این داستان تقدیم به شما

سلام به دوستان گل . من مینوهستم 2 ساله ک تو سایت داستان میخونمو خیلی دلم میخواست براتون خاطرمو تعریف کنم ک بالاخره سرم خلوت شد و شروع کردم ب نوشتن خب اول از ویژگیه ظاهریم بگم ک قدم 168 و وزنم 50 سینه هام گرد و سفت با نک صورتی  و باسنمم ب قول پسرا تقریباا تاقچه ای و کمر باریکی دارم وتوپرم و پوستم سفیده. تعریف از خود نباشه خوشگلم .
از اول دبیرستان شروع کردم ب فیلم دیدن از همه نوع و باعث شد سکسو یاد بگیرم .
خب ماجرا از این قراره که بخاطر علاقه زیادم ب پزشکی رشتموتجربی زدم درسم خوب بود ولی تو فیزیک ضعیف بودم سال دوم دبیرستانو با بدبختی گذروندم .سال سوم قرار شد بابام ک استاد عربی تو یه موسسه بود ی معلم خوب پیدا کنه ک خصوصی بهم درس بده خلاصه با همکاراش درمیون گذاشتو دوست بابام ک فامیلیش ناصری بود گفت پسرش استاد ریاضی و فیزیکه و 30 سالشه و اسمش علیرضاست ….خلاصه قرار شد دوشنبه ساعت 5تا7 و نیم برم ک باهام کار کنه اینم بگم ک بابام خیلی بهشون اعتماد داشت …ی تیپ اسپرت زدمو با تاکسی رفتم خونش و زنگ زدم درو باز کردو گفت:سلام بفرمایین تو ..پسر خوبی به نظر میومد چهرش تقریبا جذاب بود با هیکل توپر و شونه های پهن و قد تقریبا177یا 8 .از وقتی دیدمش تو کفش بودم و تو خودارضایی هام همش تصور میکردم ک داره منو میکنه…
 
بعد از چهار جلسه جو بینمون صمیمی تر شد گه گاهی شوخی میکردیم و رومون بهم باز شده بود با بهانه یا بی بهانه دستشو میذاشت تو رونام یا سینم منم بدم نمیومد ولی از اون جایی ک پرده داشتم نمیخواستم خیلی زیاده روی کنم ک بد نشه جمعش کرد ..کم کم زدیم تو خط جک ها و حرفای سکسی اینم بگم ک گاهی بیرون یواشکی باهم قرار میذاشتیم.
ی روز بعد امتحانم ک نمره فیزیکم19 شده بود گفت جلسه بعدی فقط خوش میگذرونیم.
برای جلسه ی بعد شیو کردمو حسابی لوسیون زدم تاپ دکلته ی بنفش با جین مشکی پوشیدمو ی ارایشه ملایمم کردم سوتین نپوشیدم و ی شورت بنفش توری خوشگل همرنگ لباسمم پوشیدم .
وقتی دروباز کرد باورم نمیشد خودش باشه جذاب تر شده بود ته ریش گذاشته بودو موهاشو دور خالی کرده بود بعد سلامو علیک گفت مانتوتو درار راحت باش و رفت توی آشپز خونه ک ی جیزی بیاره بخوریم مانتو و شالمو درآوردمو گذاشتم رو مبل وقتی اومد دوثانیه مات موند چون تاحالا جلوش با تاپ نبودم سینه هام برجستگیه خاصی تو اون لباس پیدا کرده بود اومد سینیو گذاشت روی میزو دستم گرفت تو دستش و گفت :مینو گفتم جونم گفت دوست دارم
 
جا خوردم خیلی زیاد با تعجب نگاش کردم ک اومد جلو و لباشو گذاشت رو لبام هنوز هنگ بودم بعد چند ثانیه ک به خودم اومدم باهاش همراهی کردم لبامو میمکید و گاز میگرفت منم زبونمو تودهنش میچرخوندمو زبون علی رو میمکیدم دستشو گذاشت رو سینمو شرو کرد به مالیدن دستمو حلقه کردم دور گردنش و بازم لب گرفتیم یکم ک گذشت حس کردم دستش داره میره پایین تر دستامو گذاشتم روسینش و خواستم حولش بدم عقب ک فهمیدو دستاشو حلقه کرد دورمو همینجوری یکیشو گذاشت رو کونم و بازم لبشو گذاشت رو لبم استرس کل وجودمو گرفته بود سعی میکردم ازش جدا شم ولی نمیزاشت بهش گفتم نکن علیرضا توروخدا ولی بازم ادامه میداد گفتم وایسا رفت سراغ گردنم ک با بغض گفتم بسه دیگه ولی انگار نمیشنید سریع بلند شدو خواس بغلم کنه ک نزاشتم اخرش عصبانی شدو موهامو محکم کشیدو بلندم کرد تا عمق وجودم سوخت اون یکی دستشم گذاشت رو کونمو محکم فشار میداد نمیتونستم کاری کنم چون حس میکردم پوست سرم الان کنده میشه کشون کشون بردم تواتاقو پرتم کرد روتخت اومد روم خم شدو تاپمو جر داد ..

 
گریم گرفته بود دستش رفت سمت شلوارم و دکمشو باز کرد با همون بغض گفتم علی نکن نگام کردو محکم زد توصورتم قطره اشکم ریخت شلوارمو درآوردو صاف وایساد تیشرتشو دراوردو خم شد روم لبامو محکم گاز گرف که حس کردم کنده شدن شلوارو شرتشم درآورد کیرش 19 سانت بود و تقریبا کلفت با وحشت نگاش کردم دوباره چنگ زد توموهامو لبامو خودد رفت سراغ گوشم لاله گوشمو بوسیدو اروم گاز گرفت اومد رو گردنم سرشو فرو کردو تندتند میمکید دستم رو بازوش بودو فقط بازوشو فشار میدادم و لبمو گاز گرفته بودم ک اشکام نریزه رفت سراغ سینه هام و وحشیانه شرو کرد ب خوردن انقدر محکم میمکید و فشار میداد انگار میخواست عصاره ی جونمو بکشه بیرون جیغ میزدمو التماسش میکردم آییییییییی علی علی بسهههههه آییییییی نکن علی بسسه تورو خدا ولی اصلا اهمیت نمیداد دستشو از زیر شورتم کرد تو و رو کسم فشار داد از طرفی لبم درد میکرد از ی طرف سینم و حالا فشار دستش رو کسم بعد از اینکه حسابی سینمو خورد رفت سراغ کسم …
 
شرتمو به زور از پام دراورد و خواس پامو باز کنه ک نزاشتم و باعث شد محکم بزنه رو کونم و پامو باز کنه سرشو فرو کرد تو کسمو شرو کرد به خوردن یادم رفت گریه کنم از لذت رو ابرا بودم چوچولمو میمکیدو گاز میگرفت زبونشو میکرد تو کسمو درمیاورد رو ابرا بودم و ناله میکردم از شدت زیاد شهوت کمرمو میووردم بالاو میکوبیدم رو تخت انگار وحشی تر شد چون جوری میمکید انگار قراره ازش شیر بیا جیغ زدمو سعی کردم خودمو بکشم عقب ولی ساق دستاشو حلقه کره بود دور رونامو نمیزاشت تکون بخورم انقدر محکم میمکید ک حس میکردم کسم الان کنده میشه ناله هام ب جیغ تبدیل شده بود بلند شد رو زانوش وایسادو بمن گف بلند شو بشین وقتی بلند شدم کیرشو آورد جلوی صورتم گف بخور اما من اصلا خوشم نمیومد از این کار وقتی دید کاری نمیکنم دوباره چنگ زد توموهامو مجبورم کرد دهنمو باز کنم و کیرشو کرد تو دهنم بزرگ بود برای دهنم نصفش رفت حالم بد شدو عوق زدم ک خوشش اومدو بیشتر سرمو فشار داد داشتم خفه میشدم ک شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن حالم خیلی بد بود حالت تهووع داشتمو داشتم خفه میشدم…

 
ولم کردو حولم داد عقب پاهامو کشید سمت خودش و بازشون کرد ی تف انداخت رو کسمو دست کشید بهش با گریه گفتم علیرضا من پرده دارم نکن توروخدا اما اصلا انگار ن انگار کر شده بود تو همون حالت سر کیرشو گذاشت دم کسم و ی تف دیگه انداخت رو کیرش هی سرشو میکرد تو و در میاورد خیلی میسوخت ولی فقط ریز ناله میکردمو گریه میکردم سرکیرشو کرد تو و با ی حرکت کل کیرشو ی جا فشار داد چنان جیغی زدم ک فک کنم همسایه ها شنیدن.. گریم شدت گرفت خیلی میسوخت خیسیو احساس میکردم لای کونم وپشت رونام پردم پاره شد ..علیرضا چشماشو بسته بودو تندتند تلمبه میزد یکم دیگه تو همین حالت منو کردو بعدش گفت حالت سگی بشم چهاردستو پا رفتم جلوشو باز از پشت محکم کیرشو کوبید تو کسم دهنمو روتخت گذاشته بودم و جیغ میزدم انقد گریه کرده بودم ک چشمام میسوخت

 
روتختیو تومشتم فشار میدادم علیرضا تندتند تلمبه میزدو با دستش میزد روکونم تو همون حالت موهامو گرفتو سرمو کشید بالا ک مثل خودش شدم و از پشت همونجوری ک جفتمون رو زانوهامون بودیم تندتند تلمبه میزد بیحاله بی حال بودم گف ساک بزن جنده برگشتمو کیرشو کردم تو دهنم تندتند میخوردمو با دستم میمالیدمش تخماشو لیس میزدمو میمکیدم (طبق چیزایی ک تو فیلم دیده بودم ) کیرشو دراورد از تودهنم یکم جق زدو بعد آبشو ریخت روسینه هام و بی حال افتاد رو تخت نشستم لبه ی تخت و زدم زیر گریه چشمم ب ملافه ی خونیه روی تخت میوفتاد حالم بد میشد علیرضا با بیحالی گفت زر نزن میخوام بخوابم دیگه هق هق نکردم ولی اشکام میریخت لباسمو برداشتمو رفتم سمت حموم …
سه سال از اون ماجرا گذشته و تو این سه سال علیرضا منو صیغه کرده بود البته مخفی از خانوادم میگفت هیچ کسی کس تو نیست انقدر مجبورم کرده بود واسش ساک بزنم ک ی ساکر حرفه ر ای شدم و ی بارم فقط با ساک زدن ارضاش کردم …
***
 اگه خوشتون اومد سکسی ک منو از کون گایید یا مجبورم کرد لز کنمم براتون تعریف میکنم …
شب جمعه هاتون پرسروصدا

 
نوشته: مینو

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *