این داستان تقدیم به شما
سلام
داستان من از اونجایی شروع شد که زن داداشم وقتی #کلاس #پنجم بودم وارد زندگیمون شد اونها چند سال اول زندگی رو در خونه ما بودند تا رفتن خونه خودشون و من هم که دیگه یه چیزای از شهوت و جنس مخالف در وجودم بیدار شده بود و با دید زدن های زن داداشم شروع شد و جق زدن های من تا چند سال وقتی که هفده هجده ساله شدم اونم ۲۷ سالش بود وقتی خونه ما بودن یا ما میرفتیم خونشون توی آشپزخونه خودمو بهش میچسبوندم و بعضی شبا هم که خونه ما خواب بودن اونا داخل حال میخوابیدن و من تو کفش بودم که یک شب دلو به دریا زدم و رفتم کنارش دراز شدم و یواش دستم رو روی کونش گذاشتم
خیلی ظریف این کارو انجام دادم که از خواب بیدار نشه و بعد #کیرمو که #راست شده بود آروم در کونش میمالیدم تا آبم اومد اونم خودشو به #خواب زده بود و اصلا حرکت نمیکرد منم خیالم راحت بود که خوابش سنگینه و گذشت تا چند بار این داستان تکرار شد و هر دفعه ما خودمون و ارضا میکردیم که من مطمئن شدم بیداره چون همیشه یه جوری میخوابیدن که من بتونم کنارش بخوابم یه شب که کنارش خوابیده بودم به پهلو دستش رو آروم آوردم پشتش و کیرمو داخل دستش گذاشتم و با دستم دستشو دور کیرم فشار میدادم که احساس کردم انگشتانش دور کیرم سفت شد و دیگه #ول نمیکرد منم که خودمو به خواب زده بودم از ترس چشام بسته بود که شروع کرد ساک زدن برام منم چشامو بسته بودم و باز نکردم و داشت آبم میومد که یهو به پهلو خوابید که راحت تر برام ساک بزنه و کیرمو ول کرد منم از فرصت استفاده کردم شلوارمو کشیدم بالا و دمر خوابیدم چون نمیخواستم رابطه با زن داداشم #علنی بشه خوابیدم
فردا که از خواب بیدار شدم از ترس برخوردش سریع لباسمو پوشیدم و رفتم سر کار تو فکرش بودم و شهوت دیوونم کرده بود چند باری اون روز به یادش جغ زدم با خودم فکر میکردم چرا اون دست به کیرم زده و ساک زده ولی من دست به کسش نزنم دفعه بعد که خوابیده بودند رفتم کنارش دراز کشیدم و کیرمو گذاشتم در کونش هی عقب جلو میکردم که یهو با دست کیرمو گرفت تو دستای نازش و همون جوری نگه داشت منم که قلبم اومده بود تو دهنم شروع کرد ساک زدن منم دستمو بردم زیر لباسش و کسش رو لمس میکردم که دیگه جسارتم بیشتر شده بود از پشتش شلوارشو کشیدم پایین و کیرمو کردم لای پاش و کردم داخل کس گرمش یه پنج دقیقه ای طول کشید که آبم اومد ریختم داخل کوسش و بدون این که چیزی بگیم به هم رفتم خوابیدم بعد از این اتفاق هر بار که خونمون بودن به همین صورت میکردمش و لب میگرفتیمو برام ساک میزد و هر بار آبم رو تو دهنش خالی میکردم و چون که ما توی حال سکس میکردیم از ترس این که کسی بیدار نشه ما رو ببینه سریع کارمونو انجام میدادیم و از هر فرصتی برای لب گرفتن و سکس استفاده میکردیم که بهم گفت همیشه وقتی میرفتم کنارش میخوابیدم بیدار بوده و میخاسته به من حال بده امشبم تا صبح ۵ بار باهاش سکس کردم که دیگه نا برام نمونده #ممنونم زن داداش جونم!
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید