این داستان تقدیم به شما

سلام
داستانی ک میخوام براتون تعریف کنم بر میگرده ب حدود ۱ سال پیش که یکی از اشنا هامون ترتیبمو داد…
از خودم بگم براتون یکم اضافه وزن دارمو ب همین دلیل کونم یکم بزرگ تر از حد معموله .بریم سر اصل ماجرا این اشنایی که گفتم براتون اسمش علی اقاست این علی اقا هیکلش کوچیکه و قدش کوتاه تر از منه اینا ب خاطر بچه دار شدن خونشونو عوض کردنو از خونه باغ رفتن ب خونه اپارتمانی بزرگ تر و مجلل تر علی اقا ازم خواست که تو اسباب کشی بهش کمک کنم اینم بگم که این علی اقا از اول ب من جور دیگه ای نگاه میکرد و منم ازش خوشم میومد ادم خوبی بود منم ب همین خاطر قبول کردم از ساعت ۵ شروع کردیم که تا ساعت ۸ و نیم وسایل رو بردیم خونه جدید فقط ۱ تعداد وسایل موند ک بهم گفت باهم برگردیم بیاریم منم قبول کردمو رفتم باهم رفتیمو وقتی رسیدیم خونه اقا علی دم در دستشو جوری کشید رو کونم ک مثلا متوجه نشده ولی من فهمیدم چیکار کرد و تو دلم یکم خوشم اومد ولی فکر نمیکردم میخواد منو بکنه تو خونش رسیدیم خونه اون گفت یواش یواش تو شروع کنو جمع کن وسایل رو تا من ببینم چیزی نمونده خونه من شروع کردمو حدودا ۲۰ دقیقه ای تموم شد اونم کمک نکرد اومد بهم گفت میخواد بره حموم ولی شامپو و اینا رو بردن گفت که برو از مغازه سرکوچه بردار پولم نده که وقتی رفتیم ۱ حساب دفتریم داره که کلا تسویه میکنه رفتم خریدم اومدم که گفت تو هم لخت شو بیا حموم کن تو دلم خوشحال بودم ولی گفتم بهش نه شما برین زشته که گفت چ زشتی بیا هر دومون مثل استخر با شرت میمونیم منم دلم میخواست ولی میگفتم ن که زیاد فکر بد نکنه که بلاخره رفتم تو

حمومشونو ندیده بودم ۱ حموم خیلی کوچیک بود که دونفری بزور جا شده بودیم حدودا طولش ۲ متر بود عرضش ۱ متر رفتم تو بهم گفت شرتتم دربیار راحت باش من دیگه مطمئن شدم این چی میخواد تو دلمم میگفتم این با این هیکل نهایتش ۱۰ سانت میشه کیرش ولی گفتم ن زشته من فقط ۱ دوش جزئی میگیرم میرم که خودش شرتشو داد پایین کلا وقتی کیرشو دیدم ریدم ب خودم کیرش حدود ۱۶ سانت میشد لاغر بود کیرش ولی سرش یکم بزرگ تر بود نسبت ب لاغریش بهم گفت دیدی من راحتم توهم راحت باش من تا حالا تجربه ای سکس نداشتم بجز ۱ بار ک تو دورانی که حتی نمیدونستیم سکس چیه ۲ نفری با دوستم حال کردیم که از روی جاهلیت بود بیشتر .پسرا میدونن چی میگم چون همشون باهم اینکارو میکنن بچگی بگزریم اون همش اسرار میکردو منی که قبل از این خوشم میومد یکم از سایز کیرش ترسیده بودم میگفتم ن ک یهو دستشو گزاشت رو کونم من گفتم زشته ولم کن اون گفت فقط ۱ لحظه است همش میگفت عجب کونی داریو از کون زنم بهتره و بزرگ تر و هر از گاهی ضربه میزد بهشو باز تعریف میکرد دیگه من میدونستم راه فراری نیستو این تا نکنه بیخیال نمیشه چیزی نگفتم داد پایین شرتو خم شد کونمو بوسید گفت دیگه مال منه منم هنوز یکم تر داشتم که گفت زود تموم میشه خم شو تموم کنم بریم خم شدم کونمو با دستش باز کردو تف انداخت تو کونمو بی هیچ مقدمه ای خواست بکنه تو ولی نمیرفت ک نمیرفت تف زد گفت شل کن من شل نکرده بودم ولی میگفتم شل کردم اونم ۱ سیلی زد کونم از درد شل کردم
سرشو گزاشتو فشار داد کلا رفت تو من یکم پریدم سرم خورد ب شیر حموم دیگه کلا شل شدم اونم بی توجه ب خوردنم سرم ب شیر لامپ فقط تلمبه میزد من درد داشتم ولی خوشمم اومده بود اونم فقط سیلی میزد کونم چون چاق بود صداش خوشحالش میکرد موقع سیلی انقدر زده بود سیلی که کونم دیگه حس نداشت ۱ لحظه حس کردم خودشو بیشتر چسبوند بهمو دیدم داخل کونم با فشار ابش ریخت منو کنار زدو خودش دوش گرفت رفت بیرون منو جوری کرده بود که میخواستم از دردو خستگی همون جا بخوابم ب زور پاشدم و دوش گرفتم رفتم دسشویی اخر حیاط انقد کرده بود تو که دسشوییمو نمیتونستم نگه دارمو هر لحظه حس میکردم الان میریزه رو شلوارم رفتم رفتم دسشویی و حسابی خودمو شستمو اومدم بیرونو الان ۱ ساله حداقل هر ماه منو میکنه اگه دوست داشتین بگین بازم بهتون میگم بقیه خاطره هارو موفق باشین .
نوشته: کون تپل

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *