این داستان تقدیم به شما
سلام
اسم من نیما است این داستانی که میخوام براتون بگم برمیگرده دوران 15 سالگیم…
***
خونه ما نزدیک شهر بازی یکی از شهرهایی دور ور تهران است. من همیشه تابستانها که میشود میرفتم شهربازی یا بازی میکردم با دوستان یا وسایل نگاه میکردم. یه روزی که تنها رفته بودم. یه قسمتی از شهربازی. بازی های مسابقهای هست که مردم میرن اونجا مسابقه میدن که اگه امتیازشان بالا باشه جایزه میدن .بعد مردم هم برای دیدن اونجا می ایستند نگاه می کنند. طبق معلوم من برای نگاه کردن رفته بودم که شلوغ بود من وقتی نگاه می کردم احساس کردم یه نفر از پشت به چسبیده.برگشتم دیدم یه پسره که تقریبا 4،5 سال از من بزرگتر بود .یدفه یجوری شده بودم که تا به حال نشده بودم . اولش گفتم شاید ازدحام جمعیت هست بهم چسبیده. یخورده که گذشت احساس کردم بیشتر بهم داره میچسبه. منم که خوشم اومده بود خودمو به عقب فشار میدادم .اونم فهمیده بود منم خوشم اومده خودشو میمالید و انگشتم میکرد منم یه حس خوبی بهم دست داد بود که تا به حال نشده بودم.
پسر در گوشم گفت بیا بریم باهم بستنی بخوریم؟ منم گفتم باشه.باهم رفتیم بستی بخوریم پسره اسمش آرش بود به هم گفت چند سالته وخونت کجاستو و غیره که باهم دوست شدیم باز باهم چند باری تو شهر بازی قرار گذاشتیم باز از پشت میچسبد بهم منو اون حال میکردیم. تا یه روز بهم گفت میای بریم خونمون اونجا راحت با هم باشیم. من اولش ترسیدم گفتم مامان و بابا که هستند. آرش گفت رفتند شهرستان منم که تو دلم خوشحال ولی یخورده هم میترسیدم چون من با آرش 3،4 روز بود باهم آشنا شدم. بعد من بهش گفتم باشه رفتیم خونشون کسی نبود وقتی وارد خونه شدیم از پشت بهم چسبید در گوشم گفت آماده ای منم سرمو تکون دادم یعنی آره.
بعد با هم رفتیم تو اتاقش که تختم داشت بهم گفت تا حالا با کسی رابه داشتی منم گفتم نه بعد خندید گفت تو دیگه مال منی بعد کامپیوترو روشن کرد چندتا کلیپ گی گذاشت وقتی من نگاه می کردم حشری میشدم. اومد کنارم زیپ شلوارمو باز کرد منم که حشری شدم هیچی نگفتم شروع کرد کیرمو مالیدن دیگه داشتم بی خود میشدم بهم گفت لخت شو منم سریع لخت شدم اونم لخت شد وقتی کیرشو دیدم ازش خوشم اومد به حالت باریک دراز حالت شمشیری سیخ شده بود بهم گفت بخور مثل فیلمه. منم که حشری شده بودم هر چی میگفت انجام می دادم .دیدم کیرش داره تو دهنم بزرگ میشه بعد بهم گفت برگرد .برگشتم به حالت سگی شدم. آرش دید سوراخم خیلی تنگه با سوراخم بازی کرد یه انگشت فرستاد تو بعد چند دقه دوتا بعد سه تا. منم داشتم درد میکردم بهش گفتم درد داره اونم گفت اولشه بعد انقدر بهت حال میده که خودت هرروز بهم میگی بیا منو بکن. وقتی سوراخم باز شد کیرشو کرم زد تا چرب بشه بعد تو کونم کرد چون کیرش باریک بود دیگه زیاد درد نداشت.
چند دقه ای عقب جلو کرد داشتم لذت میبردم دیدم تندش کرد منم داشتم لذت میبردم بایه دستم داشتم کیرمو میمالیدم. احساس کردم تو کونم داغ شد بعد آرش افتاد روم .منم که تا به حال همچین حسی بهم دست نداد بود خوشحال بودم یه چند دقه بعد بلند شدیم رفتیم حموم اونجا هم باز منو کرد. اومدیم بیرون از حموم بهم گفت خوب بود منم با خنده گفتم خیلی بعد اون جریان هر وقت موقعیت میشد باهم بودیم. من دیگه از اون موقع به بعد احساس میکردم جنده ی آرش هستم .
نوشته: نیما
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید