این داستان تقدیم به شما

سلام دوستان. من تو داستانم از اسم استفاده نمیکنم و این داستان هم کاملا حقیقت داره.

یکم از خودم بگم من چند ماهی هست که 18 سالم شده و خواهر زاده ام 14 سالشه خودم قدم 190 و وزنم 80 کیلوه بدن ردیفی هم دارم چون باشگاه میرم و جقی هم نیستم ( قابل توجه بعضی از دوستان ) اون هم قدش 160 وزنشو دقیق نمیدونم ولی بدن خوبی داره من همیشه تو نخ کونش بودم که اخر هم بدستش اوردم
***
این داستان بر میگرده ب زمستون پارسال که تو خونه پای گیم بودیم همه تو خونه خواب بودن و ما تو اطاق من بازی میکردیم یه یورو تراک گذاشته بودم و داشتم بازی میکردم. میخواستم ی جوری سر داستانو باز کنم اونم که اصلا این کارا حالیش نبود..(کسایی که یورو تراک بازی کردن متوجه میشن) تو بازی که داشتم تو جاده میرفتم اونم کنار دستم رو صندلی نشسته بود(رو صندلی واقعی نه تو بازی :/) میگفت این گوشه بزن کنار که من برم دسشویی منم وایسادم که الکی اون دسشویی بره اونم کنار صندلی رو زانو نشست منم گفتم بلند نشو گفت چرا گفتم اینجوری که نمیشه باید بشورمت اونم گفت باشه منم تو کونم عروووسی بود رفتم پشتش رو زانو نشستم و اروم اروم دست میکشیدم رو کونش بیشتر ب خودم جرات دادم وه رفتم پایین تا رسیدم ب کوسش…
 
تا دستم خورد بهش ی حالی شدم نمیدونم واسه این بود که اولین بار بود دست ب کوس زدم اینجور شدم یا از حشر بود بگذریم کم کم تو همون حالت داشتم یواش یواش کسشو میمالوندم (اونم نمیدونم ب چه دلیلی چیزی نمیگفت ) که دیدم چشماشو بسته منم اروم صداش کردم که بیا رو تخت رفتم اروم در اتاقو بستم که کسی نفهمه (ساعت یا دو یا سه ظهر بود و همه خواب خواب) و هیچ کسی هم فکر نمیکرد که ما این کار هارو بکنیم چون تو خونه خیلی مودب بودیم.‌ بعد کامپیوتر رو خاموش کردم و کنارش رو تخت. از خجالت قرمز شده بود منم یه بوسش کردم وه اونم یکم اروم شد ی دستمو انداختم زیر سرش و تا رو سینه هاش بردم و میمالوندمش وه ی دستم هم رو کوسش بود همه ی این کار هارو از رو شلوار کردیم اونم تو تموم این مدت بی حرکت بود و منم بهش گفتم چرا نشستی؟ گفت چی کار کنم گفتم بگیرش بمالش.. اونم قبول کرد..

 
داشتیم واسه هم میمالوندیم که دیدم دستش از حرکت وایساد و چشاشو بست و ی لرزشی تو بدنش افتاد و دستم که رو شلوارش بود ی خیسی کمی احساس کردم چون که زیاد سنی نداشت اون قدر اب نداشت بهش گفتم خوب بود؟ سرشو ب نشانه اره تکون داد از خجالت نمیتونست حرف بزنه.. گفتم برا من که نیومده گفت چی نیومده ؟ گفتم ابم گفت اب چیه ( همه ی اینارو ب زور و با صورت سرخ شده از خجالت میگفت ) گفتم حالا ول کن بعدا برات میگم.. قبول کرد و منم گفتم برام میخوریش؟ گفت نه بدم میاد.. گفتم خب درش میارم برام بمالش‌.‌ منم تا کیرمو در اوردم چشاش از تعجب باز موند گفتم چیه چی شده ؟ گفت خیلی بزرگه!!

 
منم ی خنده ی کوچیکی کردم و اونم خندید گفتم ساکت الان همه بیدار میشن گفت باشه. دستشو گرفتم و بهش گفتم که چجوری برام جق بزنه (انصافا خوب میمالوند) بعد از چند دقیقه دیدم ابم داره میاد سریع چند تا دستمال برداشتم و دستشو کشیدم و ابم با چنان فشاری پاشید که یه قطرش افتاد رو لباش و شاکی شد گفت این چی بود منم نشستم براش توضیح دادم بعد لباسشو با ی دستمال دیگه پاک کردم و رفتم دستمال هارو انداختم سطل اشغال و برگشتم و کنارش تا عصر خوابیدم چون میدونستم کسی در مورد ما فکر بد نمیکنه….. از اون موقع تا حالا هر وقت ک کوچک ترین فرصتی پیش بیاد با هم سکس میکنیم وه تا حالا هم بار ها کونش گذاشتم اونم دیگه حرفه ای شده (دوستان محترم این داستان کاملا حقیقت داره) لطفا نظر بدید اگه دوست داشتید تا بازم بنویسم …..در ضمن یه سری گوه نماز خون خایمال ایراد نگیرن چرا خواهرزادمو می‌کنم اونم دلش میخواد من بکنمش در ضمن خوب بگین چجوری غریزه ی جنسیمو ارضا کنم؟ اگه جوابی ندارین لطفا خفه بشین .
 
ممنون فدای همتون.

نوشته: یورو تراک باز
 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *