داستان سکسی تقدیم به شما
با هیجان زیادی ست هامُ روی تخت چیدم . به ترتیب و با حوصله همه رو دونه دونه پوشیدم و از هر کدوم توی تنم عکس گرفتم.حالا کافی بود عکسا رو چک کنم تا بهترین رنگُ انتخاب کنم.بین ستِ ساتن یاسی رنگ و مشکیِ گیپور شک داشتم.یادم اومد کیانا عاشقِ رنگای روشن و پاستلیه.پس یاسی بهترین انتخاب بود !
لباسایی که می خواستم بپوشمُ گوشه ی تخت چیدم و به حمام رفتم.می خواستم یه بار دیگه بدنم رو بشورم . فکری به ذهنم رسید.دلم نمی خواست وقتی پیش کیانام زود ارضا شم و سکسمون تموم شه.
فشار آب رو تا جایی که می شد زیاد کردم .پاهامو کمی فاصله دادم و سردوش رو زیرِ کسم نگه داشتم.آب با فشار به چوچوله ام می خورد و کم کم حشری و حشری تر می شدم.
آهِ آرومی کشیدم و با دست آزادم به سینه هام چنگ زدم.نک سینه ی چپمو گرفتم و محکم کشیدم . عاشق وقتی بودم که تو اوج لذت درد می کشیدم و خودم به جونِ تنم می افتادم.
کسم سر شده بود و فشار آب دیگه جوابگوی شهوت اون لحظه ام نبود.سر دوش رو سرِ جاش گذاشتم و آب داغ رو باز کردم ، بخار توی کل حمام پخش میشد و روی تن عرق کردم می نشست .روی زمین نشستم و دو پام رو از همدیگه فاصله دادم . دو انگشتم رو به سمت کسم بردم .از چوچوله ام پایین تر رفتم و با رسیدن به سوراخم بدون تاخیر انگشتامو وارد کردم.
صدای آه و نالم بلند شده بود و توی اتاقک کوچیک حموم اکو می شد .دستمو سریع جلو و عقب می کردم .دست آزادم رو از سینه هام به سمت کشاله ی رونم بردم . نیشگون ریزی از پوست نازکش گرفتم و با لبخند آهی از سر لذت کشیدم .چهار ناخن بلندم رو توی گوشتش فرو بردم و تا جایی که میتونستم فشارش دادم.
برای ارضا شدن این درد رو لازم داشتم. کم کم حس سبکیِ شیرینی سراغم اومد. حس می کردم دارم بالا میرم . چشمام نیمه باز مونده بود و تمام تنم می لرزید . برای بار آخر انگشتام رو عقب جلو کردم .به شدت لرزیدم و ناخودآگاه پاهام جمع شدن و بهم دیگه چسبیدن.
نفس نفس می زدم و کم کم داشتم به حالت عادی برمی گشتم . به پوست ملتهب شده ی رونم نگاه کردم.حتما کبود میشد و کیانا منو می کشت.لبخندی زدم که با به یاد آوردنِ سپهر،دوست پسرم، لبخندم جاش رو به ترس داد. حتی وقتایی که حین سکس چوچولم رو می مالوندم به شدت دستم رو می گرفت و با اخم به کنار پرتش می کرد. از نظرش خودارضایی و ور رفتن با خودم هیچ توجیحی نداشت و من باید فقط و فقط با اون ارضا میشدم.
البته خوش سکس بودن و حرفه ای بودنش رو نمیشد انکار کرد .ولی همیشه که کنارم نبود! و خیلی از همین تایما حشری میشدم و باید یه جوری خودمو آروم می کردم.مطمن بودم اگه قضیه من و کیانا رو می فهمید واکنش خیلی بدی نشون می داد .همونجور که فکرم درگیر بود، سرسری تنم رو شستم و بعد از پوشیدن لباسام و یه آرایش مختصر به سمت خونه ی کیانا حرکت کردم.
با باز شدن در اولین چیزی که به مشامم خورد بوی عطر شیرین و ملایمش بود . با دیدن چهره ی بیبی فیس و نازش لبخندی زدم . بی هیچ حرفی چند ثانیه بهم زل زدیم . محکم بغلش کردم و گفتم:«چقدر خوشگل شدی پدرسگ.»
عقب رفت و لبخندی زد. عاشق برقِ چشمای قهوه ای سوختش بودم. لپش رو نرم و سریع بوسیدم. بسته ی شکلات مورد علاقش رو بهش دادم و مشغول درآوردن مانتوم شدم.تاپِ سفید جذبی تنم بود که به جین آبی رنگم میومد.همونطور که مشغول باز کردن جعبه بود شروع به حرف زدن کرد:«مرسی پاندا جونم من عاااشق این فندوقیام.»
روی مبل نشستم :«نوش جونت، موهاتو کی بلوند کردی؟خیلی بهت میاد .»کنارم نشست جعبه رو رو پاهاش گذاشت و با چشماش تعارف کرد که منم بخورم.
_دقیق نمیدونم.فکر کنم یکی دو ماهی میشه.میبینی چقد از همدیگه دور افتادیم؟قبلا یه خط رو بدنمون می افتاد فرداش می فهمیدیم . حالا من موهامو رنگ کردم و تو بعد از چند ماه می بینی .
ناخودآگاه اخمام توی هم رفت :«همش به خاطر این کرونای کیریه دیگه »
لباشو جمع کرد و اوهومی گفت .سکوت مزخرفی ایجاد شده بود.انگار این مدت دوری باعث شده بود مثل قبل احساس راحتی نداشته باشیم .یادمه قبلا ورودمون به خونه همزمان می شد با لب تو لب شدن و شروع کردن سکسمون ولی حالا… توی یه تصمیم ناگهانی ایستادم و تاپ و شلوارمو دراوردم،کش موهامو باز کردم.موهای مشکیِ لخت و بلندم مثل یه آبشار روی کمرم ریخت :«چطوره؟ این رنگ بهم میاد یا نه؟»
کیانا ایستاد .قدش از من کوتاه تر بود و راحت می تونستم حالت چهرش رو زیر نظر بگیرم.آروم آب دهنش رو قورت داد و نزدیکم ایستاد:«خیلی …خیلی سکسی و قشنگه پانتی.»
دستم رو روی گونش گذاشتم و سرش رو بالا اوردم.چشمای خمار و حشریِ تیرَش قشنگ ترین تضاد رو با پوست روشن و موهای بلوندِ مجعدش ایجاد کرده بود.
سرمُ کمی پایین بردم و لبای نرمشُ بین لبام کشیدم.دستاشُ دور گردنم حلقه کرد و خودش رو بالا کشید. حسابی داغ شده بودیم و تازه بازی داشت شروع میشد! لبام رو پایین بردم و گردنش رو محکم مک زدم . آه حشری و بلندی که از بین لباش بیرون اومد دیوونه ترم کرد.
پیراهنش رو بیرون کشیدم . پشتش ایستادم .حالا با بالاتنه ی لخت و یه دامن کوتاه چهارخونه توی بغلم بود . دستم رو آروم توی شورتش بردم و مشغول مالوندن کسِ خیس و تپلش شدم.صدای آه و ناله های آهستش در حالیکه بی تاب شده بود و اسممُ صدا میزد بلند و بلند تر میشد .کمی عقب رفتم و روی مبل نشستم . اونم روم نشست . با کمی تقلا شورتش رو دراورد و دستمُ روی کسش گذاشت.دو پاشو کامل باز کرده بود و دو طرف مبل گذاشته بود .محکم مشغول مالوندن بودم . میخواستم بعد از این مدت طولانی دوری اوج لذت رو بهش هدیه بدم.
آه و ناله هاش ، نرمی تنش که مماس بدنم بود ، حتی قشنگیِ چهره ش باعث شده بود بدون لمس خاصی خیس خیس باشم.مشغول مالوندنش بودم که آه بلند و از ته دلی کشید و شلِ شل شد. بهم تکیه داد و دستم رو برداشت.بعد از چند ثانیه به خودش اومد. از روم بلند شد . بوسه ی عمیق و پراحساسی از لبام گرفت . انگار که میخواست تشکر کنه.
گردنم رو لیسید و سریع سراغ سینه هام رفت . سوتینم رو باز کردم و با قرار گرفتن لباش روی سینه ام، آهسته لبم رو گاز گرفتم. همونطور که سینمو می مکید دستش رو توی شورتم برد و بدون اینکه تکونش بده همونجا نگهش داشت. حشری بودم و با این کارش شهوتم بیشتر می شد.البته کلافه و عصبیم شده بودم.
بی قراریمو فهمید. زیاد نذاشت توی اون حالت بمونم ،پایین رفت و شورتم رو از پاهام بیرون کشید . سرش رو بین پاهام گذاشت و زبونش رو بین شیار کسم کشید.ناخوداگاه چنگی به موهاش زدم. سرش رو بالا اورد. چشمای شیطونش رو به چشمام دوخت و همون طور که تماس چشمی رو قطع نمیکرد مشغول لیسیدن شد.چشمامو بستم و خودمو سپردم بهش. شل و ریلکس روی مبل لش کرده بودم و اجازه می دادم بدون مزاحمتی مثل کشیدن موهاش یا بی تابی و تکون خوردنم کارشو بکنه. چند دقیقه کافی بود تا چند آه عمیق و کشدار بکشم و با خم شدن بدنم به سمتِ سرش برای بار دوم توی روز ارضا بشم.سرش رو از بین پاهام بلند کرد و لبای خیسشو روی لبام گذاشت. بوسه ی پرتف و طولانی ای از هم گرفتیم و بعد، آروم تنِ نرم و سفیدش رو توی آغوشم جا داد:«عالی بود پانتی،مرسی که انقدر خوبی.»
در حالیکه با موهای فر و کوتاهش بازی می کردم لبخندی زدم :«تو که بهتری ، بیهوشم کردی با اون زبونت.»
لبخندی زد و نرم گوشه ی لبم رو بوسید:«پانته آ؟»
_جونِ دلم
از بغلم بیرون اومدو ایستاد . دستم رو کشید و با لبخند شیطونی گفت :«بیا تو اتاقم ، یه چیزایی هست که میخوام نشونت بدم .»
به سمتِ اتاقش که با چند پله از هال جدا میشد راه افتادیم:«چی هست حالا؟»
_سورپرایزه باید خودت ببینی
وارد اتاق شدیم در رو بست و…
«ادامه داره… کلِ داستان ساختگی و زاده ی ذهنه 🙂 »
نوشته: لی لی(Lili)
نوشته های مرتبط:
من گی نیستم،کونی نیستم! فقط عاشقِ یه پسرم
عجله کار شیطونه
سکس من و مریم و پسر شیطونه
منِ حشری
منِ سزاوار (۳ و پایانی)
منِ سزاوار (۲)
منِ سزاوار (۱)
ممــنوعـه ی مَن
دكتر كار بَلد و منِ عشق سن بالا
از تعصب تا بی غیرتی فاصله زیادی نیست (3)
از تعصب تا بی غیرتی فاصله زیادی نیست (۲)
از تعصب تا بی غیرتی فاصله زیادی نیست
اعتماد زیادی (۱)
زر زیادی
زیادی درمان شدم
چطور همجنسگرا شدم
دلنوشته همجنسگرا
عاشقانه یک همجنسگرا (۱)
عشق دو همجنسگرا
مسافرِ همجنسگرا (۲)
مسافرِ همجنسگرا (۱)
همجنسگرا یا همجنسباز
عشق واقعی یک همجنسگرا
من همیشه بی غیرت نیستم
شرمنده نیستم
پشیمون نیستم (۵ و پایانی)
پشیمون نیستم (۴)
پشیمون نیستم (۳)
پشیمون نیستم (۲)
پشیمون نیستم (۱)
من برده نیستم (۱)
من اصن عاشقی بلد نیستم
من فاحشه نیستم!
گفتم من اینکاره نیستم
من مرد نیستم (۲)
من کونی نیستم
من مریض نیستم! (۱)
من مریض نیستم (۱)
من دیگر زن نیستم آقا…
من مرد نیستم (۱)
من گی نیستم
گی نیستم اما عاشقشم (۴ و پایانی)
گی نیستم اما عاشقشم (۳)
گی نیستم اما عاشقشم (۲)
گی نیستم اما عاشقشم (۱)
من جنده نیستم (۱)
پشیمون نیستم
من دختر نیستم
من تن فروش نیستم، تنها از زن بودنم لذت میبرم…
پشیمان نیستم
من بازیچه نیستم
من هرزه نیستم
مامان ! من مثل بابا نیستم
من این کاره نیستم
ماجرای من و دوستم مریم
گایش زن بهترین دوستم
سفر شمال خونه دوستم
کردن زن دوستم
سکس با معصومه زن دوستم به طور باورنکردنی
سکس من و همسرم با دوستم
به خواست دوستم نفر سوم شدم (۲)
گی و سکس با مامان دوستم (۲)
سکس با دوستم و زنش
من و زن تپل دوستم
از ۱ بامداد در خانه دوستم به مدت دوساعت
کون دادنم به دوستم
گاییدن زن دوستم بعد جدا شدن
سکس ضربدری با دوستم و خانمش
سکس گروهی با دوستم و زنش
زن دوستم و شوهر زندانی
ارغوان زن سکسی دوستم (۱)
مهدیه زن دوستم
کون دادن به همکار دوستم (۱)
لز کردن من با دوستم بهناز و سارا
داستان من و همسرم و دوستم
لز کردن من با بهترین دوستم
من و دوستم و زنش
ساک زدنم همراه زنپوشیم با دوستم
سکس با داداش دوستم موقع خواب
گایش زن مذهبی دوستم
گوزیدنم زیر کیر دوستم
سکس گی با پدر دوستم
از داداش دوستم پذیرایی کردم
شهلا زن دوستم
سکس زنم با دوستم امیر
چی میشد اگه اصلا ادعا نمیکرد که دوستم داره؟!
سکس من با خواهر دوستم آزیتا
شیطونی های خانوم دوستم
سکس من و خانمم با دوستم
مامانِ نامرد دوستم
سکس با غزل خواهر دوستم
بردگی برای خواهر دوستم
سکس زنم با من و دوستم
ازدواج موقت با مامان دوستم
کون دادنم به دوستم فرید
خیانت به دوستم البته دوست لاشی
اعتماد بیخود دوستم…عشق واقعی
لز من با دوستم فاطمه
دستمالی با زن دوستم
داستان گی من و دوستم
سکس با زن بهترین دوستم..هوس و پشیمانی
کردن زنم توسط دوستم
اولین سکس بکمک بهترین دوستم
خواهر متاهل دوستم
کون دادن به دوستم در غیاب همسرم
سکس من و شوهر دوستم
ساک زدن دوستم
كون دادن من به داداش دوستم
من و زن دوستم بهاره جان (۱)
من ۱۷ دوستم ۱۵
گی من و دوستم
گی با بهترین دوستم
داستان من و فرشاد دوستم (۱)
خیانت به بهترین دوستم
نگین زید دوستم
سکس اتفاقی با زن دوستم
کردن مامان دوستم توی حموم
گی منو بهترین دوستم که متأهله
کون خوش تراش و اندام سکسی زن دوستم
تجاوز به من و دوستم سینا (۲)
خاله شمالی دوستم
سكس با زهره مادر دوستم
اولين باري كه به بهترين دوستم كون دادم !
سکس با دوست دختر دوستم
چطور دوستم منو کرد
لز من و دوستم جلو دو تا پسر
سکس با شوهر دوستم برای انتقام
کون دادن من به دوستم
بهترین سکس دنیا تو خونه ی دوستم
کردن کون بابای دوستم
دوستم جلو برادرش ضایع شد
سکس اتفاقی با زن مومن دوستم
لاپايي با بهترين دوستم
دوستم نقشه تجاوز به من را کشید
دوستم شیدا (1)
من و بهار در کارخانه دوستم
کردن دوست دختر دوستم
پرشان دوستم نیست (7)
پرشان دوستم نیست (6)
سکس با شوهر دوستم
مامان جنده دوستم
سکس با دوست پسر دوستم
من و مادر دوستم (بدون سوپرمن بازی)
زن و خواهر دوستم
زن جنده دوستم (۴)
سكس من با مامان دوستم
زن جنده دوستم (۳)
مادر با حال دوستم
سکس من با مامان پرستار دوستم
مادر دوستم و تعبیرخواب
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید