این داستان تقدیم به شما

تازه سر از تخم در اورده بودیم و احساس بزرگ شدن تو وجودمون به کارهایی که الان فکرش رو می کنم حتی یه لحظه ام روم نمیشه بتونم اون طوری با قیافه حق به جانب اون مدلی حرف برنم و جواب مردم رو بدم . حاضر جوابی و پررویی بدون عقل و منطق درست بر می گرده به دورانی که کنار تمام کشفیاتت حس جنسی ادم هم قابل لمس می شه و درست عین هلو هستش واژن دخترها که هر بار با دیدنش مخصوصا تو اینه و دست کشیدن به لبه هاش بدن مور مور میشه و اگه یک کمی هم شیطنت کرده باشی و دو تا فیام هم که دیده باشی دلت نمی خواد دست از مالوندنش بر داری تا وقتی که حس می کنی که مالش می دیش کاملا با یه اب لیز و لزج دلت می خواد چوچوله رو هم حسابی بمالی و درست تو همین زمان هستش که نوک سینه سفت می شه و نفس ادم به شماره می افته و یه ترس دائمی هم تو انتهای دلت هست و مراقبی که یهو بی هوا و زمانی که غرق در شهوت هستی انگشتت یا انکشتهات توش نره و یه عمری خودت رو بدبخت و گرفتار کنی از بس که از اطراف می شنوی که وای دختری که باکره نباشه چه جوری می خواد شوهر بکنه و کلا از این اراحیف یه کمی محتاط تر می کنتت و این حس رو تمام دخترها احتمالا تجربه اش کردن ….

دور شدم از اصل مطلب و اونم لحظه ایی هستش که تمام بدن شل میشه و یه لرزش خوشایند تو کل وجود و لحظه رسیدن به ارگسم پیش میادش و اووووم تمام اینها که گفتم لحظات شخصی هست که تو تنهایی های ادم پیش میاد و خوش ایند هستش . ولی من می خوام یه لحظه ایی رو براتون تعریف کنم که تو اون دوذان دبیرستان که حسابی پرو هستی و احساس می کنی که دوست فابریکت تو دبیرستان بهترین و عزیزترین داراییت هستش موضوع شهوت خودت که تو تنهایی هات کشفش کرده بودی گاهی برای خوذت بهش رسیدگی می کردی یهو میره تو یه فاز یه کمی عمومی تر و دوستت ازت می پرسه ندا : تا حالا سکس مامان و بابات رو دیدی ؟ از اینجا شروع میشه ماجراهای و حرفهای سکسی بین خودت و ذوستت . دنبال دوست پسر بودی و شاید هم داشتی اما واقعا نمی دونی توقعت از دوستی با هاش چیه و دنبال هیچی نیستی تا زمانی که راجب فلان خواننده با دوستت صحبت می کنی . مینا ؟ تو دوست داری زن اون پسره هستش تو پاساژ قائم مغازه داره و چشمهاش روشنه بشی ؟ صدای خنده انفجاری مینا …. یعنی زنش بشم و به اون بدم تا اخر عمرم ؟ از تعحب یهو جا خوردم اما کم نیاوردم و گفتم کی بهتر از اون بکنه . از خنده دوتایی ولو شدیم و مینا تو همون خنده گفتش ندا جووووون زن خودم بشو و تو خوشگل تری تا اخر عمرم حاضرم برات بلی….. خرفش رو خوردش یهو ….. سکوت بینمون تو اون لحظه یهو با خنده ایی از ته دل دوباره منفحر شدش و از فرداش حرفهای مینا که اره مراقب باش اگه دوست پسر گرفتی باهات کاری نکنه به پسرها اعتماد نمی شه کرد و یهو دیدی زدن پرده ات رو بدبخت شدی بذ جور تو مخم اثر گذاشت و تایمهایی که تو خلوتهامون از هر فرصتی استفاده می کردش تا یه برنامه ایی جور کنه و با هیجان زیاد قلبامون تو دهنمون فیلم سکسی ببینیم … مینا کسی یهو در رو باز نکنه ابرومون بره مانیتور درست روبه روی در هستش ها ….نه بابا ندا حونم بسپار به سیستمهای فوق پیشرفته حسی و گوشی من ….مینا راستی یه سوال ؟ بگو …می گم که چرا فیلمهایی که پیدا می کنی اکثرا شون توش پسر نیستش ؟

ندا من بچه ظلاق هستم و دیدم مردها واقعا چه موجوداتی می تونن باشن زندگی منو مادرم رو یه مرد اینطوری کردش و بعدش هم ببینی مرد و پسر لخت از فردا دلت یهو می خوادش خخخخخخ اینطوری برای سلامتی خودت بهتره که گیر یه پسر نیوفتی و گولت بزنه و خلاصه بعد اینکه کردت دو تا پا داره با دوتا پای دیگه اونم قرضی فرار کنه اینو بفهم … بازم به خودمون یعنی ما زنها …. اره اون بدجوری تحت تاثیر حرفهایی بودش که از مادرش راجب مردها می شنید بوذش و این تاثیر تو وجود من هم هر روز بیشتر می شذش و احساسم به مینا نزدیکتر می شد و حس می کردم اون نه تنها یه دوست هستش برام بلکه یه حامی هستش و حرفهاش کاملا منطقی هست و برای خودم هست که این توصیه ها رو می کنه … طبق معمول اکثر روزها بعد تعطیل شدن از دبیرستانمون با مینا رفتم خونه اشون و مادر مثل همیشه سر کار بودش و دوتایی نهار رو خوردیم و رفتیم تو اطاق نشستیم جلوی مانیتور کامپیوتر و مینا طبق معمول با یه حالت خاصی گفتش و این هم یه فیلم جدید توپ توپ که تا میبینی تنهایی باید خوب بهش دقت کنی تا برام تعریفش کنی گفتم تنهایی چرا و گفت بعد از ظهر با مامانم داریم میریم مهمونی باید دوش بگیرم و امروز زودتر میادش یه کمی باید اماده بشم برای رفتن دیدی که مامانم اصلا حوصله صبر کردن و فس فس کردنهای منو نداره و صداش در میاد ؟زد زیر یه خنده ایی که یه جوری بودش یه حسی بهم دست داده بودش مینا مثل همیشه نبودش و انکار از قبل به تمام حرفها و کارهاش فکر کرده بودش . خنده کنان گفت نکبت اون لباس عتیقه مدرسه رو بکن از تنت کپک نزدی ؟ گفتم خوب باشه و شروع کردم به باز کردن دکمه های رو پوشم و مینا هم فیلم رو پلی کردش و تو عالم خل بازیهای دخترونه شروع کرد به خندیدن و چرخیدن و مسخره بازی و موهاش رو گذاشت پشت لبهاش و ادای مردهای هیز رو در اورد وقتی دکمه های روپوش رو داشتم باز می کردم و تو فکرم می گفتم مینا چرا اینطوری شده ؟ ولی رو لبهام خنده بود و از خل بازیهای مینا داشتم غش می کردم و خیلی به نظرم جالب می اومدش همونطور با رقص رفت تا دم در اطاق و از پشت در حوله اش رو برداشت و پرت کردش رو تخت و در یه حرکت غیر قابل پیشبینی یهو تی شرتی که تنش بود رو با رقص در اورد و با سوتین سفید خوشگلی که تنش بود رو به روم وایستاد و خیلی جدی دکمه های شورتک جینی که پاش بود رو باز کرد و شورتکش رو که افتاد پایین رو با نوک پاش پرت کرد سمت من ….خدای من مینا دیونه شده چرا ؟ منم بر و بر نگاش می کردم اولین بتر بودش می دیدم اینطوری انگار داره برنامه استریپتیز اجرا می کنه برام رو به سمت در اطاق کردش و دستهاش اومد پشتش و قفل بند سوتینش رو باز کردش و برگشت سمت من واییییدوتا سینه گرد خوشگل با نوکهای سفت شده رو به هوا با صدای فیلمی که داشت از پشت سر من صداش میومدش فضا رو پر پر کرده بود که با یه خنده و جیغ مینا دوید سمت حمام ….

نشستم رو به مانیتور و جلوی چشمهام دیدم که مثل همیشه دوتا زن رو تخت دارن همدیگه رو لیس می زنن اب دهنم رو دادم پایین . تا اون روز حشری شده بودم اما اینطوری نه …تا به حال . بی اراده دستم رفتش لای پام و حس کردم حتی شلوارم خیس شده و ابم نشت کرده به بیرون ….. تی شرتم و شلوارم رو در اوردم و انداختم رو تخت . با شورت و سوتین نشستم انگار که جادو شده بودم اب دهنم خشک شده بودش و تنم داغ …. فیلمه هم عین چی داشت به شهوتم وقتی می دیدم با چه میل و لذتی دو تا خانوم دارن لای کس همدیگه رو لیس می زنن و چوچوله رو میک دیونه و دیونه تر می شدم تا یه دفعه صدای مینا از تو حموم یهو بلند شد که صدام می کردش نداااااا ندا جووونم . بلند شدم و تو ذهنم این بودش یهو برم تو حمام و عین فیلمه بچسبم به لای پای مینا و شروع کنم به لیس زدن کسش تو این افکار بودم رسیدم دم در حموم و در رو بازکردم و مینا لخت لخت کف رو بدنش رو دیدم و اونم بی اختیار تا منو دید که با شرت و سوتین هستم انگار برق گرفتش و با یه حالتی که انگار دستش رو خوندم گفتش اوه اوه خانوم می بینم فیلمه چی کارت کرده منم مات مبهوت مونده بودم که این حرکت رو بکنم یا نه رفتم نزدیکش که با خنده و شوخی گفت نیا نیا بیایی جیغ می کشم ها و زد زیر خنده یهو جا خوردم به خودم اومدم . مینا گفت اهوی عمو جیگر دیدی هول کردی ؟ بازم زد زیر خنده و گفتش ندا جونم صدات کردم برام از تو کشوی اطاقم برام از اون تیغهای صورتی ژیلت مخصوص قسمتهای ناز و خوردنی خانومها برام بیاری . یهو عین دیونه ها سریع برگشتم تو اطاق سر کشو و تیغ رو برداشتم و دوباره برگشتم تو حمام تا تیغ رو بدم به مینا دیدم حسابی به کسش کف مالیده و داره کسش رو می مالونه . تیغ رو به سمتش گرفتم یهو با چشمهای خمار و لبی که گاز می زد عین فیلمها که دیده بودیم گفتش خوب خودت برام مگه شیو نمی کنی می گن یکی دیگه این کار رو بکنه خیلی حال می ده دیگه از مرز جنون و خیسی و شهوت گذشته بودم که رفتم سمتش و جلوی کسش نشستم دو زانو وایییی یه کس لطیف با موهای نلزک و پرز مانند درست عین هلو با لبه های خوشگل .مینا گفت دوخی زانو زدی ؟ اول شیو کنش بعدش بلیس خوب زد زیر خنده و دیگه نفهمیدم چه جوری شورت و سوتینم رو کندش از تنم و افتادیم به جون هم شروع کردیم به لیسدن همدیگه از سینه و گردن تا کس شیو شده مینا که یادمه دست می کشیدم روی کسش و تیغ رو می کشیدم روش سرم رو می چرخوند و زبونم رو از ته ته میک می زد و منم دوباره بعدش بقیه کارم رو انجام می دادم ….

مینا تو خیلی کست از کس من خوشگلتره ها …برو دیونه کس تو هم خیلی خوبه البنه کونت خیلی خیلی سکسی هستش و تو بغل هم لخت لخت انگشتش رو حس می کردم که داره سوراخم رو لمس می کنه و انگشتش رو تو دهن من می کرد و از پشت انگشتم می کرد منم دستم روی کسش بود می مالوندمش و زیر گوش من با یه صدای شهوتی حرف میزد و سینه ام به سینه هاش مالیده می شدش و حس می کردم نوک سینه های جفتمون عین سنگ شذه . با اون صدای لرزون و حشری درست تو گوش من گفتش ندا اولین باره یه بدن لخت داره می خوره به بدنت نه ؟ اره مینا …. ندا من دارم دیونه میشم توچی عزیزم ؟ اره مینا …. ندا نقشه ام خوب بودش برای اینکه با هم باشیم و سکس کنیم و از دست پسرها در امان باشیم ؟ اره مینا …همینطور داشتیم تو بغل هم جون می دادیم که گفت ندا من امروز نقشه کشیده بودم کلا حمام مهمونی با مامانم زودتر اومدن مادرم اما تو دست منو از پشت بستی دهنم باز موندش که تو انقدر از من حشری تری همینطور می گفت و انگشتش رو بیشتر حس می کردم که داره میره تو پشتم واییییی داشتم از حال می رفتم دیگه صدای مینا که حرف می زدش زیر گوشم و از تنهایی هاش می گفت و از پرده مزاحم بکارت که مانع کردن انگشت میشه که بره تو کس و بهترین راهی که جاش پیدا کرده اینه که از سوراخ کونش استفاده بکنه و همینطور شل شل دست و پامون به اختیار نبودش که نمی دونم چطوری رو تخت بودیم تو اطاق مینا و داشتم کسش رو لیس می زدم و اونم سرش درست رو کس من بود و انگشتش تو سوراخ کونم و زبونش لای شیار کسم و واقعا نمی تونم اون حس رو براتون توصیف کنم فقط اینقدر بدونید که این سکس و اون حال قوی بودش و لذت بخش از دوران دبیرستان که تا الان که از اون ماجرا سالها می گذره منو مینا بهم خیانت نکردیم و عین دوتا عاشق و معشوق دیوانه وار عاشقانه با همه مشکلاتی که وجود داشت چه خانواده ها چه تو جامعه با هم زندگی مشترکمون رو تو انگلیس با ازدواح رسمی شروع کردیم و الان هم من با لقاح مصنوعی باردار هستم و دارم یه نی نی میارم برای مینا عشقم ……

میل جنسی خودتون رو شناسایی کنید و تمایلات خودتون رو سرکوب نکنید تا دچار انحرافات جنسی مثل مسائلی که داریم می بینید نشید . اره من همجنسبازم اما این انحراف جنسی نیستش و با بی غیرتی که یه مرد تمایل داره زنش رو در اختیار دیگران بزاره یا میل به همخوابی با خواهر و مادر مقایسه نمی شه هیچ جای دنیا و این زندگی عاشفانه مثل تمام ازدواجها پر از عشق و بدون خیانت و حتی نتیجه هستش و بچه ایی مثل تمام زندگی های مشترک . سرکوب میل جنسی مثلا اون مردی رو که داره زنش رو ذر اخیار میزاره رو پوشش می ده و اون مرد میل جنسیش رو متوجه نشده و رفته تو رابطه اشتباه و یه زن رو هم که با هزار امید اومده تو زندگی زناشویی رو نابود می کنه پس درست شناسایی کنید میل جنسی خودتون رو لطفا و سرکوبش نکنید مثل من و مینا با این همه مشکلات و بیچارگی هایی که برای رسیدن به هم کشیدیم و تحمل کردیم و سرکوب نکردیم این تمایل جنسی رو و اون رو به خونه یه مرد نبردیم که در نبود اون مرد بیچاره به همجنسگرایی مون بپردازیم و به اون مرد ها خیانت کنیم .

امیدوارم شاد باشید .

نوشته: ندا شمس

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *