داستان سکسی تقدیم به شما
خاطره ای که میخوام بهتون بگم برمیگرده به تابستون سال پیش.
با اولین دختری که دوست شدم 4 سال رابطه داشتیم. دو سال اولش که هیچ، چون اصلا بهش دست هم نزدم توو این دو سال، ولی دو سال بعدی که دیگه واویلا!
شروع ماجرا برمیگرده به اون زمانی که رابطه مون خیلی گرم گرم بود، عاشق همدیگه بودیم، واقعا هم همینطور بود، پایه ی همه کارامون بودیم، یه شب بهش اس ام اس دادم پریا نمیتونم جلوی شهوتمو بگیرم، امونمو بریده، بهم گفت منم مث توئم. میگی چیکار کنیم؟؟؟ از اون موقع بود که سکس چتا و سکس تل بینمون شروع شد. باهم قول و قرار گذاشتیم که دفعه ی بعد که میریم سینما لبای همدیگه رو ببوسیم. خلاصه رفتیم و کلی همدیگه رو بوسیدیم. دفعه ی بعدی سینما من پستوناشو مالیدم اونم کیرمو. وااااااای که چقدر خوش میگذشت. سینما تقریبا واسم شده بود مکان. جز سکس همه کاری میکردیم، یه بار یادمه از بس چوچوله شو مالیده بودم تقریبا غش کرده بود! اونم خیلی شهوتی بود جون خودم. خیلی خوشگل با اندام 20. اوایل پستوناش خیلی آویزون و بد بودن، ولی اونقدر مالیده بودمشون شده بودن 85 کامل. میگرفتم دستم اصلا حال به حال میشدم.
بریم سر اصل مطلب:
تابستون سال پیش بود که برادرش واسه دوره ی آموزشی سربازی رفته بود به مدت تقریبا یک ماه به یکی از شهرستونا و خیالمون از اون بابت راحت بود. مامان و باباش هم عروسی دعوت بودن توو کشور آذربایجان. یعنی یک هفته خونه شون خالی بود. قبل رفتن مامان باباش، با خواهر کوچیکش فرستادن اینا رو خونه خاله شون. خلاصه وضع جور شده بود تقریبا.
سومین روز بود که بهش گفتم پریا میتونم بیام خونه تون ببینمت؟؟ اونم گرفت منظورمو و گفت بزار بعدازظهر بهت میگم. خاله شو راضی کرده بود که بیاد با دخترخاله ش از خونه شون یه مقدار وسایل برداره. خونه ی خاله ش اینا هم تقریبا نزدیک خونه شون بود. یه 5 دقیقه راه پیاده داشت.
خلاصه اومد و من با ترس و لرز و اینکه کسی نبینه سریع وارد خونه شون شدم. البته قبلا هم رفته بودم خونه شون اما فقط در حد یکی دو دقیقه. دختر خاله ش پایین بود و ما رفتیم طبقه دوم توو اتاق بابا و مامانش.
وارد اتاق که شدیم بغلش کردمو چنان فشارش دادم توو بغلم که گفت سینه هام ترکید چه خبرته بابا!!! خندیدیم و لبمو گذاشتم روو لبش، وااااایییی لامصب اصن یه مزه ای میداد آدم میخواست فقط لبشو بخوره، شالشو از روو سرش برداشتم و یواش یواش میرفتم سمت گردنش، اونم دستشو دور گردنم پیچیده بود و لمس میکرد تنمو. گردنشو میخوردم چنان با ولع که حسابی حشری شده بود بهش گفتم میتونم مانتوتو درش بیارم اونم باب میلش بود، مانتوشو درآوردم و همونطوری سرپایی توو بغل هم لب و لوچه ی همو میخوردیم و من دستمو گذاشته بودم روو کمرش آروم میبردم پایین روو کونش و به طرف کیرم فشار میدادم. حسابی سیخ بود و چسبیده بود به بالای کوسش. دستمو آوردم بالا و سینه شو گرفتم و میمالیدم، چشاش خمار شده بود فهمیدم توو اوج شهوته. دستشو گذاشته بود روو کیرم و بازیش میداد از روو شلوار.
روو تخت بابا مامانش دراز کشیدیم و تابشو درآوردم.آخ که چه سینه هایی داشت، سوتینشم خودش درآورد و منم سرمو گذاشتم لای سینه هاش و الان نخور کی بخور. خودشم با دستش سرمو به سینه هاش فشار میداد. دستمو آروم گذاشتم روو شکمش و بردم زیر شرتش. خیس کرده بود خودشو، چوچوله شو پیدا کردم و آروم بازیش میدادم. شلوارشو کشیدم پایین، کوسش جلو رووم بود، دهنمو چسبوندم به کوسش اوووووم به به، زبونمو لای کوسش میکشیدم آخ که چقدر حال میداد. یه کوس گوشتی و سفید و بی مو. هیچوقت یادم نمیره که چقدر خوردم کوسشو. کیرم داشت میترکید گفتم برام میخوری پریا؟ قبول کرد و شلوار و شورتمو یه جا در
آوردم و حالت 69 شدیم تقریبا. واسه من سخت شده بود خوردن کوسش. گردنم درد گرفته بود از بس خم کرده بودم. ولی اون چنان کیرمو میخورد و با تخمام بازی میکرد که انگار تا حالا ندیده. دیدم داره به خودش میپیچه.گفتم چته؟؟گفت کیرتو بمال به کوسم. گفتم چشم عشقم و رووش دراز کشیدم و کیرمو کردم لای کوسش و میمالیدم به لبای کوسش. لبشو میخوردم و کیرمو پایین بالا میکردم.واااای که چه لحظاتی بود. هنوز به 10 ثانیه نرسیده آبم اومد. کیر لامصب کجا کوس دیده آخه!
تمیزش کردم و همونجوری دراز کشیدم باز بغلش.
باز مراسم لب خوری و باز اوج شهوت.
ایندفه حالت سگی میخواستم کونشو بکنم از بس تنگ بود هرکاری کردم نتونستم بکنم کیرمو توو کونش، کم مونده بود کیرم بشکنه ولی باز نرفت توو کونش. ناچارا باز گذاشتم لای کوسش، خودشو عقب جلو میکرد کیرم کامل لای کوسش حرکت میکرد. ایندفه یه 30 ثانیه ای طول کشید تا خالی شم.آبمو ریختم توو دستمال کاغذی و افتادیم روو هم.
دیگه نایی برام نمونده بود، دلم میخواست باز حال کنیم باهم ولی اگه زیاد طول میکشید باید پاسخگوی خاله ش میشد.
منم زیاد طولش ندادم. دوبار برام کافی بود. قبل رفتن کلی بوسیدمشو قربون صدقه ش رفتم و ازش خواستم یه بار دیگه هم اوکی کنه این برنامه رو. ولی نشد خخخخخخخ
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
راستی یه عکس از سینه هاش براتون آپ میکنم داشته باشین فقط سینه هاشو.
نوشته: من
نوشته های مرتبط:
منِ حشری
منِ سزاوار (۳ و پایانی)
منِ سزاوار (۲)
منِ سزاوار (۱)
ممــنوعـه ی مَن
دكتر كار بَلد و منِ عشق سن بالا
بدترین خاطره زندگی پریا
آرمان و پریا
منو پریا و پریسا (۳)
منو پریا و پریسا (۲)
من و پریا و پریسا (۱)
پریا دختر فامیل
من پریا ۲۴ ساله هستم (۱)
پریا خانوم زن همسایمون
خیانت پریا به شوهر (۱)
عشق، لذت و نفرتِ پریا
دوست دخترم پریا
من و پریا (۲)
منو پریا (۱)
عشقم پریا
پریا، فرشته ی سبزه من
علیرضا و عمه پریا
فرشته ای بنام پریا
روزی که پریا عرفا زنم شد
پریا
سکس با پریا بعد از ۱۱ سال
نوجوانی با دخترعمو پریا
کوه پیمایی و عشق پریا
من و نگار و پریا
من و پریا (۱)
لز پریا با پارسانا
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید