این داستان تقدیم به شما
سلام.
یه روز که ازمحل کارم اومدم بیرون دیدم یه خانوم چادری روبروی ساختمان شرکت وایستاده روبروی شرکت ما یه بیمارستانه .یه نگاهی انداختم دیدم اومد سمت من نگو میخواست بره سوپرمارکت برا مامانش که توبیمارستان بود خرید کنه موقعی که برگشت یه جونی بهش گفتمو رفتم تو کتش که مخشو بزنم خلاصه اونروز شمارمو بهش دادم و زنگ زد حال واحوال کردیمو قرار گزاشتیم برا دوروز دیگه…
رفتم سرقرارسوارش کردم مایه باغی حوالیه تهران داریم مال عمومه تو مسیر صحبت کردیمو از زندگی گفتیم رسیدیم باغ تو راه یه قرص ازاین کانگوروها انداختم بالا باغ یه ذره سرد بود منم گفتم خوب یه پتو بیارم بپیچ دورخودت بتو اوردن همانا لنگارفت بالا همانا اصلا فکرشم نمیکردم یه چنین روزیو تجربه کنم رفتیم زیر پتو اون ازمن حشری تر بود باور نمیکنید مثلا اومدم مقدمه بچینم مثلا باراول بود نازش کنم تا یه ذره رومون بازشه ولی تارفتیم زیر پتو یه دفه کیرمو گرفت انقد تخمامو سفت میگرفت که دردم گرفت منم دیدم اینجوریه رفتم روش لباش مثل قلوه بود تنها جایی بود که ازحوردنش سیر نمیشدم همینجوری لبارو میخوردمو باکسش ورمیرفتم لباسشو که دراوردم دیدم که مثل اینکه برای سکس اماده بود یه ست صورتی تنش بود بعد شلوارو کشیدم ازاین نخدربهشتا پاش بود سینه هاش جالب نبود ولی یه کس سبزه ابدار داشت زبونمو انداختم لای قاچ کسش دیدم داره میپیچه به خودش
دستم میخورد به کسش ازحال میرفت خیی روکسش حساس بود خلاصه لختش کردم پتوروزدم کنارو اونم یه دفه افتاد به جونم شلوارمو کشید پایین با اون لباش که انگار پروتز کرده بود افتاد به جون کیرم نمیدونید چجوری میخورد تقریبا سکس زیاد داشتم ولی این یه مورد دیوونم کرده هرموقع یادش میفتم راست میکنم فقط به خاطر شرایط زنگ بهش نمیزم خلاصه امادش کرد این دختر خانوم از اون خود ارضاهای حرفه ایی بوده موقعی که تنها میشده با خیار خودارضایی میکرده ماخوابیدیم زیر اونم خوابید رومو کیرمو میزون کرد با قاچ کسش روم بالا وپایین میکرد انقد این کارو کرد که دیدم دارم ارضا میشم حرکتو عوضکردم که ذره دیرتر ابم بیاد بلندشدیم دلاش کردم یه ذره ونش لیس زدم باکسش ور رفتم و سینه هاشو خوردم بعد خوابوندمش لباشو که خوردم دوباره رفتم سراغ کسش جوری میخوردم که پاهاشو قفل میکرد نمیزاشت مثل اینکه قلقلکش میومد لنگارو قشنگ دادم بالا رفتم سراغ سوراخ کونش
جوری لیس میزدم که الان یادش میفتم راست میکنم باور نمیشه هنوزم این همه سکس باخانوم با دخترداشتم نتونستم انقدراحت ازکون بکنم ولی این استثنا بود بعدهافهمیدم یه دوست پسر داشته که ازکون میکرده فقطم خود پسره که ارضا میشده اونو همینجوری ول میکرده خلاصه لنگا که بالا بود سرکیرمو گزاشتم یه هول دادم تا ته رفت باورم نمیشد میگفت تند تند تلمبه بزن جرم بده منم ازخدا خواسته هی میزدم بعد بلندش کردم دلاش کردم رومیز نهارخوری اینجوریم چند دقیقه کردم بعدش دیدم ابم میاد گفت بریز روسینه هام همرو ریختم روسینهاشو لباش بعد که پاک کردیم خوابوندمش یه ذره باکسش وررفتم که از حال نیفته کیرمو دادم خورد تادوباره بلند شد …
خوابیدم زیرش بالای کسش میزون انقد بالاوپایین کرد تا ابش اومد اولن بارم اینجوری اب کس میدیم لای پام پراز ابش شده بود اونروز دوبارسکس کردیم تقریبا یکسال ماهی یکبار سکس کردیم ولی دیگه ترسیدم که داستان بشه بی خیال شدم ولی هنوزم اگه زنگ بزنم میاد. خیلی سخته که پابزاری روشهوتت… خیلی ازبودن باهم لذت میبردیم ولی چیکار کنم که وضع مالیم طوری نیست که به ازدواج فکر کنم و نمیخوام واقعا با هم عادت کنیم بعدش هردومون زجر بکشیم. کیرم تو این نظام اسلامی با این همه بدبختی که برا ملت درست کرده که حتی ازدواج هم نمیتونیم بکنیم.
نوشته: امیر
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید