داستان سکسی تقدیم به شما
سلام دوستای گلم اسم من سروشه18سالمه دقیق یکساله پیش بودعضو فیس نما شدم خلاصه یه مدت گذشتو یه روزکه داخل فیس نما کس چرخ میزدم یه پروفایل نظرمو جلب کرد یه دختر به اسم گیتا همشهری من 15ساله تو پروفایلش نوشته بود پیام دوستی ندید.وقتی خصوصیاتشو ازپروفایلش خوندم فهمیدم نیمه گم شدمه دقیقا5ماه طول کشید تا بهش ثابت کردم من قصد سو استفاده ازش ندارم وواقعا عاشقشم اونم قبول کرد ولی یه شرط گذاشت
گفت:سروش عزیزم اگه واقعا دوسم داری باید اول با مامانم حرف بزنی اگه قبولت کرد منم قبول میکنم
منم که به خودم شک نداشتم گفتم :باشه
خلاصه برای اولین بارمادرشوتوی یه پارک شلوغ دیدم کلی کس شعر گفتو منم جواب دادم بعد گفت قبوله
تو کونم عروسی شد ولی به روم نیوردم قرارشد یه هفته بعد گیتارو ساعت6صبح ببینم یه هفته گذشتو بالای آبشار توی اون هوای گرم تابستون منتظر بودم تا به خودم اومدم یه نفر صدام کرد :سروش تا صورتمو چرخوندم گیتا بغل بودآره دیگه بعد5ماه بایدم عاشقم میشد فقط مشکل این بود که مامانش مثل سایه باهامون بود
یه مدت گذشت هم من هم گیتا میخواستیم جسممونم مثل روحمون یکی شه ولی مامانش همش دنبالمون بود اون موقع ماه رمضون بود باهم یه نقشه کشیدیم همه پله های آبشارو بریم بالا مامانشم که روزه بود دنبالمون اومد دفعه بعدم به مامانش گفتیم قصد همین کارو داریم _گفت من پایین منتظرم منو گیتا قبلا همه چیزو حاضرکرده بودیم اون زیر شلوار لیش ساپورت داشت منم توی کوله پشتیم وازلینو و زیر انداز(من به بهانه کلاس کنکورمیرفتم قرار کیف داشتم)زیراندازو انداختم اونم شلوارشو درآوردباساپورت بود(همون جوراب شلواری آخه شاید یکی میرسید باید جمعش میکردیم)نشستم روی زمین پاهامو درازکردم اومد نشست بغلم پاهاشو دور کمرم حلقه کرد لبامون بهم گره خورد اومممممممممممممممم مزه عسل میداد
_سروش عاشقتم
_منم همین طور گلم وقتمون کمه بیا شروع کنیم
ساپورتو تا زانوهاش پایین کشیدم اولین باربهشت بی موشو دیدم یه بوی خاصی میداد به سرعت روی زمین خوابیدم
_بشین رو صورتم میخوام کستو بخورم
_باشه عزیزم فقط اروم خیسه خیس شده بود
شروع کردم به خوردن اوممممممممممممممم دماغمو به چوچولش میزدم یه جیغ کوچیک میزد
_آآآآآآآآآآآآآآآههههههههه آههههههههه همش مال خودته من گیتای توام
زبونمو تا ته داخل کسش میچرخوندم یه کم گذشت دیدم داره خودشو پایین میکشه زیپ شلوارمو پایین کشید وکیر بادکردمو درآورد شروع به لیسیدن کرد داشتیم مدل69میرفتیم کیرم تو دهن اون بود منم کسشو میلیسدم
_گیتا دندنتو مراقب باش میدونم دفعه اولته دردم میاد آیییییییییییییییییییی
_تو چرا کسموگاز گرفتی؟جوننننننننننننننننننننننننن چه خوشمزست باشه عشقم مراقبم
همون لحظه لرزیدو ارضا شدصورتم خیسه خیس شد
_وای گیتای من هوممممممم چقد خوشمزست
_فقط مال سروشمه همه شو بخور
کم کم در وازلینو باز کردم انگشتامو چرب کرد همین طوری که مشغول بودیم انگشت اشارمو تو کونش میکردم سریع باز شدبعدبا دوانگشت کمی که گذشت احساس کردم کامل بازشد
_عزیزم مدل سگی بشین شروع کنیم سینه هاتم باز کن باهاشون بازی کنم وقتشو نداریم
_باشه زودباش بکن بکننننننننننننننننننننن جرممممممممممممممممم بده
کیرمو پر وازلین کردم وبردم دو سوراخش
_اه لیز میخوره نمیره تو
_از بس وازلین زدی بیا با دستمالم کاغذی پاکش کن
کیرمو سریع پاک کردم
_عزیزم اینطوری نمیره تو سوراخ کونتو یکم بکش
_باشه زود باش من کیر خوشگلتو توم میخوام
اول سرشو به راحتی داخلش کردم و تا نصفه رفت داخل
_وایییییییییییییییی میسوزه یکم صبر کن بعد
یکم صبر کردم وبعدش بقیشو یه دفعه کردم داخل یه آخ خوشگل گفت که منو دیونه کرد اولش آروم تلمبه میزدم ولی کم کم سرعتم رفت بالا اونم خودشو به سمت من میکشید و خودشو قوس میداد همزمان سینه هاشم میمالیدم
_جون چقد بزرگه جرم بده سروشم نمیذارم کسی تورو ازم بدزده
_عزیزم این عشق ابدیه هرگز ولت نمیکنم
صدای گیتا آروم شده بود ولرزش داشت منم که دیگه دیونه شده بودم با آخرین قدرت تلمبه میزدم
_گیتا داره میاد چکارش کنم؟
_بریز توش عشقم بسوزونم آتیشم بزن
_باشه عشقممممممممممم آهههههههههههههه
آبمو با فشار توش خالی کردم بعدازچند دقیقه اونم لرزیدو ارضا شد ما بعدازاون دوبار دیگه هم ارضا شدیم الان دوهفته ازش میگذره همش مامانش تعقیبمون میکنه چه کنیم؟میگن عاشقی جرمه!!!
ببخشید اگه زیاد خوب ننوشتم دفعه اولم بودولی فوشم ندید چون کس شعر نبود واقعیت داشت
نوشته: سروش
نوشته های مرتبط:
سادگی جرمه! (۱)
اینو میگن سکس
آدم های جالبی که میگن مازوخیزست ان
به این میگن شانس
به من میگن عشق
خاطرات عاشقی آنا
عطر تلخ عاشقی
شروع عاشقی
داستان عاشقی من و زن عموم شقایق (۱)
عشق و عاشقی خاله کار دست مامانم داد
عاشقی با لیلا زن شوهردار
عاشقی با خواهرزن خوشگلم زهرا
عاشقی با سینا (۱)
زمان عاشقی
دوران عاشقی (۵ و پایانی)
دوران عاشقی (۴)
دوران عاشقی (۳)
دوران عاشقی (۲)
دوران عاشقی (۱)
عاشقی با زن عمو مهسا (۴ و پایانی)
من اصن عاشقی بلد نیستم
عاشقی با زن عمو مهسا (۳)
عاشقی با زن عمو مهسا (۲)
عاشقی با دختر دبیرستانی
عاشقی با نادیا همکار تپل و کونی
عاشقی با زن عمو مهسا (۱)
عاشقی به مرور زمان (۱)
عاشقی با دختر فامیل
عاشقی با مهتاب
عاشقی با استاد متاهلم
زمستون عاشقی با طعم لز
ماجرای عاشقی یک پسر (۱)
هیچی شیرین تر از عاشقی نیست
عاشقی با تنها عشقم
عاشقی گی: آیا میشه ؟(۱)
عاشقی النا (۲)
عاشقی النا (۱)
فصل سرد عاشقی
عاقبت عاشقی
شب عاشقی
مروری بر یک عاشقی
یک شب عاشقی
سربازی و عاشقی
عاشقی در باکو
روایت عاشقی بهاره و علی
روزگار تلخ عاشقی و جدایی
عاشقی با عسل
عاشقی و سوءتفاهم با هم خوابگاهی
عاشقی و ازدواج نیما
سرگذشت عاشقی (1)
عاشقی در بیست سالگی
عاشقی ناکام با پسر موبایل فروش
اولین عاشقی
شب عاشقی با فاطمه
بعد از ده سال، دوباره عاشقی
عاشقی ناکام من
شیوه عاشقی (1)
عاشقی که شکست خورد
می خواستم عاشقی کنم اما …
رویای عاشقی
عاشقی که من گاییدمش
آخر عاشقی
عاشقی در پاریس
عاشقی وقت نمی خواهد
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید