این داستان تقدیم به شما
سلام.موضوعی که میخوام براتون تعریف کنم بر میگردد به دوران دبیرستان من…
***
حدودا 14ساله بودم.اسم من میثمه و شخصیت آروم و نسبتا خجالتی دارم به خاطر همین تو دوران مدرسه خیلی دستمالی میشدم. اواخر خوشم ميومد تجربه کنم ولی ترس نمیخاد که برم جلو و فقط به سکوت راضی میشدم.از خودم بگم من اون موقع قدی تقریبا 170 و وزنی 65 بودم. چاق نبودم ولی بدنم ماهیچه ها و کونم درشت بود و شاخک های هر پسری رو فعال میکرد.به روز یکی از پسرا که اسمش حمید بود و همیشه کونم میمالید موقع درس،بهم گفت بعد زنگ وايسم کارم داره. که این کارو کردم و زنگ خورد وقتی همه رفتن اومد طرفم و چسبوندم به دیوار شروع کرد لب گرفتن وحشیانه میخورد و مث ماهی وول میخورد منم مثل مجسمه وايساده بودم هم احساس ترس داشتم هم لذت. برعکس کرد داشت کونمو میمالید که با صدای ناظم خشکمون زد.
چیزی که میترسید ازش اتفاق افتاد چند ثانیه خیره شدیم بهش که فریاد زد باقری گمشو خونه دیر وقته فردا به حسابت میرسم حمید زود رفت. ناظم اومد طرفم و با لحن مهربون پرسید چکار میکردین که یهو گریه ام گرفت و نشستم پیشم نشست؛دستشو گذاشت رو پاهام و گفت بچه ها اذیتت میکنند؟یا کم آروم شدم و براش توضیح دادم که همیشه دستمالی میشم.بهم گفت چند بار دیده و ميدونه خیلی چشم دنبالمه.و بعدش گفت بهشون حق میدم دنبال يه جگری مث تو باشن.این که گفت بد جوري ترسیدم و شروع کردم به التماس که تکرار نمیشه. ناظم گفت میدونی اگه خانواده بفهمن چی میشه؟البته من چیزی نمیگم ولی شرط داره.همزمان که روند پارامو میمالید گفت باید مال من باشی. من زن ندارم باید بشی زن من.نمیتونستم مخالفت کنم ولی هنوز گریه میکردم که گفت صورتت نازه شبیه دخترایی بوسم کرد و گفت پاشو بریم اتاق من رفتیم اتاقش درو قفل کرد و نشست رو صندلی گفت سفید برفی بیا بغلم ببینم
رفتم پیشش کیر منو شروع کرد به مالیدن و همزمان بوسم میکرد. بعد دست منو گذاشت رو گیر خودش و از داستانش با بقیه بچه ها ميگفت باورم نميشد که اسم هایی را که ميگه کرده باشه.کسانی که شاخای مدرسه بودن.با لحن فوق سکسی تعریف میکرد اون کیر منو میمالید و دست منو میمالید به کیرش. کت شو در آورد و شلوار منو کشید پایین. جوووون چه کون گوشتی و سفیدی.میمالید کونمو. -مث خمیر ميمونه من پشت بهش وايساده بودم کونمو میمالید با یک دستم کیرش و بلند کرد منو نشوند رو پاهاش و کیرش رو میمالید لا پاهام ده دقیقه لاپایی زد و گفت بخورد برام گفتم بدم میاد واقعا هم بدم ميومد ولی گوش نکرد سرمو گرفت گذاشت دهنم کیرش خیلی خوش فرم بود بی مو براش ساک زدم تو دهنم میچرخندوم اونم سرمو عقب جلو میکرد بعد رفت سر کشو و برگشت دیدم وازلین دستشه گفتم برای چیه گفت باید آباد کنم خمیرت رو.گفتم دیره کونم هم درد ميگيره.گفت نه راحت باز میکنم به کونم واولین زد و شروع کرد با دست انگشت کردن
بعد به کیر خودش هم زد و شروع کرد به کردن خیلی حرفه ای بود. لذت خوبی بود دوست داشتم کیرش هل بده تو کونم آه اه میکردم.جووون مث اینکه بد جوري بهت ساخته دیگه حشری شده بودم. گفتم اره فقط بکن تو. کیرش آروم تو کونم میبرد و در میورد منم با هر دخولی آه درد ناکی میگفتم. که گفت کونی یواشتر. یکی از پاهامو گذاشت رو میز لا پاهام راحت باز شد کیرش و گذاشت لای کونم و تلمبه میزند. داشتم گاییده میشدم عرق میریختم اونم ميگفت کیر میخواستی میگفتی تا زودتر می ساختمت کونی من. کونی تو ام اره.آبم داشت ميومد درد شدید با لذت بود که نمیخاستم تموم بشه بدنم لرزید و ارضا شدم. اون هنوز داشت میگایید که شدت رو زیاد کرد و داشتیم میلرزیم. داشتم پاره میشدم که ارضا شد و ابشرو ریخت تو کونم و بعد چند دقیقه همون جور ناله کردم تا کامل ارضا شد.از اون به بعد هر چند وقت تو اتاقش ترتیب منو میداد…
نوشته: میثم هات
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید