داستان سکسی تقدیم به شما
–
من مونده بودم که چیکار کنم .. داشتم داغون میشدم . اصلا این عمل سپهر هیچ توجیهی نداشت .. بازم اون خواسته شو تکرار کرد ..
سپهر : می دونم شاید تو نخوای یه زنی داشته باشی که یه روزی وابسته به مرد دیگه ای بوده .. در عقد مرد دیگه ای بوده .. تو با خیلی ها بودی .. می دونم از از دواج خوشت نمیاد می دونم دوست نداری خودت رو وابسته به یکی دیگه کنی . اما حساب فروزان از خیلی از زنا جداست . اون خیلی مهربونه . مهربون و بی ادعاست . این اواخر بیماری من باعث شد که اصلا بهش توجهی نداشته باشم و اون رفتارش اون قدر صبورانه بود که من موندم چیکار کنم . شرمنده ام کرد . اون که نمی تونه تا ابد مجرد بمونه ..
-سپهر کی گفته می خوای بمیری .. این دیوونه بازیها چیه . فروزان همسر توست و خواهد موند .. بس کن رفیق .. خواهش می کنم بس کن بیشتر از از اینها عذابم نده .. خواهش می کنم
سپهر : می خوام یه چیزی رو اعتراف کنم .. راستش من یه سال پیش , از این می ترسیدم که تو بخوای بری سراغ فروزان .. قاپشو بدزدی .. از از بس خوب و مهربون و خانوم و بی ریا نشون داد که دلم نیومد گولش بزنی ازش خوشم اومده بود می ترسیدم اونو از چنگم در بیاری .. گفتم تا فرصت دارم بگیرمش .. یه وقتی اونو هم به سرنوشت بقیه دخترایی که با هاشون بودی دچار نکنی ..
-رفیق تو چرا این حرفو می زنی ; یعنی من این قدر جلادم ; بیشتر زنا و دخترایی که با هاشون بودم خودشون می خواستن . اونا راضی بودن .حتی می دونستن که کار عشق ما به کجا می کشه . این حرفو نزن داداش .. من قلبی رو نشکستم . به کسی وعده ای ندادم که بهش عمل نکرده باشم ..
سپهر : خب خودم آخه در این مسائل نبودم فکر می کردم که باید با هر دختری که دوست شد هواشو داشت . دلشو نشکوند ..
-عزیزم ..داداش گلم این که نمیشه آدم با هر جنس مخالفی که دوست میشه از دواج کنه . چند تا زن مگه میشه گرفت ;!
سپهر : یعنی در مورد فروزان دست رد به سینه ام می زنی ; چند وقت پیش که بین من و فروزان صحبت تو شده بود اون می گفت که تو دیگه اون آدم سابق نیستی ومدتیه که نمی بینه تو با دختری زنی باشی .. من به حرفاش و خودش اعتماد دارم . من فقط ازت خواهش کردم ..
-رفیق تا زمانی که تو زنده ای حتی صد سال دیگه هم باشه امید وارم که سایه هر دو تاتون رو سر هم باشه ..
معلوم نبود چی دارم میگم . اصلا هیچی معلوم نبود .. گیج شده بودم .. فقط به خاطراتمون فکر می کردیم . خاطرت خودم و سپهر . به این که هر وقت که می رفتم دختر بازی و از درسام می موندم اون بهم توی امتحانات تقلب می رسوند .. منم درسام بد نبود ولی دیگه خیلی شیطنت می کردم ..
-آخرشم راستی راستی نفهمیدم واسه چی از دخترا فراری بودی .. چون فکر می کردی تپیت زیاد دختر کش نیست ;همون موقع هاش هم پسرای زشت کلاسمون کلی دوست دختر خوشگل داشتن .. یا این که خجالتی بودی و اعتماد به نفس نداشتی .. شایدم از اونا می ترسیدی ..
سپهر : نمی دونم فر هوش .. شایدم همه اینا با هم بود .. شایدم واسه این بود که حس می کردم یه دختری رو که با هاش دوست میشم باید با هاش از دواج کنم اگه نشه و اگه نتونم ظلم بزرگی در حقش کردم ..
-از من یاد می گرفتی ..
سپهر : ولی تو که حالا خودت این کارا رو ترک کردی ..
سپهر کمی خسته نشون می داد .. گذاشتم استراحت کنه .. به راحتی خوابید .. فکر کنم اثر قرص ها بود .. .. از اتاق که اومدم بیرون و رفتم سمت مسکونی خودم فروزانو دیدم که ناراحت دم در ایستاده .. با هم رفتیم داخل ..
فروزان : خیلی نگرانم ..
-نگران من یا سپهر
فروزان : اشکالی داره نگران هر دو تاتون باشم ;
-من هر دو تا تونو دوست دارم ولی حالا دوست داشتن شوهرم از رو عادت و ترحمه از این که دوست ندارم انسانی که شریک زندگیم بوده بمیره . خونواده اش رو عزادار کنه .. دوست ندارم غم اطرافیانشو ببینم ..
-غم خودت رو چی ;
-چی شده فرهوش .. چرا این روزا همش سعی داری به من و به خودت بقبولونی که من از این وضع پیش اومده برای سپهر ناراحت نیستم .. هر کی ندونه فکر می کنه تو چه رفیق فدایی واسش هستی .. تو که زنشو اسیر خودت کردی عاشق خودت کردی .. حالا که اونو به این جا رسوندی داری با قلبش با روحش بازی می کنی ; چرا این کارو باهام می کنی .. من که با این احوال دوستت دارم . واست نگرانم اومدم دلداریت بدم ولی فکر می کنم خیلی بدی .. خیلی ..
دستشو کشیدم و نذاشتم بره
-درکم کن .. یه آدم داره می میره .. سی سال از زندگی من از خود من بوده ..
-آره و تو زنشو ازش گرفتی ..محکوم نمی کنم تو رو . اون خودش هر چی رو که کاشته بود درو کرد با این حال دعا می کنم سالم شه .. شفا پیدا کنه . طوری رفتار نکن که بخوای بهم بگی که من آرزوی مرگ شوهرمو دارم .. گریه امونش نداد .. در آغوشش کشیدم صورتمو به صورتش چسبوندم .. اشکهای من و اون مثل دلهامون مثل وجودمون یکی شده بود … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی
نوشته های مرتبط:
نامردی بسه رفیق 172
نامردی بسه رفیق 186(قسمت آخر)
نامردی بسه رفیق 19
نامردی بسه رفیق 115
نامردی بسه رفیق 32
نامردی بسه رفیق 41
نامردی بسه رفیق 57
نامردی بسه رفیق 150
نامردی بسه رفیق 175
نامردی بسه رفیق 17
نامردی بسه رفیق 136
نامردی بسه رفیق 138
نامردی بسه رفیق 151
نامردی بسه رفیق 48
نامردی بسه رفیق 122
نامردی بسه رفیق 13
نامردی بسه رفیق 36
نامردی بسه رفیق 104
نامردی بسه رفیق 20
نامردی بسه رفیق 8
نامردی بسه رفیق 9
نامردی بسه رفیق 109
نامردی بسه رفیق 88
نامردی بسه رفیق 5
نامردی بسه رفیق 21
نامردی بسه رفیق 34
نامردی بسه رفیق 133
نامردی بسه رفیق 23
نامردی بسه رفیق 26
نامردی بسه رفیق 96
نامردی بسه رفیق 7
نامردی بسه رفیق 181
نامردی بسه رفیق 29
نامردی بسه رفیق 4
نامردی بسه رفیق 47
نامردی بسه رفیق 51
نامردی بسه رفیق 100
نامردی بسه رفیق 59
نامردی بسه رفیق 67
نامردی بسه رفیق 148
نامردی بسه رفیق 179
نامردی بسه رفیق 60
نامردی بسه رفیق 31
نامردی بسه رفیق 37
نامردی بسه رفیق 10
نامردی بسه رفیق 105
نامردی بسه رفیق 135
نامردی بسه رفیق 12
نامردی بسه رفیق 70
نامردی بسه رفیق 107
نامردی بسه رفیق 1
نامردی بسه رفیق 49
نامردی بسه رفیق 33
نامردی بسه رفیق 132
نامردی بسه رفیق 99
نامردی بسه رفیق 71
نامردی بسه رفیق 117
نامردی بسه رفیق 144
نامردی بسه رفیق 65
نامردی بسه رفیق 164
نامردی بسه رفیق 38
نامردی بسه رفیق 6
نامردی بسه رفیق 3
نامردی بسه رفیق 146
نامردی بسه رفیق 91
نامردی بسه رفیق 120
نامردی بسه رفیق 182
نامردی بسه رفیق 137
نامردی بسه رفیق 27
نامردی بسه رفیق 61
نامردی بسه رفیق 72
نامردی بسه رفیق 153
نامردی بسه رفیق 11
نامردی بسه رفیق 46
نامردی بسه رفیق 139
نامردی بسه رفیق 52
نامردی بسه رفیق 185
نامردی بسه رفیق 53
نامردی بسه رفیق 128
نامردی بسه رفیق 28
نامردی بسه رفیق 14
نامردی بسه رفیق 142
نامردی بسه رفیق 93
نامردی بسه رفیق 161
نامردی بسه رفیق 2
نامردی بسه رفیق 113
نامردی بسه رفیق 45
نامردی بسه رفیق 43
نامردی بسه رفیق 42
نامردی بسه رفیق 55
نامردی بسه رفیق 54
نامردی بسه رفیق 69
نامردی بسه رفیق 95
نامردی بسه رفیق 118
نامردی بسه رفیق 90
نامردی بسه رفیق 24
نامردی بسه رفیق 80
نامردی بسه رفیق 79
نامردی بسه رفیق 131
نامردی بسه رفیق 40
نامردی بسه رفیق 163
نامردی بسه رفیق 129
نامردی بسه رفیق 15
نامردی بسه رفیق 62
نامردی بسه رفیق 63
نامردی بسه رفیق 126
نامردی بسه رفیق 143
نامردی بسه رفیق 101
نامردی بسه رفیق 112
نامردی بسه رفیق 108
نامردی بسه رفیق 58
نامردی بسه رفیق 110
نامردی بسه رفیق 159
نامردی بسه رفیق 68
نامردی بسه رفیق 30
نامردی بسه رفیق 173
نامردی بسه رفیق 92
نامردی بسه رفیق 77
نامردی بسه رفیق 84
نامردی بسه رفیق 178
نامردی بسه رفیق 168
نامردی بسه رفیق 22
نامردی بسه رفیق 25
نامردی بسه رفیق 167
نامردی بسه رفیق 165
نامردی بسه رفیق 103
نامردی بسه رفیق 106
نامردی بسه رفیق 124
نامردی بسه رفیق 123
نامردی بسه رفیق 82
نامردی بسه رفیق 66
نامردی بسه رفیق 127
نامردی بسه رفیق 176
نامردی بسه رفیق 152
نامردی بسه رفیق 156
نامردی بسه رفیق 83
نامردی بسه رفیق 184
نامردی بسه رفیق 160
نامردی بسه رفیق 78
نامردی بسه رفیق 102
نامردی بسه رفیق 154
نامردی بسه رفیق 86
نامردی بسه رفیق 145
نامردی بسه رفیق 170
نامردی بسه رفیق 158
نامردی بسه رفیق 169
نامردی بسه رفیق 119
نامردی بسه رفیق 147
نامردی بسه رفیق 174
نامردی بسه رفیق 177
اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره
دیدگاهتان را بنویسید