این داستان تقدیم به شما
سلام . اسمم اریاست 18 سالمه خاطره ای که میخام براتون تعریف کنم مربوط به 5 سال پیش زمانیکه 13 سالم بود…
***
اون موقع من بدنی سفید و بی مو داشتمو کلاس فوتبال میرفتم . به دلیل این که چمن فوتبال با خونه فاصله زیادی داشت مجبور بودم با تاکسی رفت امد کنم .یکی از روز ها سوار ماشین شخصی شدم که اسم راننده اش رامین بود تا رسیدنم به چمن باهم گپ زدیم و قرار شد که هر هفته که به چمن میرم اقا رامین سوارم کنه یه ماهی گذشت و عادی شد اما خوانوادم هنوز خبر نداشتن .یکی از روز ها وقتی به چمن رسیدم گفتن امروز به خاطر مسابقه تمرین شما لغو شده منم مجبور شدم برگردم هنوز اقا رامین نرفته بود وقتی منو دید سوارم کرد بهش گفتم که امروز تمرین نداریم یکمی مکث کرد و گفت چند ساعت تمرین دارید گفتم دو ساعت .گفت باشه من تا دوساعت با ماشین میگردونمت با هم صفا میکنیم بعد دو ساعتم برمیگردونمت به خونه مامانو بابات هم هیچی نمیفهمن منم بهش اعتماد کردم…
رفتیم منو با ماشین به خارج شهر برد بعد 20 دیقه به باغی رسیدیم ازش پرسیدم اینجا کجاست گفت باغ منه اوردم صفا خوشحال بودم .وسط باغ خونه قدیمی با دو اتاق بود منو برد خونه هیشکی تو نبود بهم توپ داد و رفتیم تو باغ حسابی بازی کردیم تابستون بودو گرم خیس عرق شدم گفت پیراهنتو در بیار گرما زده میشی منم در اوردم (من لباس ورزشی هامو پوشیده بودم ) پیراهنو که در اوردم چشم اقا رامین رو بدن بی مو و سفید بود رفتیم داخل خونه من از خستگی دراز کشیدم . اقا رامین داشت همچنان منو با بدن بی مو با شورت ورزشی و زنگال هایی که ساق پاهامو برجسته کرده بود نگاه میکرد . ناگهان اومد جلو اول زنگال هامو در اورد گفت اذیت میکنه پاهاتو بعد چند دیقه شورتمو خاست در بیاره که مانع شدم ولی گفت میخام به مارکش نگاه کنم . قبول کردم وقتی شورت ورزشیمو در اورد پاهای بدون مو داشت دیونه اش میکرد دو دستمو گرفت به کارهاش با تعجب نگاه میکردم ناگهان دو دستمو با یه طناب بست…
ترسیدم یه لگد به شکمش زدم ولی پاهامو با یه دست گرفت و شورتمو کشید پایین کمی به کیرم دست زد و گفت کاریت ندارم ولی اگر بخوای عصبانیم کنی میزنمت منم از ترس فقط نگاش میکردم . دو تا پاهامو بالا برد و تفی به سوراخ کونم کرد با انگشت ماساژ داد بعد کیرشو ددر اورد . کیرش سیاه و کلفت و بزرگ بود . کیرشو به سوراخ کونم مالید بعد ارام ارام فرو کرد به سوراخ کونم دردش داشت زیاد زیادتر میشد خاستم داد بکشم که زود لبشو رو لبم گذاشت مشغول بوسیدن لبم شد میخاستم فرار کنم ولی دستمو بسته بود و پاهامو هم با دو دستش محکم گرفته بود حالا شروع کرده بود به بالا پایین کردن زود زود میکرد و دردش اشکمو در اورده بود .سخت بود خیلی سخت سوراخ کونم داشت میسوخت فریاد میکشیدم و گریه میکردم ولی هیشکی صدامو نمیشنید خیلی حشری شده بود و سریع بالا پایین میکرد سریع و سریع تر زود زود تند تند منم داشتم از درد و سوزش از حال میرفتم نگهان کونم پر شد از مایع گرم… تمام ابشو ریخت تو کونم . ابش اینقد زیاد بود که کیرش لغزید اومد بیرون…
یه نفس بلندی کشید و یه بوسه بر شکمم زد گفت اماده شو بریم و از ترس بلند شدم بعد توالت رفتن زود لباسامو پوشیدم و سوار ماشین شدم . به سختی حرکت میکردم سوراخ کونم داشت میسوخت . تو راه ارام گریه میکردم گفت اگه به بابات بگی منو نمیتونه پیدا کنه و به جای من تورو کتک میزنه پس بهتره نگی . منو سر موقع در خونمون گذاشت و رفت تا چهار روز نمیتونستم به راحتی راه برم از اون روز به بعد دیگه رامین نامرد رو ندیدم این ماجرا برام عادی شد ولی بعد از اون روز یه حس عجیب دارم و احساس میکنم بازم اون درد و میخوام و دوست دارم بازم منو بکنه… دوست دارم رامین کیرتو میخوام.
نوشته: اریا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید