این داستان تقدیم به شما
امیر رضا هستم.این اتفاق برای حدود 20 سال پیشه من حدود 15 سال داشتم فرامرز هم که پسر دایی م بود 18 سال.پسر سفیدی بودم با قد متوسط موهای مشکی لخت و چشمهای درشت و البته کون درشت تری که به مادرم رفته بود. اما فرامرز قدبلند و هیکل درشت بود و اهل دعوا که همیشه از من دفاع میکرد.
شب حادثه ما و خونه خاله م مهمون خونه دایی بودیم شب هم همه اونجا خوابیدیم و هر پنچ شش نفر توی ی اطاق من و فرامرز هم پیش هم بودیم که یهو فرامرز شورت خودش رو کمی پایین داد پشتش و بمن کرد اروم گفت بچسب منم هنگ کرده بودم و می ترسیدم بقیه متوجه بشوند ولی چسبیم بهش دستم رو که گذاشتم روی سینه ش دستم رو گرفت و کیرشو داد به دستم. کیر سفت و سیخ شده توی دستم بود و از پشت بغلش کرده بوده و آروم آروم کیرم سیخ شد و از شورتم اوردم بیرون و گذاشتم در کون فرامرز بلد هم نبودم بکنم توی کونش فقط گذاشته بودم لای پاهاش. سر کیر فرامرز ی خورده خیس شده بود و آب چسب ناکی داشت دستم که به سر کیرش می خورد ی حالت خوشایندی بمن می داد و لذت می بردم تا قبل از اون شب من هیچ سکسی نکرده بودم فقط گاهی فرامرز که تنها می شدیم من لمس می کرد و یا منو بلند میکرد کونم میزاشت روی کیرش البته از روی لباس برای اولین بار بود که دستم به کیر ی مرد دیگر می خورد و کیرم لای پای کسی بود.
بهرحال کیر نمناک فرامرز که در دستم بود ی لذت خواصی بمن می داد و بد جوری دلم کیر فرامز رو می خواست دستم از کیرش جدا کردم و برگشتم به صورتی که اون منو بکنه پشتم بهش کردم ی چند دقیقه فرامرز تکون نخورد تا مطمن شد بقیه خوابیدن بعد برگشت و آروم با دستش پشت و سینه من را ماساژداد من بگو که از لذت داشتم می مردم آروم با نوک انگشتش حسابی منو حشری کرد و زمانی که داشت کمرم نوازش می کرد آروم دست برد توی شورتم و کونم رو حسابی ماساژ داد. بعد اروم و آهسته شورتم تا نزدیک زانو داد پایین و سر کیر نمناکش رو گذاشت در کونم و کونم حسابی لیز کرد و آروم سر کیرش رو روان کونم کرد ی درد توی بدنم پیچید نه می تونستم فریاد بکشم تازه متوجه شدم قرار چه بلای سرم بیاد سریع خودم به جلو تکن دادم که سر کیرش از کونم دراومد فرامرز هم سعی می کرد دوبار کیرش بکنه توی کون من از اون طرف صدای خور و پف دایی و پدرم حساب اطاق پر کرده بود و من می ترسیدم فرامز نترس و کونم پاره کنه از طرفی حسابی داشتم از ماساژو کیر فرامرز که لای پام بود لذت می برم ولی دوست نداشتم کیرش برود توی کونم هم خدا رو می خواستم هم خرما رو!
فرامرز هم متوجه شده بود و انهم میخواست کون منو فتح کنه. من کونم کذاشته بودم در اختیار فرامرز ولی تا میخواست بکنه توی کونم ی تکون می خوردم نمی گذاشتم. فرامرز اول کیرش از لای پام درآورد و ی خورده جدا شد از من منم حسابی دوست داشتم دوبار بهم حال بده ولی نکنه کونم. ی چند قیقه ای فرامرز کاری نکرد و من حسابی خمار شده بودم. آروم کونم چسبوندم به کیرش اون هم ابندا دست انداخت دو کمرم و کمرم گرو گرفت که دیگه فرار نکنم ابتدا تسلیم شدم اون هم کیرش رومالوند در کونم که خیس بشه بعد دوبار سرشو وارد کونم کنه که من حسابی خودم سفت گرفتم و اجازه ورود به کیر کلفت فرامرز رو ندادم اون فشار می داد منم خودم حسابی سفت نگه داشتم تا بالاخره آب گرمی ریخت در کونم و فرامز ارضا شدو نتونست کیرش بکنه توی کونم. . بالاخره کون من بر کیر فرامرز غلبه کرد.
ی مدت گذاشت ی روز منو دید گفت چرا نذاشتی بکنمت گفتم ی نبرد بود بین کیر تو کون من که کون من برنده شد. گفت اگه مردی یبار دیگه بیا تا کیر من و کون تو نبرد کنند این بار فتح میکنم کونت رو منم برای اینکه کم نیارم گفتم عمرا بتونی کون من رو فتح کنی و برای اینکه کم نیارم گفتم حالا من آماده ام گفت بیا بریم خونه ما کسی نیست گفتم بریم.
تا رفتیم سریع لخت شد و منم لخت بغلش خوابیده و سعی کردم با تکون خوردن ها ی کونم اجازه ورود به کیرش ندهم اون چندر بار تلاش کرد ولی نتونست منم هم داشتم لذت می بردم و هم مغرور شدم که نمی تونه کیرش بکنه کونم فرامرز یهو با دستش سینه من ماساژ داد و کیرم گرفت توی دستش و من خیلی داشتم لذت می بردم که یهو درد وحشتناکی توی کونم احساس کردم تا اومدم تکون بخورم فرامرز محکم کمرم گرفت و نگذاشت بجنبم و در گوش گفت بالاخره قلعه ت فتح کردم و تا ته کرد توی کونم منم دیگه لذت نمی بردم و فقط احساس درد و سوزش داشتم فرامرز در گوشم گفت فاتح هر چه بخواد بر سر مغلوب میاره آبش خالی کرد توی کونم و گفت بیچاره آون شب مغلوب کیر فرامرز شدی و کونت اوبنه کیرم شد از این به بعد کونت التماس کیرم رو می کنه . درست گفت تا چند سال همیشه من درخواست می کردم منو بکنه و منم قبول کردم که لذت سکس برای من در کون دادنه و کردن کار من نیست.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید