این داستان تقدیم به شما

سلام
سمیرا هستم همین الان دوساعتی میشه به شوهر خواهرم که از من بزرگتره کص دادم الانم خونشونم تا خواهرم با مامانم بیرون بودند شهروز رسید خیلی وقت بود دنبال فرصت بودیم شهروز از عقب منو گرفت کیرشو از رو شلوار راحتی چنان فشار به لای پام داد میخواست شلوار و شورتمو پاره کنه بره تو کصم لبامون تو لب هم بود میخوردیم سینه هام تو مشتاش بود تو راه بالاتنمو لخت کرد از خوشحالی بهت زده بود هی میگفت تو اینقدر زیبا و عروسکی قدبلند و زیبا سمیه چرا بی قواره منم میگفتم عوضش تو هم اینقدر مردونه و قوی و خوشتیپ محسن چاقالو و یه ذره کیر ؟!
 
همونجوری که از عقب بغلم کرده بود برد اتاق خوابشون ساپورت و شورتمم با هم در اورد لخت لختم کرد خودشم لخت شد کلی لب گرفتیم و مالید افتاد جون کصم چنان با اشتیاق خورد که از شوق اشک ریختم چون محسن سگ پدر یکبارم کصمو نخورده میگه حالم به هم میخوره مریض میشم، نزدیک بود ابم بیاد فهمید اومد روم هردو حالا رو تخت بودیم دستاشو ستون کرد وزنش شکممو اذیت نکنه هر چه گفتم بچسب رعایتم کرد کیرش خیلی بزرگتر از کیر شوهرم بود پاهامو تا کرد تا کیرشو رد کرد حس کردم داره کصم جر می خوره ولی چه لذتی داشت تو تکان های اولش ابم پاشید سرش رو به کصم بود تا دید گفت جوووون کاش تو زنم بودی گفتم عوضش نون زیر کبابتم نوش جوووونت بعد این باید همه وقت منو بکنی دیگه طاقت دوری تو را ندارم شهروز کم حرف می زد فقط جووون جووون و عشقم و نازم میکرد از من می پرسید زن من کیه منم با اشاره و حرف می گفتم من بعد پرسید جنده من کیه گفتم من دیگه نفسم بند اومد دهنم از لذت بسته نمیشد تازه دونستم کیر کلفت چه لذتی داره همه کصمو پر کرد منم سه ماهه حامله ام ترسی از ریختن ابش تو کصم نبود
 
بار اول زود ابش اومد دو دقیقه هم شاید نشد منم چون خیلی مالیده بود و کصمو خورده بود ابم زودتر شهروز اومد ولی باز دلم میخواست پنج شیش دقیقه ی نشد باز اومد روم رعایتم می کرد میدونست حامله هستم ولی دوس داشتم زیرش وزنشو تحمل کنم به التماس ستون دستاشو مانع شدم گفتم محست با اون تن لشش همش رو شکمم فشار میاره نترس اون از تو سنگین تره همش سه ماهمه عیب نداره میخام زیرت باشم حس کنم مردم قویه داره منو پاره میکنه کیرشو زیر نافم حس می کردم اینبار خیلی حرف می زد همش دوس داشتم به من بگه جنده فاحشه اونم با خوردن سینه هامو لب گرفتن و اویزون کردن سرم از تخت و خوردت گردن و زیر گلوم لذتمو هزار برابر کرد نزدیک 20 دقیقه زیرش بودم بکوب کصمو جر داد هر لحظه انگار ارضا میشدمو از ته جیگرم خبر میداد تا ابم اومد شهروزم چند دقیقه بعد ابشو باز پر کرد ته کصم ابشم مثل خودش قوی بود حس کردم اندازه یک لیوان اب پر کرد تو کصم کیرش هم دراز بود هم کلفت ابش تو کصم موند حس می کردم تو رحمم میریزه اخه محسن که میریزه تا کیرشو می کشه بیرون ابش فرتی میاد بیرون ولی اب شهروز تو کصم موند خیلی کم اونم غلیظ وقتی شورتمو می پوشیدم تو دهن سوراخم اویزون شد باور کنید حس می کردم کیر شهروز تا ته میرفت کصم انگار بچم که اون تهِ کیر شوهر خالشو میدید و تو اب کیر او شنا می کرد خخخخ

از ترس رسیدن ابجیم و مامان لباس پوشیدیم و باز تو بغل هم بودیم که صدای ماشینو تا شنیدیم شهروز رفت دوش بگیره چون گفت به اونا بگو همین الان رسیده اخه من تا ابجیم و مامان رفتن بیرون تل زدم شهروز چند دقیقه نشده خودشو رسوند الان که مینویسم باز دلم میخا منو بکنه ولی همه هستن فکر می کنند من دارم تو گروهم چت میکنم
 
#فداتون #بشم تورو خدا به شوهر خواهرتون #کص بدین مطمئن باشین همه ی #شوهرخواهرا عاشق کص خواهر زناشونن

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *