این داستان تقدیم به شما
سلام
من زهرا هستم سی دو سالمه اسم شوهرم بهرامه، یک دختر خوشگل دارم چهارسالشه، ما تو رودهن زندگی میکنیم و شوهرم کارگر کارخونه قطعات ماشینه…
ی روز شوهرم گفت دوست صاحب کارخونشون تو نزدیکی ما باغ خریده دنبال یک سرایدار مطمئن میگرده پول خوبی هم میده، من گفتم اگه جاش خوبه و نزدیک شهرم هست خودمون بریم اونم گفت نمیدونم خلاصه باهاش قرار گذاشت رفتیم باغ رو دیدیم باغش خیلی تمیز و شیک بود، خونه سرایداریش هم مناسب بود اینجوری از مستاجری خلاص میشدیم، خلاصه باهاش قرارداد بستیم و رفتیم باغ مستقر شدیم، صاحب باغ یک مهندس بازنشسته پنجاه وهفت ساله بود به اسم شاهرخ و خانمشم مهناز خانم خیلی زن مهربونی بود و منو مثل دخترش دوست داشت، دخترش ایران نبود، هرهفته پنجشنبه جمعه میومدن باغ و منم همش پیششون بودم، من بدنم خیلی خوش فرمه باسن بزرگی دارم و سایز سینه هامم هشتاد و پنجه، شاهرخ زیاد نگاه میکرد انداممو ولی خیلی مودب و باکلاس بود و رفتار خوبی داشت، یک روز شنبه صبح شاهرخ اومد تو باغ من تنها بودم شوهرم سرکار بود، گفت برم کمکش یک سری وسیله آورده ببریم تو انباری منم با تیشرت و شلوار رفتم، دخترمم خواب بود.
خلاصه باهم وسیله ها رو جمع و جور کردیم چند بار تو انباری موقع رد شدن شاهرخ خودشو میمالید به من و رد میشد، دوسه بار اینکارو تکرار کرد قشنگ حس میکردم کیرش بلند شده، هردو ساکت بودیم و الکی وسایل هارو اینور اونور میکردیم، کم کم دلو زد به دریا از پشت بغلم کردم و با دستاش سینه هامو گرفت و کیرشم قشنگ لای کونم بود و هیچی نمیگفتیم چند دقیقه همینجوری گذشت بعدش منو کمی به جلو هول داد جوری که دستامو گذاشتم روی قفسه جلو حالت داگی موندم اونم یواش شلوارمو کشید پایین بدون اینکه حرفی بزنیم، ی لحظه عقب رو نگاه کردم دیدم چه کیر سفید و درازی داره اون داشت کون منو نگاه میکرد و تف مینداخت رو کیرش حواسش نبود من نگاه کردم، کیرش قشنگ خیس شده بود گذاشت لای پام خیلی راحت رفت توش واااای خیلی خوشم اومد، شروع کرد به محکمتر زدن منم لبامو گاز میگرفتم و داشتم ارضا میشدم خیلی حال میداد اصلا هیچی نمیگفتیم از خجالت، دو سه دقیقه کرد من ارضا شدم و دیگه نتونستم روی پام وایسم و رفتم جلو کیرش از کوسم اومد بیرون، نفهمید من ارضا شدم فقط گفت ی کم دیگه صبر کن الان میشم گفتم میترسم دخترم بیدار بشه گفت برو سر بزن بیا تو ویلا، رفتم خونه دیدم دخترم خوابه رفتم دسشویی خودمو شستم میخواستم نرم ولی دیدم خیلی کیرش حال میده
رفتم پیشش لخت شده بود دیگه رومون باز شده بود و شروع کردیم لب گرفتن و سینه هامو خوردو کوسمو خورد بازم ارضا شدم حالا نوبت اون بود افتاد روم شروع کرد به تلمبه زدن خیلی وارد بود چند دقیقه کرد گفت از کون میتونی بکنم گفتم فقط یواش اونم خوشحال شد، من به شوهرم کون میدم، البته کیرش ی کمی کوچیکه، خلاصه شاهرخ تا ظهر دو سه بار از کوس و کون منو کرد خیلی حال کردیم، دیگه انقدر باهم جوریم که همه مسائل زندگیشو میدونم، شوهرمم تو خط اینه که کرده شدن منو ببینه و یه بارم به شوخی بهم گفت فکر میکنی کیر شاهرخ رو بپسندی که منم هیچی نگفتم من حس میکنم همین روزا زیر کیرش همه چیزو بهش بگم، الان چندماهه اونجاییم تقریبا هر دو سه روز ی بار شاهرخ میاد تا ظهر حسابی کوس و کونمو میکنه خلاصه جندگی برای یه مرد پولدار و قوی وقتی شوهرت یه کارگر ساده باشه بهترین لذت دنیاس هر دو تا شونو دوس دارم….
اگه دوست داشتید بازم مینویسم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید