این داستان تقدیم به شما
با سلام. این داستان مربوط به یه دوران دانشجویی هست که حدود 24 سالم بود میشه . من از دوران بچگی آدم ضعیف و لاغری بودم .اکثراً از معلم هام کتک می خوردم و هرکی هم که باهام دوست میشد فقط برای کردن بود . یه مدت باهام دوست بودن و بدش شروع می کردن سکس کردن . راستش اوایل ناراحت میشدم ولی کم کم خوشم اومده بود . تا اینکه بعد چند بار کنکور دادن توی شهر دیگه ای قبول شدم . بعد یه ترم خوابگاه طبق معمول یه پسری که درشت تر و بزرگتر از خودم بودم باهام دوست شد بعد پیشنهاد کرد باهاش خونه بگیرم . منم بالاخره مجبور بودم خونه بگیرم چون خوابگاه جا نبود و وضعیت خوبی هم نداشت . خلاصه تونستیم یه خونه کوچیک بگیریم . صاحب خونه یه مرد شصت ساله خیلی سخت گیری بود گفته بود اینجا شهر کوچیکه سروصدا نکنید و کلی تو قرار داد تبصره ماده که اگر اینجوری بشه قرار داد فسخ میشه .ماهم قبول کردیم جون نه دوستم اهل چیزی بود نه من . خلاصه خونه رو گرفتیم خونه خیلی کوچیک بود و ماهم وسیله زیادی نداشتیم . یه اتاق بود که وسطش پتو مینداختیم و میخوابیدیم . این دوست من هم نامردی نکرد و از همون روز اول لخت شد و گفت من میخوام تو خونه راحت باشم بعد منم لخت کرد و از همون روز شروع کرد به کردن . طبق معمول هم من مفعول بودم . طبق شرایط پیش اومده دیگه من کامل کونی شده بودم این دوستم هم هر روز میکرد و من هم کامل عادت کرده بودم . صاحب خونه مون که مرد وسواسی و فضولی هم بود هر هفته به یه بهانه ای میومد تو خونه و هی وارسی میکرد و فضولی . ماهم هرچی میگفت میگفتیم چشم . کم کم آمار میگرفت که کی من تنها هستم اون موقع ها میومد . من همیشه عادت داشتم شورت سفید تنگ کوتاه بپوشم و هر وقت میرفتم حموم میشستم و پهن میکردم رو بند . یه روز طبق معمول که صاحب خونه اومد و بعد رفت تو بال کن و برگشت دیدم شورت من تو دستش هست گفت این برای تو هست گفتم بله . گفت شورتت رو نذار بیرون خوب نیست .
بعد همطور که دستش بود دوباره یکم تو اتاق چرخید و باهاش بازی میکرد برای اولین بار فکر کردم اون هم اهل سکسه و دلش میخواد . شب موضوع رو که به دوستم گفتم یکم مکث کرد و گفت آره دیونه اونم کون میخواد. با خنده و هیجان گفت خوب میشه اونم بیاربم تو بازی . گفتم نه آخه . گفت چه فرقی میکنه برای تو دیگه هم راحت میشیم و حتی میتونیم ازش تخفیفم بگیریم از اون شب دیگه ول نکرد و هر وقت که داشت میکرد میگفت فکر کن صاحب خونس داره میکنتت و از بدن و کیر اون میگفت منم کم کم خوشم اومده بود . طبق معمول تو دفعه بعدی که صاحب خونه میخواست بیاد دوستم سر کلاسش نرفت و موند خونه . به زور یه زیرپوش راکابی سفید کرد و یه شلوارک سفید تنم کرد گفت باید جلوش اینجوری باشی . صاحب خونه که اومد تعجب کرد که اون هم خونست ولی اون شروع کرد چرب زبونی و گفت که میخواد آخر هفته بره شهرشون و من تو خونه تنهام و از این حرفا . صاحب خونه هم یه نگاهش به من بود و معلوم بود تو ذهنش داره یه نقشه هایی میکشه که گفت اشکال نداره من هستم بهش حتما سر میزن . و رفت . بعدش دوستم دیگه ول نکرد و گفت اگر اومدم و بهش نداده باشی دیگه هیچی. خلاصه پنج شنبه شد و منم حسابی به خودم رسیده بودم و یه رکابی تنگ سفید و شلوارک منتظر بودم که اومد. با دفعه های قبل فرق داشت و خیلی مهربون شده بود و یکم موز و میوه گرفته بود و خیلی راحت نشست و منم کنارش نشستم . شروع کرد از ما تعریف کردن و گفت شما بچه های خوب و بی حاشیه ای هستین منم واقعا شل شده بودم و انقدر که دوستم هر شب ازش تعریف کرده بود فقط داشتم فکرای سکسی در موردش میکردم . کم کم خودش رو نزدیک تر میکرد منم عکس العملی نشون نمیدادم یه هو دستش رو گذاشت رو بازوهام گفت تو چرا انقدر لاغری . نکنه این دوستت چیزی نمیذاره که تو بخوری اون هرچقدر گنده هست تو کوچیکی . همینجوری داشت میمالید که دست کشید رو شکمم و گفت اصلا شکمم نداری پاشو ببینم چند کیلویی اصلاً بعد بلند شد منم بلند کرد . یه هو دوتا دستاشو انداخت زیر کونم و بلندم کرد همینجوری یکم بالا پایینم مینداخت و دستش رو کرده بود وسط کونم . گفت تو شصت کیلو هم نمیشی. منم کامل خودم رو ول کرده بودم رو دستاش . بعد منو گذاشت زمین پیرهنش رو درآورد و گفت ببین بدن مرد باید اینجوری باشه . سینه های سفت و پر مو یکم شکم . داشتم بدنش رو نگاه میکردم دستم رو گرفت گذاشت رو سینه ها و شکمش و گفت ببین . بد گفت در بیار زیر پوشت رو بعد خودش دست انداخت زیر پوشم رو کشید بالا . منم درش آوردم . اونم شروع کرد دست کشیدن رو سینه و شکمم و با خنده گفت توهم با این بدنت تو چه جوری زنده ای . بعد یکی آروم زد تو شکمم. منم میخندیدم و چیزی نمیگفتم .بعد گفت میخوایی کشتی بگیریم. به هو زیر پامو گرفت بلندم کرد یواش زدم زمین . منم هیچ مقاومتی نمیکردم معلوم بود هیجان زده شده . یهو شلوارشو کشید پایین . دیدم یه شورت سفید تنگ سفید کوتاه پاشه . کیرش که کاملاً سفت شده بود از زیش معلوم بود . انگار شورتشش نو نو بود همین الان پوشیده . خیلی خوشم اومده بود همینجوری به کیرش نگاه میکردم که دوباره پامو گرفت و یکم چرخوند گفت زود باش منو خاک کن . بعد دستم رو گرفت و بلندم کرد یهو دست انداخت شلوارکم رو کشید پایین و گفت اینم درش بیار بذار راحت باشیم. شلوارکم رو درآوردم . دوتامون لخت بودیم با یه شورت سفید . دوباره پامو گرفت یواش زدم زمین . راحت خواببدم تو خاکش خودشو انداخت روم . کیرشو همینجوری میمالید رو کونم و یکم از بالا با دستام ور میرفت . منم راحت و بدون مقاومت خوابیده بودم . دو باره بلند شد بلندم کرد اینبار جفتمومون حسابی حشری و شق شده بودیم دوباره همونطور بلندم کرد و زد زمین . دوباره خوابید روم پاهاشو تو پام قفل کرد شروع کرد مالیدن کیرش رو کونم . دستمامم از بالا تو دستاش قفل کرده بود . یکم از سنگینی و فشاری که بهم میاورد آه و اوه میکردم . خوشش اومد و یهو گردنم رو یواش گاز گرفت
کفت شیطونا شبا اینجا باهم چیکار میکنید اون میکنتت حسابی یا نه . پاشد نشست رو رونم . شورتم رو تا زیر کونم کشید پایین و همینجوری که داشت باهاش ور میرفت . لاشو باز می کرد گفت جوووون ببین لامصب چی درست کرده . همینطور شروع کرد مالیدن و انگشت کردن یهو خوابید رو کونم شروع کرد لیسیدن خیلی خوشم اومد منم شروع کردم آه کشیدن . خیلی حشر ی بود معلوم بود خیلی کف کون بود منم که تو زمین و هوا بودم یهو دیدم پاشد اومد جلوم کیرشو گرفت جلو دهنم و سرم رو هل داد رو کیرش. منم شروع کردم ساک زدن براش هنینطور سرم رو فشار میداد و خووش تو دهنم تلمبه میزد .یه چند دقیقه که ساک زدم دوباره سریع رفت پشتم کیرش رو آروم کرد تو اول یکم یواش زد بعد کم کم تندش کرد و با یه فشار و آه بلند آبشو خالی کرد تو کونم . فکر کنم خیلی وقت بود سکس نداشته چون هم آبش زیاد اومد و هم زود . بعد همینطور روم خوابیده بود و نفس نفس میزد . بعد پاشد و رفت توالت . بعد که اومد منم شورتم رو کشیدم بالا رفتم دستشویی خودم رو شوستم و اومد . همونطور لخت نشسته بود کنار اتاق و داشت موز و میوه میخورد من که آبم نیومده بود حسابی حشری بودم و انم کیرش که معلوم بود همبن امروز شیوش کرده آویزون بود . من نگام به کیر اون بود اونم بی خیال داشت موز میخورد . تقریباً هیچ حرفی نمیزدیم بعد چند دقیقه دراز کشید کیرش کم کم داشت دوباره جون میگرفت . منم یکم با خودم ور میرفتیم و بدنه اون رو نگاه میکردم یهو گفت از همون اول حدس میزدم دوستت بچه زرنگی باشه معلوم بود خیلی اصرار می کرد خونه رو بگیره از همون اول شک کرده بودم اون با تو ریقو چه رفاقتی داره دمش گرم . بعد رو کرد به منو گفت هر روز میکنتت ها ؟ کون تمیزی هم هستی . بیا یکم مشغول شو دوباره با این . با دستش کیرش رو یواش تکون میداد منم یواش رفتم سمت کیرش و همینطور که دراز کشیده بود شروع کردم براش ساک زدن . کم کم کیرش تو دهنم بلند شد . بعد چند دقیقه کامل جون گرفت و سفت شد . خودشم دوباره حشری شد و گفت برگرد کونت رو بده طرف من . حالت 69 شدیم . کونم جلو صورتش بود کیرش تو دهنم .
دوبارهشورتم رو یکم کشید پایین و شروع کرد لیس زدن و انگشت کردن . من دیگه رو زمین نبودم حسابی حشری بودم اونم همینطور داشت انگشتم میکرد . بعد با خنده گفت چقدر بازت کرده نامرد . بعد هولم داد جلو خودشو کشید بیرون و گفت همینطوری قنبل کن . بعد پاشد و پاشو گذاشت کناره پاهام و یواش کرد تو .این بار کمرش سفت شده بود و راحت و محکم داشت تلمبه میزد . هرزگاهی هم یه ضربه در کونم یا به کمرم میزد . بعد معلوم بود که حسابی سر کیف هست گفت بگو ببینم من بهترم یا اون . . من خوب میکنم دوست داری . دوتا دستام جلوم بود و سرم رو گذاشته بودم رو دستام . که کم وکم احساس کردم داره تند تر و تندتر میشه دوباره دستاشو گذاشت رو شونه هام و با یه فشار آبشو خالی کرد تو کونم یواش یواش خوابید رو کمرم منم همینطور خوابیدم . اون خوابیده بود روم داشت نفس نفس میزد معلوم بود حسابی رمقش کشیده شده . بعد چند دقیقه پاشد دوباره رفت دستشویی. منم همیطور خوابیده بودم وسط اتاق حسابی حشری مونده بودم داشتم یواش برای خودم جق میزدم بعد از توالت اومد رفت شورتش رو پوشید منم باشورتم که تا زیر کونم پایین بود کیر شق خوابیده بودم وسط اتاق . باور نمیکردم میخواد بره .دیدم پیرهنش رو پوشید و داره دگمه هاشو میبنده گفتم دارین میرین ؟ گفت آره دیگه خیلی خسته ام . خیلی داغ کرده بودم بعد یکی دوساعت سکس داغ آبم نیومده بود . نفهمیدم چطوری خودم رو رسوندم زیر کیرش . یکم خودشو کشید و عقب گفت هی هی چته . جولوش زانوزده بودم داشتم برا خودم جق میزدم با ناله گفتم یکم . با خنده کفت مگه تو هم آبت میاد. دوباره اومد جلو سرم رو فشار داد رو شورتش و گفت بیا همش ماله تو آبتو بیار کونی . منم کیرشو از رو شورتش گرفته بودم دهنم و داشتم برای خودم جق میزدم . اونم هی فشار میداد و مگفت تمومش کن کونی میخوام برم . منم با یه آه بلند که تو شورتش کشیدم آبمو ریختم بیرون . اونم زد زیر خنده و گفت ببین چه کثافت کاری کرد کون بچه. یکی از بهترین ارگاسم هایی بود که داشتم .نشسته بودم کنار اتاق نفس نفس میزدم . کیرمم هنوز شق بود داشت میزد. اونم شلوارشو پوشید گفت تا دفعه بد و رفت . واقعا خوشحالی تو چشمش معلوم بود از اینکه یه سوراخ فوری گیر آورده . دوستم که هفته بعد اومد و فهمید که من سکس داشتم خیلی خوشحال شد گفت دیگه راحت شدیم . دفعه بعدکه صاحب خونه اومد دوستمم بود و کلی باهم خوش و بش کردن کم کم به هم حالی کردن که دوتاشون میدونن چه خبره . صاحب خونه خیلی از دوستم تعریف کرد و دوستمم کم نمیذاشت و حسابی زبون میریخت . گفت هر وقت خواستین بیایین بگین من برم و کلی بهش حال میداد. بعد صحبت رو برد سمت کرایه خونه و گرونی و این حرفا اونم قول داد که هوامون رو داشته باشه. خلاصه دورانی شرع شد اول جلو هم نمیکردن بعد کم کم روشون بهم باز شد و جلو هم میکردن و خیلی باهم رفیق شدن.
نوشته: رضا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید