این داستان تقدیم به شما
خیره صفحه تلویزیون محو تماشای برنامه مورد علاقه اش بود
آنقدر تو فاز برنامه بود ک انگار نه انگار انقد تو بغلش کرم ریختم عادت داشت تو خونه با شلوارک بگرده و منو دیوونه سینه های ورزشکاریش کنه همیشه
فایده نداشت نیم ساعت مونده بود تا تموم شه دستشو از دور کمرم برداشتم و سمت اتاق خوابمون رفتم اول ی دوش ده دیقه ای و بعد موهای فر خوشگلمو خیسو باز گذاشتم و اول کلی موس کشیدم و بعدشم پر عطرش کردم یکم روغن بدن زدم به بدنمو ست بنفش تیره امو پوشیدم و روش لباس خواب توری بنفشم و از روشم ربدوشامبر یاسی راضی از نتیجه درازکشیدم روی تخته.سعی کردم ی صحنه سازی عالی انجام بدم رو تختیو بهم ریختمو و لبه ی ربدوشامبرمو تا زیر باسن زدم بالا و رونمو انداختم بیرون کامل سینمم باز گذاشتم ک قشنگ لپاش بیوفته بیرونو ببینه …
خودمو زدم به خواب و بعد چند دیقه نفهمیدم چی شد و فقز با حس داغی دست روی رونم انگاری برق سه فاز بهم وصل شدو هوشیار شدم به ثانیه نکشید ک پاهای قویش دور پاهام پیچید و دست راستش اومد زیر سرمو دست چپش دور کمرم حلقه شد لختی و داغی بدنشو ک حس کردم و نفساش کنار گوشمو تو گردنمو دیکه اختیارم دست خودمو نبود و نفسام کند شد اروم چشامو باز کردم ک نگاه خیره و مردونشو دیدم، دلم ضعف رفت اما میدونم ک عاشق لوس بازیامه برای همین ی ذره اخم کردمو چشامو بستم مث کف دستش منو میشناخت فهمید ک هم حالم خرابه هم میخوام ناز کنم اروم تو گوشم گفت نبینم اخمتو خانومم
-برو اونور نمیخوام
_چرا نفسم
-نمیخوام قهرم
-تو زندگیمی جونمی نگو قهری میمیرم
تو دلم از قربون صدقه هاش قند آب میشد اما ادامه دادم یکم میدونستم براش جذابتره
-اینارو وقتی فوتبالم پخش میشه بگو نه ک حالا ک لختم صدای قهقه مردونه اش تو گوشم پیچید و هزارمدل تو دلم قربون صدقه اش رفتم
_ای جووووووووووووونم خانومم حسودی کرده
-هیچم
-نفسمی قربون اخمات برم
دیگه طاقت نیاوردم با دلبری و هزار عشوه ای ک ریختم تو صدام گفتم
خدا نکنه آقایی
-عاشقتم عشقم منو دیوونه میکنی
-من بیشتر عاشقتم نفسم دستامو بردم تو.موهاشو پشت گردنش اروم ماساژ دادم ….
چند ثاتیه تو چشمام خیره شدو نفسامون به شماره افتاد و یهو هردومون وحشیانه افتادیم به جون لبای هم لباشو با همه وجودم مک میزدم و زبونشو ک میکرد تو دهنم میمکیدم نمیدونم چند دیقه شد فقط میدونم نفس نداشتم و لبام داشت میکند ک لبای اتیششو برداشت افتاد به جون گردنمو سینه هام از روی پیرهنم مکشون میزد منم میدونستم صدا کردن اسمش اینموقع ها چقد داغترش میکنه کمر داغشو چنگ میزدمو اسمشو صدا میزدم فقط میگفت جووووووووووووون جووووووووووووونم صدام کن زندگیم
یهو بلندم کرد نشوندم ربدوشامبرم افتاد پیرهن توریمو گرفتو از وسط جر داد سوتینمم تو نیم ثانیه بازکرد و پرتش کرد و دست کرد تو شرتم اونم پاره کرد منم شلوارکشو دادم پایین و خودش انداختش کنار ی کیر خوشگلش افتاد جلوی دهنم دست بردم بگیرمش ک دستامو گرفتو با ی شیطنت وحشتناک تو.چشماش گفت ترمز عشقم زوده امشب باید التماس کنی بکنمت جووووونی الکی امشب بهت کیر نمیدم نفسی
منم خمار نگاش کردمو لوند خندیدم حس کردم ک امشب بازم با همیشه امون فرق داره و دلم قنج رفت میدونستم عالیش میکنه تجربه ام این ثابت میکرد برا همین فقط ی جوووووووون حواله اش کردمو خمار ترو حشری تر دیدش زدم و با لوندی هرچه تمامتر گفتم دلت میاااااااااااد نفسیییییی منو از عشقم جدا کنییییی
بازم خندید و مچ دستام ک هنوز تو دستش بود با ی دست گرفتو انداختم رو تخت دوباره شروع کرد خوردنم حتی زیربغلامم رحم نکرد وقتی میخورد انقد حشرم زده بود بالا ک با جیغ صداش میکردم اونم فقط میگفت یواش نفسی همسایه ها میفهمنننننن اما من هیچ کنترلی روی خودم نداشتم فقط جیغ جیغ میکردم میدونست دراز کشید کنارمو دستامو گرفت و پاهامو باز کرد من عاشق این بودم ک با دستای قویش با چوچولم بازی کنه و ارضام کنه و اونم همیشه منو با اینکارش تا اووووج میبرد با دستاش کشاله رونمو محکم فشار میدادو روانیم میکرد تمام بدنمو دست میزدو نوازش میکرد خیسه خیس بودم یهو دست انداخت زیر رونمو به پهلو خوابوندم و شروع کرد دستمالی کردن کونمو سوراخش منم جز ناله کاری ازم ساخته نبود میدونستم تا سیر نشه از این کاراش ولم نمیکنه فقط هر لحظه خیسو خیستر میشدم یکم ک به پهلوامو باسنم ور رفت دستشو گذاشت رو پهلومو رومو برگردوند طرف خودش حشری نکام کرد و گفت خوشت میاد عشقم؟
معلومه خوشم میاد زندگیم
-لذت میبری نفسم؟
من از کنارت بودن غرق لذتم همه کس چ برسه اینطوری بخوام باهات باشم
دستشو اروم اروم از روی پهلوم سر داد طرف کسم پامو انداخت پشت پاش و قفلش کرد تو پاهاش دستشو دوباره شروع به حرکت کرد و یکی درمیون سینه و لبامو مک میزدو گاز میگرفت و دستش بلخره رسید بهش ک ی ویبره اروم تموم بدنمو گرفت فهمید سریع و حرکت دستشو تند کرد انقدر قوی مالیدم ک بار دومم رفتم رو ویبره و ارضا شدم و بیحال افتادم تو بغلش کیف میکرد وقتی میدید اینطوری بیحال میشم چند دیقه گذشت چرخیدم سرش کیرش افتاد بین پاهام و روی کس لیزم همونقدر ک اون نقطه ضعفامو.میدونست منم به هیکلش وارد بودم دستامو انداختم سر پهلواش و چنگ زدم اروم اروم شروع کردم از لاله گوشش مکیدن گردنش و تمام سینه اشو خوردم تمام بازوهاشو مک زدم و با کس لیزم رو کیرش عقب جلو میکردم بقول خودش میدونستم هنوز وقتش نشده رسیدم به کیرش و سرشو ی مک محکم زدم ک ناله اش رفت اسمون و مک بعدی کیرش کلفت بود همون سرشم بزوز میرفت تو دهن من شروع کردم لیس زدن بستنیم با لذت لیس میزدم و میمکیدم ناسلامتی زیر دست خودش ساک زدنو یاد گرفته بودم
تخماشو مک میزدم اونم دیگه کنترل خودشو نداشت و صداش کل خونه رو برداشته بود یهو نگام کرد و بلندم کرد عشقم برام برقص عربی برقص خودمم از پیشنهادش خوشم اومد گفتمش بزار لباس بپوشم گفت فقط سوتینتو بپوش و کمربندت و خودش پاشد و سوتینو و کمربند محبوبشو داد دستمو کمک کرد پوشیدمشون رفتیم تو پذیرایی منم برای اینک هیجانشو بیشتر کنم ی شال بزرگ بردم و بستم جلو صورتمو موهامو پخش کردم دورم اهنگشو گذاشت و نشست رو کاناپه اهنگ شروع شد و منم به لوندترین و سکسی ترین حالتی ک میتونستم براش رقصیدم انقد ک کیرشو گرفته بود دستشو ازم چشم برنمیداشت اخرای اهنگ پشتمو کردم بهشو موهامو جمع کردم بالا اول با ریتم آهنگ کمرمو مارپیچ تکون دادم بعدشم صاف ایستادم و شروع کردم به لرزوندن باسنم و میخواستم عقب بیام ک یهو دستاش دورم حلقه شدو کیرش رفت لای باسنم اوووووووف جوووووووووون اینا تنها حرفایی بودن ک اون لحظه زدیم بعدش باز تو کمتر ی ثانیه اتفاق افتاد انداختم رو قالی و پاهامو داد بالا و با همه وجودش کیرشو فرستاد تو.کسم ک شد ناله وحشتناک هردومون و شروع کرد به تلمبه زدن اخخخخخخخ جووووووووووون عشقمممممممم میخوااااااااااامتتتت نفسیییییی آههههههههه ایییییییی آهههههه جیغ دستشو دورکحلقه کردو همونطوری با کیرش ک تا ته تو کسم بود بلندم کرد و میون زمینو اسمون تلمبه میزد منم جیغم اسمون بود همونطوری رفتیم سمت کاناپه و نشست رو کاناپه میدونستم ک نوبت منه منم کم نزاشتمو اول چرخیدم سر کیرش ک اهو ناله اشو باز دراورد بعد شروع کردم با همه وجودم بالا پایین شدن ک خودشم شروع کرد از اونور کمک کردن…
برخورد تخماش با بدنم لذت بخش بود و من کیف میکردم از این همه اشتیاقش سگی شدیم و دوباره شروع کرد چندتا نشد ک پهن شدیم رو زمینو از پهلو بازم شروع کرد من ک دیگه به اوجش رسیده بودم ویکی دوتا تلمبه دیگع کافی بود ک صداش دراومد فهمیدم اونم همین حسو داره دو سه تا دیگه زدو یهو متوقف شد و.منم ی ثانیه قبلش ابم سرازیر شده بود ک داغی ابشو تو شکمم حس کردم هیچی اندازه این لحظه اش بهم حال نمیداد ک تو شکمم خالی شه خالی ک شد افتاد کنارم منم ک دیگه جون نداشتم برگشتم سمتشو لبخند زدم به چشمای بستش به زور ی چنگ به رو مبلی زدمو کشیدمش پایین ک چشماشو باز کردو کمکم کرد رو مبلیو کشیدیم انداختیم رومون و اونم منو کشید رو.خودش منم از خدا خواسته افتادم سر تن داغش و نفهمیدم چی شد صبح ک پاشدم ساعت یازده بود مث همون دیشب ولی اینبار سر تخت بودیم صدای نفساش اورمم میکرد گوش دادم به صداشو باز مست تنشو بوش شدم خداروشکر ک جمعه بودو تعطیل
ما عاشق همیم و کنار هم همه چیو تحمل میکنیم و سکس باعث میشه گاهی چندین ساعت از همه چی دور بمونیم و یادمون بمونه ک چقدر عاشق همیم.
نوشته: زولبیا
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید