این داستان تقدیم به شما

سلام داستان قبلی که براتون تعریف کردم از اشناییم با یک مرد تو سینما بود . حال کردن با پیرمرد حشری تو سینما .
بعد از تقریبا یک ماهی که از اتفاق توی سینما گذشت.
من همش به اون اتفاق فکر میکردم .
وبه یادش جق میزدم .
تا به این فکر افتادم که بهش زنگ بزنم ببینم چی میشه .
و روز چهارشنبه بود که بهش زنگ زدم .
بعد که تلفن رو جواب داد و من فهمیدم که خودشه .
خودم رو معرفی کردم واون شناخت و کلی پشت تلفن تحویلم گرفت و قربون صدقه رفت برام .
و گفت کیرت بلند شده بهم زنگ زدی .
منم گفتم : اره بعد از اون روز چند بار به یادش جق زدم .
بعد گفت که جمعه بیا خونمون .
زنو بچه هاش نیستند رفتن قزوین خونه پدر خانومش .
منم پنجشنبه شب رفتم حموم و خودمو واجبی زدم و رفتم به اون ادرس و زنگ زدم .
درباز شد و رفتم تو .
داد زد گفت بیا بالا .
رفتم از پله ها بالا ودر رو باز کردم و دیدم لخت با یه شورت مامان دوز واستاده کیرشم سیخ شده .
سلام کرد ودست داد و رو بوسی کرد .
رو راست شوکه شده بودم و طپش قلبم رفته بود بالا .
اما این رو هم بگم که یه مرد ۵۰ ساله با موهای تقریبا جو گندمی و با سیبیل خوش فرم . که بهش خیلی میومد و قیافه خوشگلی داشت و جذاب بود .
وهیکل معمولی و خوبی داشت که نه چاق بود و نه لاغر .
و خیلی خوش قیافه بود .
که ادم دوست داشت باهاش حال کنه .
به قول معروف که میگن ؛طرف خیلی کردنی یه .
اسممو پرسید .
منم گفتم حامد و اونم گفت که اسمش مش تقی است .
امد جلو بقلم کرد و کیرشو می مالید به کیرم و کیر من سیخ شد و گفت لباساتو در بیار و منم در اوردم .
وبعد بقلم کرد و منو میمالید .
حس خوبی برام داشت و منم که کمر
.اونو و کونشو میمالیدم .
بعد مش تقی شورتشو دراورد و شورت منم کشید پایین .
و کیرمو گرفت دستش .وبا اون یکی دستشم خایمو میمالید و هی میگفت .:
که چه کیر قشنگی داری .
چه صاف و قلمی یه .
چه خوردنی یه .
چه کردنی یه .
چه کلاهک خوش گلی .
و خایه ی تو پری داری .
بعد کیرمو بوسید .
گفت تا حالا دادی .
گفتم نه .
گفت : تا حالا کردی .
گفتم نه .
گفت امروز کاری میکنیم با هم که برات یه خاطره خوب بشه .

که دلمون دوباره برای هم تنگ بشه .
بعد دستمو گرفت و رفتیم تو اتاق خواب.
که دیدم تشک انداخته ومرتب با وازلین کنار تخت و یک پیکنیک و زغال هم اونور اتاق .
مثل اینکه قبل از من تریاک کشیده بود .
بعد مش تقی دراز کشید و گفت :حامد بیا روم .
منم بصورت بر عکس رفتم روش .
بعد با دستش کمرمو اورد پایین و شروع کرد کیرمو لیس زدن و گفت :
حامد شروع کن .
خیلی خوش مزه است .
میدونم تا حالا نخوردی .
حامد بخورش .
حتما خوشت میاد .
منم کیرشو گرفتم دستم و سرشو کردم تو دهنم .
کیر کلفتی بود و تقریبا فکر کنم ۱۷ سانتی میشد و تقریبا کلفتیش دو برابر کیر من بود و قدشم از کیرمن ۳ سانت بلند تر بود. اما خایش خیلی کوچک بود و خایه های من از برای اون بزرگتر بود .
طوری که کیرش که سیخ بود . خایهاش چسبیده بود بالا و اصلا اویزون نبود .
خلاصه منم شروع کردم به خوردن و اونم داشت با اشتها کیر و خایه هامو میخورد .
و لذت میبرد و منم خوشم اومده بود و لذت میبردم .
وکیر اونو میخوردم .
بعد وازلین رو باز کرد و مالید به سوراخ کونم .و شروع کرد سوراخ کونم و زیر خایمو مالیدن .
ومنم خوشم میومد و در عین بازی با سوراخ کونم .
تخمامو میخورد و بعد اروم انگشتشو کرد تو کونم .
که من گفتم ؛مش تقی من تا حالا کون ندادم .
گفت :کاری ندارم حامد .
دارم بازی میکنم باهاش .
مش تقی بعد از چند دقیقه گفت پاشو .
منم نشستم رو تشک و اون پاشد .
و خم شد و گفت : حامد ببین منو .
هیچی نمیشه .

الان تو منو بکن تا ببین چه حالی میده .
بعد اگه خاستی من تو رو میکنم .
که اگه بدت اومد . دیگه ادامه نمیدیم .
و خم شد و کونشو وازلین زد و خودشو جلو من انگشت کرد و گفت :
حامد پاشو که کونم کیر تو رو میخاد .
منم پا شدم و اون قنبل کرد و کیرمو تا گذاشتم در کونش .
سریع رفت تو .
ومش تقی اه واوه راه انداخت و منم شروع کردم تلمبه زدن .
خیلی حال میداد .
مش تقی گفت :
حامد قبلا از این که ابت بیاد کیرتو در بیار .
گفتم چشم .
منم حس کردم که میخام ارضا بشم کیرمو در اوردم .
بعد بلند شد .گفت برو کیرتو بشور .
رفتم دستشویی کیرمو با اب شستم .
مش تقی گفت ؛ نخاستم ابت بیاد .
چون اگه میومد .
پنچر میشدی و دیگه حال نمیکردی .
حالا قنبل کن نوبت منه .
ومنم قنبل کردم و شروع کرد وازلین مالیدن .
و انگشت کردن و تا کونم باز شد و دو تا انگشت کرد توش .
ومنم خوشم اومد و فکر میکردم همینه دیگه .
بعد کیرشو گذاشت در کونم و اروم کرد سرشو توش و نگه داشت وگفت درد نداری منم گفتم نه .
بعد شروع کرد اروم کردن تو .
که من گفتم درد دارم .
و اونم کیرشو نگه داشت و تکون نداد .
بعد از چند دقیقه گفت تکون بدم .
منم گفتم اره .
مش تقی شروع کرد تکون دادن .
و اه و اوه را انداختن و شروع کرد محکم تلمبه زدن .
ومنم لذت میبردم .
اما اصلا ابش نمیومد و همینطور داشت میکرد و کونمو داشت پاره میکرد .
که یک دفعه داد زد و کیرشو کشید بیرون و منو برگردوند .
گفت دستتو باز کن ومنم باز کردم و اب کیرشو ریخت تو دستم .
و بعد بوسم کرد و نشست وبعد گفت دراز بکش .
منم دراز کشیدم و اومد روم و کیرم که هنوز سیخ بود رو کرد تو کونش و شروع کرد بالا و پایین کردن .
تا ابم اومد و خالی شد تو کونش .
و بعد رو تشک دراز کشیدیم و منو بقل کرد و کیرامونو بهم میمالیدیم .
یکم کنار هم خابیدیم .
بعد بلند شدیم رفتیم باهم حموم و خودمونو شستیم .
بعد مش تقی چای ونبات درست کرد خوردیم .و کمی حرف زدیم .
و ازمن پرسید خوب بود .
منم گفتم اره .
بعد گفت :قول بده اگه هوس کردی و دوست داشتی .
باز به من زنگ بزنی .
بعد لباس پوشیدم و خداحافظی کردم و رفتم خانه .

نوشته: بیژن

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *