این داستان تقدیم به شما

سلام، من اسمم ساره است ، صدوشصت ودو سانت قد دارم و سفید هستم وموهام خرماییه  ، من 22سالمه و دوتاخواهربزرگترم ازدواج کردن و یک برادر کوچکترازخودم دارم که 19 سالشه
 
ی پسردایی دارم بنام بابک که بامن هم سنه ، قضیه ازاونجا شروع میشه که یکروز که میخاستم برم دانشگاه وعجله داشتم بابک باماشین منو رسوند ، توراه بودیم که بچه هازنگ زدن و گفتن استادنیومده وکلاس تشکیل نمیشه و منم خوشحال ازاینکه کلاس دیگه ای نداریم به بابک گفتم برگردیم که اون گفت ساره بیابریم دوربزنیم اگه خونه کاری نداری ، منم گفتم باشه و تواین حین که می رفتیم نگهداشت وپیاده شد رفت مغازه وکیک وشیرکاکائوخرید واومد ، بابک پسر زیبایی بود ،بور بود و بدنسازی کارمیکرد ، بهم گفت ساره میای بریم خونه؟ گفتم نه دایی ایناکجاهستن مگه؟ گفت رفتن تهران و تاشب نمیان، گفتم کارخاصی داری؟ گفت نه ، همینطوری گفتم اگه دوس داری بریم ، منم که همیشه توذهنم بابک بعنوان اولین کسی که دوست داشتم باهاش باشم و شبا بهش فکرمیکردم قبول کردم وگفتم باشه ، اونم خوشحال شدورفتیم ،توراه پرسیدم دوست دخترداری؟ اون گفت نه و ازم پرسیدتو چطور؟ منم گفتم دونفر دانشگاه بهم پیشنهاد دادن اما نه
 
یواش یواش سرصحبت باز شد و رسیدیم خونه ، تا رفتیم خونه تلویزیون روروشن کرد و گذاشت ماهواره ، منم که تواین لابلا به بابک فکرمیکردم بهش گفتم بزن کانال سکسی لاقل، تااینوگفتم بابک از خداخاسته زد کانال سکسی و رفت لباسشو عوض کرد و اومد کنارم نشست ، هر دو تحریک شده بودیم ودیدم کیرش راست شده ، بهم گفت تابحال سکس داشتی ؟ روم نشد جواب بدم که دیدم لبشواوردجلو ومنم بی اختیار لبشوبوسیدم ، تویک چشم بهم زدن دیدم لخت شد و منم لباسهامودرٱوردم و بهش گفتم خیلی وقته دلم میخاد باهات رابطه داشته باشم بابک هم گفت که خیلی توکف من بوده و همش منتظرفرصت بوده تامنو بکنه ، شورتشو که دراوردم دیدم کیرش محکم خوردتوصورتم و بی اختیار دستم گرفتم و بابک بهم گفت بخورش برام، منم بااینکه اکراه داشتم اما چون بدنش بدون موبود کیرشو کردم دهنم و براش لیس زدم سرشو ، یکدفعه دیدم دهنم بی حس شده که بهم گفت لیدوکایین زده وقتی رفته لباسشوعوض کنه ، فهمیدم که برنامه داره برام

 
خلاصه باحرص وولع تمام کیرشو میخوردم وسرشوگازمیگرفتم که بلندم کردو شورتمو دراورد و کونموچنگ زد وگفت ساره چه کونی داری چه کوسی داری ، اروم منو به دیوارتکیه دادوکیرشو گذاشت لای پام و منم از داغی کیرش که کوسمو لمس میکرد بی اختیارشدم ، بهم گفت ساره تو عجب کوسی هستی چه جنده ای هستی میخام جرررت بدم بگو جنده ی کی هستی الان؟ منم توحال خودم نبودم ومیگفتم جنده ی توام جنده اون کیرتم و اونم بهم گفت بشین وبرام بخورش ومنم نشستم دوباره براش ساک زدم و بعدش منو بردتو حموم و ژل باخودش ٱورد و خاست بماله به کونم که گفتم بزاربرم دستشویی ، رفتم دستشویی و خودم تمیزکردم و برای سکس مقعدی اماده شدم و اومدم که باانگشتش ژلو کردتوکونم و بعدش سرکیرشو ٱروم کرد توکونم ، واقعا توصیف لذتش سخته اولش داغ وسفت بود و بعد کمرمو گرفت و تندتند میکرد توکونم و بعضی وقتاکه درمیومد ودوباره میکرد لذت بیشتری رو حس میکردم تا اینکه گفت برگرد و درازبکش روزمین حمام تاازجلو بخابم روت ، منم خابیدم زیرش و اونم کیرشو گذاشت روکوسم لای پام و روم خابید و سینه هامو میخورد و میکرد تو کسم تا اینکه ابش اومد، بعدش دوباره منو بعد ازنیمساعت از #کون کرد و سپس لباسهامونو پوشیدیم و منو #رسوند خونه.
 
بعد اون #رومون بهم #بازشده بود و دنیای #جدیدی برای هردومون شروع شد ، این سکس اول بود اگه #خوشتون اومد داستانهای بعدیمو هم میگم
 
نوشته: #ساره ب

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *