این داستان تقدیم به شما
سلام من ناهیدم چهل ساله
داستان از اونجا شروع شد که من تو هتل کار میکردم و با صاحب هتل که پنجاه سالش هست به اسم آقا حمید وارد رابطه شدم
تو هتل چند تا زن دیگه کار میکردن اما چشم حمید منو گرفته بود
یک روز بهم گفت که هفته ای یک روز بیا خونه مارو تمیز کن منم قبول کردم چون فکر میکردم سپیده خانم همسرش خونه هست و تنها نیستم
خلاصه چهارشنبه صبح رفتم خونش زنگ زدم درو باز کرد رفتم داخل دیدم تنهاست گفتم سپیده خانم کجاست اونم گفت که سپیده رفته خارج
منم اصلا راضی نبودم اونجا باشم ولی مجبور بودم، رفتم لباسمو عوض کردم کمی طولش دادم بلکه حمید بره هتل ولی دیدم اصلا لباس نپوشیده و با شلوارک و رکابی نشسته
پرسیدم آقا حمید شما نمیری سرکار گفت نه امروز میخوام کمکت کنم تو خونه
فهمیدم که یا باید بهش با رضایت بدم یا به زور میکنه
خلاصه شروع کردم به تمیز کردن اونم اومد کمکم بهم گفت لباس راحت بپوش گفتم ندارم اونم رفت ی شرت و تاپ همسرشو آورد گفت بپوش منم مجبوری پوشیدم طوری که برام تنگ بود و سینه هام و کونم خیلی تابلو بود
همینجوری که کار میکردم ازم میپرسید با شوهرت چطوری منم گفتم خیلی خوبیم
خلاصه از هر دری میخواست وارد بشه نمیذاشتم، تا اینکه گفت بریم حموم رو بشوریم با من اومد تو حموم آب رو باز کرد شروع کردم به شستن حسابی خیس شده بودم یک دفعه حمید از پشت سینه هامو گرفت خیلی ترسیدم گفتم اقا حمید تورو خدا نکن گفت همه میگن بکن تو میگی نکنم؟
گفتم بخدا من این کاره نیستم اونم کلی کیف کرد گفت برای همینه میخوام بکنمت
شروع کرد به خوردن گردنم و لبم منم سعی میکردم از دستش در برم ولی نمیذاشت
با یک حرکت تاپو پاره کرد شرتمو کشید پایین کاملا لختم کرد
منم از خجالت نگاش نمیکردم اونم از پشت بغلم کرده
بود یک لحظه احساس کردم کیرشو میماله لای پام بعدش تف کرد روی کیرش آروم از عقب کرد تو کوسم خیلی کلفت بود دردم اومد
شروع کرد به محکمتر کردن که صدای آه و نالم و صدای برخورد روناش با کونم کل حموم رو پر کرده بود، تقریبا یک ربع تو اون حالت کرد بعد گفت بریم رو تخت رفتیم رو تخت شروع کرد به کردن اونم چه کردنی، انگار دشمنش بودم خیلی محکم و وحشیانه میکرد یک ساعت تو چند حالت حسابی منو کرد بعد آبشو ریخت روی سینه هام، بعد رفتیم دوش گرفتیم و ناهار سفارش داد بعد از ظهر دوباره سکس کردیم
الان چند ماهه هفته ای یکی دو بار منو میکنه منم دیگه وابسته شدم به خودشو کیرش…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید