پرهام و هانا🔞

اسم من هاناس الان ۱۸ سالمه و پرهام هم ۲۰ سالشه بخاطر امنیت اسمامون مستعاره همه بهم میگن قیافم جذابه صورت گرد با چشمای خرمایی و مژه های بلند دماغ کوچولو و لبای کوچولو موهامم بلنده پوستمم سفید مایل ب زرد ب قول عشقم پرهامم موهاش بلند تا گردنش با ی مدل خاص ب رنگ خرمایی پوست سفید مژه بلند دماغشم خوبه و لبای قلوه ای ک در کل خیلی قیافه مظلوم و قشنگی داره ما دو ساله باهمیم و همو خیلی دوس داریم خیلیا سعی کردن مارو از هم جدا کنن ولی نتونستن چون ب معنی واقعی عاشق همیم
قدم ۱۶۲ وزنم ۵۴ هستش سینه ۸۰ و باسنم ندارم ولی هیکلم قشنگه پرهامم قدش ۱۷۵ وزنش ۶۰
این داستانی ک میخوام بگم از اخرین سکسیه ک با عشقم داشتم
الان رفته خدمت و ۵ماهه ک باهم سکس نداریم و از شانسمون هردفعه ک میاد مرخصی پریودم
اینم بگم خونواده من کاملن در جریان رابطه منو پرهامن و هرجا ک باهاش میرم ب مادرم میگم و اونم چون ک ما ۲تا شهر از هم فاصله داریم و هردو هفته یبار همو میدیدیم اجازه میداد بیاد خونمون چون مادرم خیلی دوسش داره
اخرین قراری ک قبل از خدمتش باهم داشتیم اول رفتیم بیرون کلی تفریح کردیمو بعدش اومدیم خونمون و وقتی رفتیم توی اتاقم اولش لباسمو عوض کردم بعدش کلی همو بغل کردیم و گریه کردیم ک داریم از هم دور میشیم ولی کم کم توی بغل هم داغ شدیم من تنم میلرزید ک دارم ازش جدا میشم و اونم پشتمو دست میکشیدو نوازشم میکرد تا اروم بشم وقتی اروم شدم شروع کرد ب بوسیدنم انقد منو بوسید ک چشام خمار شد و منم بوسیدمش بعدش شروع کرد ب خوردن لبام منم لباشو میخوردم حدود ۱۵مین فقط روی لبای هم بودیم بعد گردنمو بوسید و خوردشون منم تنم مور شده بود و فقط میخواستم زودتر خوردنش تموم شه بعد اون رفت سراغ گوشام میدونس ک روی گوشام خیلی حساسم انقد خوردشون ک دیگ دیوونه شدمو هلش دادم ولی اون ولم نکرد و نیم تنه ای ک پوشیده بودمو از تنم دراورد و شروع کرد ب خوردن سینه هام انقد خوردشون ک نوکشون سیخ سیخ بود بعد رفت سراغ نافم و انقد دورشو لیسید ک دیگ دادم درومده بود رفت پایینتر شلوارو شرتمو دراوردو شروع کرد ب خوردن کصم منم لذت میبردم اما دلم کیرشو میخواست بهش گفتم دیگ تحمل ندارم بس کنه بعد هلش دادم رفتم روش مث خودش لباشو خوردمو رفتم سراغ گردنو گوشش ک خیلی تحریکش میکنه بعدم نوک سینه هاشو خوردم و رفتم دور نافشو لیسیدم ک اهش درومده بود رفتم پایینتر با کمک خودش شلوارو شرتشو دراوردم و شروع کردم ب خوردن کیرش انقد موهامو کشیدو سرمو فشار داد ب کیرش ک داشتم بالا میاوردم بعدش ولم کرد و رو بازوش درازم داد و روبروی هم دراز کشیدیم کیرشو از جلو یواش گذاشت لای پام و تلمبه میزد ک دیوونه شده بودیم و گوشامم میخورد ما همش لاپایی باهم بودیم اما اون شب میخواستم بهش کون بدم اول از لاپایی منو کرد چنان لای پام تلمبه میزد ک ارضا شدمو اونم با ابم لیزش کرده بودو بیشتر تلمبه میزد ک خودشم ارضا شد و لای پام ریخت بعدش تموم تنمو روغن زدو ماساژ داد و از پشت کیرشو چرب کرد و اول با انگشتاش کونمو باز کردو بعد کیرشو انداخت توش خیلیم مواظب بود ک من درد نکشم خیلی بهم حال میداد اما بعدش انگار حس میکردم دستشویی دارم اونم گفت من کون نمیخوام همون لاپایی بسمه طاقت نداشت ک من درد بکشم و دوباره انداخت لای پام و از پشت لاپایی انقد منو کرد ک چند دفعه ارضا شدم و خودشم ارضا شدو ابشو همونجا خالی کرد بعد با دستمال تمیزم کرد خیلی اون شب حال داده بود و بعدش تا صب تو بغل هم خوابیدیم فرداشم دوباره منو کرد
الانم منتظریم تا بیاد مرخصی و دوباره سکس کنیم اخه خیلی بهم نیاز داریم
داستانم عین واقعیت بود.

🌐بزرگترین کانال داستان سکسی

✔️ داستان سکسی


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *