این داستان تقدیم به شما
من نیما هستم خیلی حشریم و عاشق کون دادنم و تا ب حال ب دلخواه خودم ب کسی نداده بودم چون خجالت میکشم من 18 سالمه و هر وقت ک هوس کیر میکنم میرم یکم روغن زیتون و بادمجون با خودم میبرم البته ناگفته نمونه ک بادمجونا رو ب ترتیب سایز میبرم از کوچیک تا کلفت اخه بادجون هم نرمه و هم لیز
خلاصه انقد با بادمجون به خودم ور رفتم ک کونم گشاده گشاد شده و پنجتا انگشتم جا میشه خیلییم وحشیم خلاصه ی روز با بچه ها بیرون بودیم موقعی ک برگشتیم خونه دیر وقت بود ک یکی از دوستام ک خیلم با هم صمیمی بودیم گفت بیا بریم خونه ما منم رفتم …خلاصه شب خوابیدیم منم عادت دارم
با شرت بخوابم و هموت شبم شرتم ازین هفتیا بود …خوابم برده بود ساعتای ۳ صبح بود ک دیدم دارم تکون تکون میخورم ک وقتی یکم دقت کردم فهمیدیم جواد دوستم از پشت داره از شلوار میچسبونه منم شوکه شده بودم و یجوریاییم کونم میخارید هیچی نگفتم و خودمو زدم بخواب ک ببینم چکار میکنه خلاصه جواد اقامون دیگه انقد حشرش زده بود بالا طاقت نیاورد شلوارشو در اورد و کم کم دست کرد تو شرت منم و یواش زم زمه میکرد میگفت جوون چقدر گنده ی کونت ….اخه پوستمم لطیفه همونجود ک داشت میمالید کلا پتو رو زد کنار و خیلی یواش شرتمو در اورد و شروع کرد ب بوس کردن رونای پام ک کم کم اومد روی لپای کونم انقد خورد ک کونم خیس شده بود
منم دیگه انقد حشری شده بودم بلند شدم و برگشتم روش ک یهو ترسید گفت ببخشید گوه خوردم منم گفتم خوب کاری کردی و شروع کردم مثل وحشیا ب خوردنش اونم پایه بود دیگه انقد همو خوردیم ……ک یهو گفتم میخام برات ساک بزنم گفتم ای جووونم یهو اومدم پایین دیدم اوووف چ کیر کلفتو درازی ی ربع کیرشو خوردم تخماشو ک میخوردم کیرش دراز تر میشد ک طاقت نیاورد زد تو گوشم و گفت برگرد خانمم منم برنگشتم گفت تو بخاب من خودم بلدم با این کیر چکار کنم …بلند شدیم چراغا رو روشن کردیم من رفتم از تو اشپزخونه روغن اوردم و مالیدم ب همه جای کونم و ب جواد گفتم بشین رو مبل الان میام جواد رفت رو مبل منم نشستم رو کیرش و یواش یواش شروع کردم یکم درد داشت ولی زود دردش ساکت شد خلاصه شروع کردم ب بالا پایین پریدن جواد ک فقط چشاشو بسته بود فشم میداد میگفت از ۱۰۰ تا دختر بیشتر حال میدی لعنتی
همونجور ک داشتم میدادم منو خوابوند رو زمین لنگامو داد بالا انقد بالا ک زانوهام میخورم ب صورتم دیدم موقعیت خوبه گفتم جواد میخوام با دست جرم بدی بلدی گفت اره عشقم رفت روغنو اورد و ریخت تو سوراخ گشادم ک باز باد خلاصه با چنتا انگشت تلمبه میزد منکه داشتم خر کیف میشد ب یعو خر شد کیرشو تا ته کرد تو کونم بعد کامل در میاورد من بی حال شده بودم دیگه گفتم تمومش کن لعنتی ک نا ندارم دیگه گفت باشه خلاصه سرعتشو برد بالا ک یهود دیدم سوراخم داغ شد ک جواد زحمت کشید ریخت تو کونم ابشو منم همونجا افتادم و تا صبح تو بغل هم خوابیدیم و بعد از اون دیگه باهاش رابطه بر قرار نکردم چون خجالت میکشیدم و الان دوباره متوسل شدم ب بادمجون عزیزم با پوزیشن های مختلف
نوشته: نیما
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید