این داستان تقدیم به شما

سلام علی هستم از تهران مدت پنج ساله کیرم در حسرت گاییدن یه پیردختر محله مون شقه و درگیر،یه پیردختر 45 ساله تارک دنیا که از همه مردا متنفره و خانه نشین،هر بار خواستم راهی باز کنم نگاه پر از خشم و نفرتش زهره مو ترکوند اما کیرمو چدن کرد خیلی فقیرن مستأجر ألآنم دارن میرن چون کرایه ندارن حتی یخچال ندارن دختره فقط یه مادر پیر و مریض داره مادرش به زنم درددل کرده بود که این دختره وقتی هیجده ساله بوده مورد تجاوز گروهی واقع میشه حتی میفته گوشه بیمارستان و اینا بخاطر فقر و بی کس و کاری،کاری پیش نمیبرن و پسرا که از خونواده های متمکن بودن قصر در میرن…دیگه از اونزمان دخترش میشه یه راهبه که از همه مردا متنفر و فراریه و ازدواجم نمیکنه…راجع به وضعیت این دختره با یه روانشناس معروف خارجی که خیلی‌ معروفه و همه میشناسنش و اسمشم دکتر استرنج هستش و فیلمشم حتی هست به هرزت عباس باهاش چت کردم گفت باید آسایشگاه روانی بستری بشه و اگه روشهای نرم رایج ج نداد به زور مرتب بگانش تا وقتیکه حس زنانگی دوباره درش بیدار بشه و لذت رابطه جنسیو درک کنه و خودش بخاد و حتی گفت که مادر خودشو همینجوری کیر درمانی کردن واقعا خیلی‌ دکتر خوبیه
 
در ضمن گفت راه حل دیگری نیس ولی اینجا نمیشه اینکارو کرد حیف که منو میشناسه وگرنه کیرم چنان شقه براش که آماده جر دادن کوس و کون گندیده ش و آبیاریه مخصوصا این روزا که مادرشم رفته شهرستان و تنهاس و خونه بازدید داره برای مستأجر اخیرا دیدم موهاش نصفش سفید شده از نداری ولی بازم راه نمیده اگه میداد ساپورتش میکردم همه جوره،دور و برم دختر جوون حشری زیاده ولی هوای گاییدن هارد این تنها آرزومه اینکه کیر کلفت 21سانتی قطر پنجمو تا ته بکنم با تخمام تو کوسش ولم نمیکنه هر بار میتونم یکساعت تلمبه تند تا ته کوس بزنم زنم که هر دفه میکنمش وامیره از خوشی،همش فک میکنم کنج دیوار زیرم تقلا میکنه و من  بی توجه به جیغ و دادش مثل سگ میگامش تا دسته نوبت به نوبت کوس و کونش و دهنش بار اول پنج ساعت به تلافی پنج سال خودمو 45سال سوخته خودش ثوابم میکنم چون یه زن بیمار روانی را به زندگی برمیگردونم وقتی آب کوسش بار اول بیاد و آخ و اوخش بلند شه دیگه رام میشه منم انقد میگامش که انگار هر روز کردمش از قبل…آخ آخ دوست بی رودروایسی ندارم وگرنه میگفتم بهوای بازدید بره خفتش کنه تا نفس داره بگاد حتی از یکی دو تا غریبه اینجا خواستم قبول نکردن بیچاره دختره بدبخت بدون اینکه چیزی از لذت سکس بدونه با همین خشم و نفرت میمیره با این وضعیت فلاکتبار زندگیشونم شوهرم نمیکنه گوشه خیابونا چه عاقبت بدی اینا که قبول نکردن به اینکار نتونستن بچشم علمی نگاه کنن که حتی عین خیر و ثوابه بدبختانه منم میشناسه در روم باز نمیکنه تا بهش نشون بدم چرا همه زنا عاشق کیرن بجز اون…

 
خیلی ممنون از همه که کوستانمو خوندید

 
نوشته: ژیواگو با سوس اضافه

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *