داستان سکسی تقدیم به شما
سلام
من الان ٣١ سالمه و متاهلم اين داستانها مربوط به زمان مجرديم هست.
هميشه سكس سافت داشتم ، لاپايى و ساك دو طرفه. و هميشه توى اپليكيشن بى تاك و قبل از اون توى فيس بوك و قبل اون هم توى ياهو كسيو پيدا ميكردم.
قد من ١٨٠ وزنم ٨٥ و سايزم ١٥ هست
يه بار با كسى آشنا شدم كه ٣ سال از خودم بزرگتر بود تپل بود و عكس داديم خوشمون اومد از هم مكان نداشتيم گفت بريم حموم ببرون ، تا اون موقع تجربه حال كردن تو حموم عمومى رو نداشتم .
گفتم مطمئنى امنه گفت اره چند بار رفتم. خلاصه قرار گذاشتيم با پرايد اومد دنبالم سوار شدم سلام احوال پرسى كرديم ولى خجالتى بود يه كم ، شايدم استرس داشت.
رفتبم حموم خيلى ميترسيدم كه تابلو نشيم. خلاصه رفتيم تو رخت كن لباسونو داشتيم در مياورديم ديديم از رو شرت راست كرده ولى كيرش خيلى كوتاه بود.
شرتشو دراورد ديدم يه كيره خيلى كلفت و قرمز با كله ى گنده ولى كوناه، خوشم اومد چون خوشگل بود كيرش.
رفتيم زير دوش يه كم دستمالى كرديم خودمونو شستيم اون مينشست واسه من ساك ميزد چند دقيقه بعد من ساك ميزدم .
كونه سفيد و بزرگى هم داشت شكمش هم گنده بود
اون روز انقدر كير همو خورديم و لاپايي كردبم كه كيرمون حسابى باد كرده بود كه گفت محكم بخور داره مياد منم خوردم گفت اومد همشو ريخت زمين خيلى ابش زياد بود. منم لاپايي كردمو ابمو ريختم همون لا.
بعدش ديگه نتونستم پيداش كنم
يك بار هم با يكى تو فيس بوك اشنا شدم عكس داديم عكس لختش هم داد هيكل پرى داشت قدش نسبتا كوتاه بود ولى كم مو بود كون خوش فرم گرد و كيره باحالى داشت.
مكان نداشتيم ( من اصلا كسيو تو خونه نبردم در مجموع) گفت پدرم تريلى داره داخل كابين اون ميتونيم بريم تخت داره راحتيم.
تجربه اين هم نداشتم، گفت فقط ماشين شهر رى هست ميتونى بياى. منم هم ترسيدم هم اين كه گفتم سر كاريه. شماره خواستم داد صحبت كرديم ديدم بهش نمياد خيلى هم مودب بود، خلاصه واسه فردا ظهرش قرار گذاشتيم تابستون هم بود.
با مترو رفتم تو راه هى زنگ ميزدم يا اس ميدادم همه رو جواب ميداد همش فكر ميكردم الان ميپيچونه. اون هم از من بزرگ تر بود . رسيدم شهر رى زنگ زدم مشخصات لباسشو داد پيدا كرديم خيلى خوش برخورد بود و روبوسى كرد باهام گفت ماشين يه كم فاصله داره.
١٠ دقيقه پياده رفتيم تريلى حمل سوخت بود.
تو يه محوطه باز و خاكى بود، نشستيم روشن كرد كولر هم روشن كرد راه افتاد گفتم كجا ميرى گفت اينجا تابلو ميشيم ميشناسن مارو. بعدش احساس كردم كه خودش صاحب ماشينه نه باباش. چون خودش هم راننده بود. رفت تو يه جاده البته نزديك بود بغل جاده واستاد گفت همينجا خوبه.
وفتيم تو كابين پرده رو كشيد لخت شديم خودش از عكسش بهتر بودواقعا نم كيرش هم كونش بى نظير بود كيرم يهو راست شد. واسه هم ساك زديم 69 به پهلو خوابيديم. خيلى هم تميز بود هم بى مو هم اينكه بوى عرق نميداد، قبلش حس ميكردم عرقى باشه.
كلى ساك زديم بعد نوبتى خوابيدم رو هم لاپايي كرديم ولى گرممون شده بود ابمونو ريختيم تو يه لنگ كه تو ماشين بود. واقعا حال داد.
يك بار هم تو بي تاك به افغانى ريكوئست داد. خوشگل بود و سفيد. گفت مياى حال كنيم. منم گفتم فقط ميكنم كلى عكس كونشو فرستاد يه دونه مو نداشت. منم عكس كيرمو فرستادم كه بعدش كلى گير داد ميخام.
من نميخواستم برم هر روز گير ميداد . تو سوپر ماركت كار ميكرد، گفتم افغانيا كثيفن گفت اگه كثيف بودم نكن. خلاصه سمت شهرزيبا قرار گذاشتيم قرار شد بريم لاى درختا حال كنيم شب بود تقريبا ساعت ١٠ هوا هم سرد بود.
نشست تو ماشين با اون لهجه ميگفت كيرتو ميخام ولى انصافا تر تميز بود، به جا پارك كردم رفتيم جاى تاريك لاى درختا همچين ساك زد كيرم داشت كنده ميشد.
بعد كاندوم گذاشتم خودشو انگشت كرد منم كردم توش تلمبه زدم كه ابش اومد چند دقيقه بعد مال منم اومد ريختم توش تو همون كاندوم.
اين خاطرات واقعى بود . ببخشيد بد نوشتم
ادامه…
نوشته: على

نوشته های مرتبط:
چند داستان كوتاه گى (٣)
چند داستان كوتاه گى (٢)
ممد،مامان ممد،حاجاقا و چند داستان دیگر..
اولین سکس من و محمد بعد از چند سال دوری
چند سال اشتباه (۲)
چند سال اشتباه (۱)
این چند ماه بارداری
بعد چند سال دوباره کون کردم
کون دادنم بعد چند ماه
سکس چند نفره در مدرسه
حمله چند نفر به هومن کون طلا
چند تا بچه دارین؟ (۲)
چند تا بچه دارین؟
چند بار سکس توی یک روز (۲)
چند بار سکس توی یک روز (۱)
چند روز بعد ۱۴۰۰
چند تایی گوسفند (۱)
گی با نگهبان دانشگاه + چند نکته
سیما و انتقام بعد از چند سال
سکس بعد از چند سال انتظار
ارزش چند ساله (۱)
چند تیر
کونم پاره شد چند سال افسرده بودم
پاره شدن کونم توسط چند نفر
کون دادنم تو چند ساعت بعد سال تحویل گی
کون دادن زنم در چند دقیقه تو خونه مامانش
تجاوز چند نفره (گی)
سکس خشن و کون دادن بعد چند سال
چند نفر و یک کون
خاطره کوتاه چند سکس مزخرف
اولین سکس با نامزد چادری بعد از چند هفته انتظار
چند جرعه مردانگی
چند جرعه زنانگى
سکس با دختر دایی زنم که چند سال برنامه ریزی کردم
چند خاطره زیبا ولی با نتایج غیر قابل درک
بعداز چند سال
چند سال رابطه
سکس با زنی که چند سالی بود که میشناختم
كردن مينا پس از چند سال
خاطره بد پس از چند لحظه سکس خوب
فقط چند لحظه سکوت کن
برآورده شدن یک آرزوی چند ساله
چند شب قبل از زفاف
چند بوس کوچولو
داستان خوردن رونای سفید دختر عموم
داستان سکس زن چادریم و دوست کیر کلفتم (۱)
داستان کون دادنم به رضا
داستان جقی شدن من
داستان اولین سکس ام با یکی از بچه های انجمن کیر تو کس
داستان سکس با خواهرم تو شمال
ادامه داستان هانی اوبی
داستان کیر من و کس دختر همسایه
داستان عجیب اما واقعی من و بهنام
عشق آرین:داستان نامعقول عشق پسرانه (۵ و پایانی)
داستان کون دادن مملی (۱)
عشق آرین: داستان نامعقول عشق پسرانه (۳)
داستان های ناگفته زیر تاریکی
داستان های واقعی از زیر پوست یک شهر کوچک
داستان کونی شدن من
داستان من و زن دایی الهام
داستان جواد و مادرزن
داستان کشدارِ اعظم
داستان عشق ممنوعه من و حسن 💔 (۲)
داستان عشق ممنوعه من و حسن 💔 (۱)
داستان یک خیانت
ایلیا و داستان عجیب باشگاه
داستان من و خواهرم
داستان افشین و مریم (۴ و پایانی)
داستان من و زندایی شیرین
داستان های من میلاد پسر دایی کونی
داستان رنگین کمونی یک ترنس
داستان غمگین من با دختر افغان
خواندن این داستان جرم است! (۱)
این داستان یک اشتباه است
داستان منو دوست دخترم مینا بعد ۲۰ سال
داستان کونی شدنم
داستان سکسی ضربدری
داستان کیر بلند سفیدم
یک داستان فانتزی
داستان دروغی دیگر (۲)
این یک داستان نیست
داستان ساک زدن های من (۲)
داستان زندگی من
داستان منظوم خسرو و فرهاد
داستان یک برده کونی
داستان گی من و پسر همسایه
داستان شیدا خانم خواهر زنم
داستان کون دادنم تو خونه باغ
داستان کردن کونم و ماجراهاش (۲)
داستان زیر کیر رفتنم
کصشری با مضمون داستان علاالدین
داستان کونکونکی من و مهرداد
داستان تخیلی دلربا
داستان خاله ام و مرد غریبه
داستان مستی (۱)
داستان خواهرم: فرار از جهنم قم
داستان انجمن کیر تو کس و سكس آشتی
داستان گی شدن من
داستان زندگی ستاره (۲)
داستان آخرین سکس من و پسرعموم
داستان من و نیلوفر
داستان بردگی من
داستان ساک زدن های من (۱)
داستان ارباب و دختره برده (۱)
مجموعه داستان های سعید (۱)
داستان های اراس (۱)
دو روز در شمال (داستان گی گروهی من)
داستان سکسی مامان ناهید (۱)
داستان کوتاه : ذهنیات من (۱)
داستان سکس من با زن همسایه (۱)
داستان عشق
نگاه (داستان گی عاشقانه) (1)
داستان کونی شدن آدیناژ
داستان سکس با زندايی جونم
داستان زنانه پوشی من
داستان گی من با یه مرد کون باز
داستان گی من و علیرضا
داستان تلخ زندگی من
داستان های مردم دهکده بان تامب (1)
داستان کهن (1)
داستان کونی شدن من بدبخت
داستان من و مامانم تو سونا
يه داستان نيمه واقعی (1)
داستان من و مامان
داستان سکس من و سودابه
داستان همجنسگرایی
اين داستان سکسي نيست!
داستان هاي شراب…(2)
یه داستان کاملا خیالی (2)
داستان هاي شراب…(1)
اسم داستان بر عهده ی شما (1)
داستان بی نهایت (6)
داستان بی نهایت (3)
داستان بی نهایت (2)
طرز تهیه داستان سکسی (طنز)
داستان کون دادنم به اردشیر
داستان مرگ عشقم (۲)
داستان سکس قهوه تلخ (طنز)
داستان کلیشه ای
داستان من و آبجی میترا
داستان لز بودن من
داستان واقعی من و مریم
داستان اولین و آخرین عشق قسمت اول
داستان سکسی قدیمی آویزون بانام سپیده خانم زن آقا مرتضی
داستان سکسی قدیمی آویزون بانام من و زن عمو معصومه
داستان اولين و آخرين عشق قسمت چهارم
واین داستان ادامه دارد …
داستان سکسی قدیمی آویزون بانام من و زن42ساله پسر عموم
داستان سكس اميرسكسي2
مقدمه ای بر داستان نادر ونازنین

اگر خوشتون اومد نظر یادتون نره


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *