این داستان تقدیم به شما

سمیرا خواهرم بعد ازاینکه سر خواستگارش توروی همه ما ایستاد ی جورای همه ازش فاصله گرفتیم بجز مادرم چند وقت پیش از مادرم شنیدم با همسرش مشکل داره خودمو راضی کردم بهش زنگ زدم خیلی خوشحال شد تعارف کرد برم خونش نپذیرفتم ولی رفتم اداره بهش سرزدم اون موقع سمیرا 32 سالش بود من 25 سال چند دفعه دیگه باهم تلفنی حرف زدیم تا زنگ زد گفت شوهرش چند روز نیست برای سرکشی به زمینای پدریشون میره خوزستان میخوام بیای پیشمون میتونی؟؟گفتم باشه ساعت 9 شب رسیدم روبوسی کردیم ی نگاه خریدارنه بهش کردم بعدش شام خوردم با پسرکوچولو (مبین)بازی کردم رفت خوابندش و اومد جام انداخت جلوی تی وی
 
گفتم کاری داشتی صدام کن در اتاقم بخاطر مبین بازه تو اتاقش خوابندمش.ی ساعتی گذشت حس دستمالیهای که دوره مجردیش باهاش انجام میدادم اومد سراغم گفتم یه نگاهی بهش بندازم رفتم تو اتاق خواب بود موهاشو باز کرده بود یکمی نگاهش کردم قلبم تند تند میزد استرس داشتم اصلا به مجردیهاش شبیه نبود قد بلند پوست سفید وروشنش تو رو نور کم میدرخشید اندامش درشت و زنونه شده بود سینه های درشت و سفت و سربالا کمر باریک و باسن درشت که توی لباس فرمش محصور کننده بود از نوجونی عاشق کون ابجی سمیرا بودم خیلی اروم دستم رو کمرش گذاشتم خیلی با احتیاط حرکت دادم سمت کونش خوشمرم بود و نرم ی کمی مالوندم به سینه هاش دست زدم و رفتم تصیمیم گرفتم هرجوری هست به مرداش برسم خوابیدم فردا خودشو وبچه رسوندم موقع پیاده شدن لپمو بوسید ولی خیلی نزدیک لبم بود گفت شب منتظرتم خیلی شاد بنظر میرسید تا شب شک داشتم برم یا نه شهوت بخودم اومدم دیدم درم خونشونم
در باز شد دیدم اولالا چی میبینم سمیرا خواهرم ی دامن کوتاه طوسی و یه تاپ چسبون صورتی با یقه باز پوشد بود دلم میخواست همون جا بکنمش رفتم داخل دست داشتم تو بیداری دستمالیش کنم شام خوردیم بعد شام بشقامو بردم کنار سینک ظرفشویی ایستاد بود بشقاب رو گذاشتم به بهونه تشکر صورتتشو بوسیدم همزمان هم دستمو گذاشتم روی کونش و ی فشار کمی دادم . چند بار دیگه بهونه کمک ب کونش دست زدم وقتی از اشپزخونه میومدم بیرون گفتم ابجی سمیرا زحمت کشیدی بذارشونه هاتو بمالم و شونه هاشو گرفتم از پشت چسبدم بهش ی لحظه کیرم تو حالت نیم خیز رو کونش حس کرد خودشو داد عقب کمی ادامه دادم گفت کاش میشد کامل ماساژم میدادی دیدم کیرم داره حسابی کلفت میشه قطعش کردم تشکر کرد گفت بشین همیجا چای بخور وقت نشستم کیرمو تو شلوار جینم کاملا مشهود بودتقریبا 20 سانت وبا قطر 6 سانت سمیرا چشم از برنمیداشت ازم خواست شعله گاز رو کم کنم
 
 
وقتی چرخیدم با دست کیرم کامل لمس کردو اندازه کردلبخند رضایت رو لباش اومد نشستم دولاشد قندون رو برداره سرش داخل کمد بود دستم کردم تو دامنش و چاک کسش شورت خیس بود ولی کم ایستادم نگاه کردم به مبین که توی حال بود و کوسشو شروع کردم به مالوندن شورتشو زدم کنار و دوتا انگشتم انداختم روی چوچولشو با سرعت میچرخوندم پاهاش شروع کرد به لرزیدن سرعتمو بیشتر کردم ناله ها خیلی ضعیفی کرد بدنش ول شد زیر بدنشو گرفتم تا نشست روی زمین دستمو شستم قندون رو برداشتم ی نگاه زیر چشمی همراه با لبخند قهرمانانه بهش انداختم رفتم توی حال. سمیرارفت توی اتاقش بعد بیست دقیقه اومد گفت مبین پسرم من رفتم حمام برگشت هیچ حرفی نزد نصف شب باشرت رفتم تو اتاقش پتو رو زدم کنار اووف عجب اندامی سینه برجسته کون درشت خیلی نرم به کمرشو باسنش دست میکشیدم از پشت بغلشکردم سرمو زیر گوشش بردم شروع کردم به خوردن لاله گوشش کونش روی کیرم فشار میداد ی کمی با انگشتم کوسشو مالوندم حس که گرفت فاصله گرفتم شورتشو کشیدم پایین ی کوس کلوچه ای زیر نور چراغ خواب چشمک میزد شروع کردم به لیس زدن و مکیدنش نزدیک ارضا که شد قطعش کردم از اتاق اومدم بیرون شلوارمو پوشیدم خوابیدم صبح اصلا حرف نمیزد مث سگ بود مبین رو که پیاده کردم گفت عوضی میخوای چی رو ثابت کنی گفتم هیچی گفت رفتار دیشبت زشت بود تاصبح نخوابیدم گفت تلافی شبای که حشری از اتاقت اومدم بیرون و توی دستشویی جق زدم بدون خداحافظی رفت عصری زنگش زدم گفتم شب اخره شام مهمونه من . خودمو ساختم و رفتم شام گرفتم با هدیه کوچیک رفتم خونه با لباس معمولی بود بدون ارایش گفتم خانمی چرا اینجوری گفت لیاقت نداری گم شو به تو میگن مرد . شام خوردیم معذرت خواهی کردم کادوشو بهش دادم ی کمی خوشحال شد بوسیدمش گفتم امشب حسابی کارت دارم برو امادشو گفتم تو حال منتظرتم اومد لخت شده بودم با شورت وسوتین توری تنش اومد لباشو بوسیدم توی بغلم فشارش دادم لبامو از ته دل میبوسید زبونشو توی دهنم میکرد

 
واقعا سکسی بود کیرم نیم خیز شده بود دستم روی شونه اش فشار دادم جلو زانو زد شورتم کشید چشماش درشت شد گفت داداش عجب هیبتی اووف خوشبحال زنت کلاهکشو توی دهنش کرد مکیدنو شروع کرد ده دقیقه ساک میزد کیرمو میزدم توصورتش خوابوندمشو افتادم بجون کسش سرمو بکسش فشار میداد کسش خیس خیس بود اماده کیر سرشو فشار دادم داخل دیدم بادرد گفت من نمیخوام برم دکتر اروم بزن خیلی نرم فشار دادم داخل شروع کردم به تلمبه زدن خیلی تحریک کننده بود بعد چند دقیقه ارضا شد ادامه دادم عجیب ناله میکرد 20 دقیقه بعد گفتم کف کونت هستم گفت شوهرهم میگه ولی ندادم گفت به دوست پسرت دادی با زور و التماس قبول کرد کاندوم اوردم و کرم خوب چربش کردم حسابی با انگشت با سوراخش ور رفتم کیرمو تو کونش فشارش دادم ده دقیقه طول کشیدم تا اخر جا زدم اروم اروم عقبو جلو کردم با دستم کوسشو میمالوندم کونش خیلی نرم بود چند دقیقه ای تلمبه زدم برش گردونمو رونهای سفیدشوگرفتم پاهاشو دادم بالا روی شونه ادامه دادم خسته شده بود ابم داشت میومد کاندممو بدون اینکه بفهمه در اوردم دمرش کردم کیرم شروع کردم به تلمبه زدن حس کردم داره ابم میاد کیر کلفتموتا اخر تو کون خواهرم سمیرا فشار دادمو ابمو توش خالی کردم بی حال روش خوابیدم گفت مرض حال هی پشتم خارش میگیره کثافت گفتم نگران نباش ابجی گلم ادرس خونه مجردیمو میدم بهت چند دقیقه بعد رفتم دوش گرفتم و خواهرمو بغل کردمو خوابیدم فردا با سرو صدای خواهرم سمیرا بیدارشدم اماده شدیم و رسوندمش بوسیدمش گفت ازت نمیشه دل کند لبمو بوسید پیاده شد
 
وقتی از پله های اداره بالا میرفت ی نگاهی ب کون خواهرم سمیرا انداختم به خودم میبالیدم که چه کونی رو فتح کردم .تازه زیباترین قسمت بهشت سکس با خواهرم رو تجربه کرده بودم واز اینده با اتفاقات تازه اش بی خبر بودم ……

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *