این داستان تقدیم به شما
سلام. من کتی هستم. 28 ساله. می خوام خاطره یکی از همجنسبازیهامو براتون تعریف کنم. توی یکی از سایت های دوستیابی به عنوان بادو عضو بودم. به ی دختری به نام سحر پیام دادم و با هم حرف زدیم و عکس کوس و سینمو بهش نشون دادم. راجع به سکس لزبین هم صحبت کردیم ولی زیاد وارد مسایل سکسی مانند کوس و سینه نشدیم. چند روزی با لاس زدن گذشت و به من پیشنهاد داد تا با هم بریم استخر و در اونجا همو لخت ببینیم. خلاصه رفتیم استخر و لخت کردیم و بدن سکسی همو از نزدیک دیدیم.
10 بار در عرض 1 ماه رفتیم استخر و همو دید می زدیم. خلاصه رومون توی هم باز شده بود. یک روز سحر گفت بیا خونمون کسی نیست. منم رفتم خونشون. با شورت و کورست اومد جلوم و ماهواره شبکه پی ام سی را روشن کرد تا آهنگ پخش شد. بعد گفت بیا با هم برقصیم. منم همه لباسهامو در آوردم و کلا لخت شدم و باهاش رقصیدم. توی رقص گردنمو بوسید و ازم لب گرفت و کوسم رو مالید. بعد دیگه خجالتمون از بین رفت و اون هم لخت لخت شد. اول اون شد فاعل و من شدم مفعول. لبامو بوسید.
گردنمو لیس زد و با زنون کرد توی گوشمو با لباش لاله گوشمو گاز زد. بعد سینه هامو مالید و نوکشو ساک زد و کرد توی دهنش. بعد کلیتوریسمو لیس زد و خورد و ساک زد و همزمان با انگشت کرد توی کوسم تا من ارضا شدم. بعدش نوبت من شد و من فاعل شدم و اون مفعول شد و همون کارا رو براش کردم. بعد از اون روز ما زیاد توی بغل هم بودیم و حتی از کیر مصنوعی هم استفاده می کردیم. هنوز هم هر وقت #سرم #خلوت بشه و #خونه خالی گیرمون بیاد سکس لزبین می کنیم.
امیدوارم خوشتون آمده باشه. عمرتونو تلف نکنین و تا #میتونین #حال #کنین
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید