این داستان تقدیم به شما

سلام به همه رفقا. من آرمینم ۱۸ سالمه کجای کشور مهم نی. این داستان داستان سکس من و خواهر رفیق صمیمیم مهرداده، باور کردن یا نکردنش پای خودتون من که کیف و بردم و برام فرقی نداره که باور کنید یا نه. این داستان مربوط میشه به سه ماه پیش…

***

یه رفیق دارم به اسم مهرداد. حدود نه ساله که هم سایه ایم. مامان مهرداد به دلایلی از شوهرش یعنی بابایه مهرداد جدا شده. مامانش آدم خوبیه انصافا. مهرداد تو خونوادش سه تا بچن یکی مهرداده یکی خواهرش مونا و داداش کوچیک ترش که ۸ سالشه بابک.
من همیشه وقتی بیکار بودم میرفتم خونه مهرداد اینا باهم کس میگفتیم کس میشنیدیم. مهردادم حوصلش سر میرفت میومد خونه ی ما. ما کلا خیلی به هم نزدیک بودیم به طوری که مامانش و خواهرش کلا جلوی من راحت بودن. خلاصه ۹ سال باهم بزرگ شدیم. یروز برنامه ازین قرار شد که مامان مهرداد، بابک رو بذاره خونه داییش من و خانواده و مهرداد و مونا رو برداره بریم دریا. خلاصه رفتیم ویلای مهرداد اینا و رفتیم تو حیاط کنار ساحل که آماده شیم مهرداد گفت آرمین من میرم دستشویی توه حوله و مایومو برام نگه دار. از تو حیاط چشمم به اتاق مونا خورد که پنجرش ازین کشویی یا بود که مثل دره. دیدم پرده کناره و مونا پیرهنشو کند و بالا تنش هاش زد بیرون. مونا دو سال از من بزرگ تره و ایروبیک هم کار میکنه. واسه همین بدن فوق الاده ای داره. وقتی بدن اسلیم و ممه هاشو دیدم کیرم سفت شد سری حوله رو گفتم جلو کیرم اونورو نگا کردم تا بگا نرم. نتونستم جلو خودمو بگیرم دیدم مونا مایو دو تیکشو پوشیده خم شده داره لباسشو برمیداره کون برزنشم قلمبه شده. اونو که دیدم واقعا حشری شدم با خودم گفتم باید برم جق بزنم تا بگا نرفتم. آخر سر مهرداد از دستشویی اومد بیرون من گفتم مهرداد وسایلو بگیر من بدو برم دستشویی از شاش دارم میترکم (از شق درد داشتم میترکیدم) …
 
 
رفتم تو دستشویی یکم کیرمو مالیدم شهوتم کم شه اما فایده نداشت لامصب. خلاصه دو دیقه بعد اومدم بیرون دیدم مامانمو مامان مهرداد برا خودشون تو صاحل دارن حرف میزنن. باباممو دایی کوچیکه مهردادم دارن مشروب میخورن و حرف میزنن. مهرداد و مونا هم کنار جت اسکی ها وایساده بودن. رفتم پیششون. مهراد گفت من و مونا میشیم رو این یکی تو بشین رو اون. همون لحظه پیش خودم گفتم مونا بیاد رو این (کیرم) بشینه. خلاصه سوار شدمو مهرداد یه ربع یاد داد چطور گاز میده و حصار ساحل شخصی کجاستو فلان و فلان. منم اصلا حواسم نبود هی چسکی مونا رو نگا میکردم. آخر شروع کردیم به گاز دادن و ویراژ دادن تو آب تا این که آقا مهرداد دسته گل به آب داد و مونا از جت اسکی افتاد. منم سری گفتم الان فرصته طلاییه زندگیمه. سریع پیچیدم کنارش کمکش کردم سوار شه. مونا از پشت کمرمو سفت گرفته بود و من تند ویراژ میدادم جیغ میزد. اگه جلیقه تنش نبود ممش میچسبید به کمرم. و صد درصد من همونجا از شق درد میمردم. خلاصه بعد کلی پاره کردن کونمون تو آب با جت اسکی وقت آفتاب گرفتن شد.
 
مهرداد شاشو دوباره رفت دستشویی بشاشه. مونا هم این صندلیارو آماده کرد و حوله پهن کرد. ازم پرسید کرم میخوای گفتم کلا ازین کارا نمیکنم بلد نیستم. مونا هم ازم پرسید که پشم کرم بماله ببینم چطوره منم عین خر که بهش تیتاپ دادن شدم اما خودمو جمع و جور کردم گفتم باشه. یه جوری کرمو مالید پشتم فکر میکردم الاناست که کیرم از جاش در بیادو خودش بره تو کس مونا. خلاصه پشتمو کرم مالیدو ازم خواست که پشتشو کرم بمالم. من خایه کردم گفتم نکنه الان کسخل شم دست به کونش بزنم یهویی بگا برم. کرم و گرفتم مالیدم پشت شونه هاش که مهرداد اومد و گفت بقیشو خودش انجام میده. اما فک کنم به مونا برخورد، بگذریم. دراز کشیدیم و مهرداد هدست گذاشت تو گوشش و این خرسی که دارن از کون میکننش خرناس میکشید. یهو مونا ازم پرسید تاحالا دوس دختر داشتی؟ منم گفتم فقط یکی اما بعد یه ماه ولم کرد. یکم راجب این موضوع بحث کردیم تا این که یهو بحث به سکس کشید. اول اون از من پرسید منم گفتم تا حالا سکس نداشتم ولی کنجکاوم راجبش.

 
از خودش پرسیدم که تاحالا سکس داشته یا نه ولی اونم گفت نه و درجا گفت. یه چیزی تو انباری جا گذاشتم میتونی برام بیاری؟ منم گفتم باشه. رفتم سمت ویلا دیدم بابام تو آلاچیق خوابیده دایی مهردادم تو اتاقش خوابیده مامان منم داشت تلوزیون میدید مامان مهردادم رفته بود دوچرخه سواری. منم رفتم انباری. بهم گفت یه فلاسک سبز فسفری میخواد. اما اونتو هر کسشری بود جز فلاسک. یهو دیدم از پشت یکی اومد تو برگشتم دیدم مونا دور خودش حوله پیچیده اومده تو. گفت چرا انقد طولش دادی؟ گفتم بخدا اینجا هرچی هست جز فلاسک. گفت برو کنار ببینم. حوله رو گذاشت کنار و اول بالا مالا هارو گشت بد کم کم اومد پایین. دیگه رسید پایین پایین و کامل خم شد و دوباره کون قلمبه برنزش نمایان شد. منم داشتم عذاب میکشیدم که یهو تصادفی یچیو کشید عقب با کون خورد بکیرم. سری راست شد گفت وای ببخشید. یهو چشش به کیرم خورد از رو مایو شق شده بود گفت. راست کردی؟ من به مِن و مِن افتاده بودم یهو گفت. میدونم منتظر همچین لحظه ای بودی. گفتم چی؟ گفت اکثر موقع ها که میومدی خونمون هدفت دیدن من بود. گفتم چی میگی فازت چیه؟ گفت منم دلم میخواست تو بیای اینجا. گفتم چیکار میخوای بکنی؟ گفت کاری که آرزوشو داری. دست کرد تو مایومو کیرمو مالید من اول ترسیدم گفتم داری چیکار میکنی؟ گفت اگه اینکارو نکنیم بعدا دردسر ساز میشه من کلی بش فک کردمو تصمیممو گرفتم حالا انقد بی خایه نباش و ازین فرصت کم استفاده کن. منم ساکت شدم و دست کردم تو مایو مونا و کسش به حد مرگ داغ و خیس بود…

 
انگشتامو تو کسش سر دادمو با اونیکی دستم کونشو میمالوندم. یهو گفت آه منم ترسیدم دستم و گرفتم رو دهنش و مایو بالا تنشو زدم کنارو دستمو تا اومدم از تو کسش در بیارم نذاشت گفت بیشتر بمال. گفتم به شرط این که آه و اوه نکنی. گفت باشه. دستمو از رو دهنش برداشتم و گذاشتم رو ممه هاشو نک صورتی ممشو ناز میکردم. ممه هاش خیلی سفت و خوش فرم بود. بدنش برنز و ایده آل بود. بزور داشت جلو خودشو میگرفت که آه نگه. دیگه دستم خسته و خیس شد از تو کسش دراوردم. ازم پرسید پشماتو زدی؟ گفتم الان دستت تا آرنج تو شرتم بود نفهمیدی؟ به لبخند زدو مایومو داد پایین و کیرمو گرفتو داد بالاو پایینِ تنه ی کیرمو بوس کردو تخمامو یکم لیس زد. منم جلو دهنمو سریع گرفتم تا بگا نریم. کم کم کیرمو سر داد تو دهنش و خیلی تمیز و آهسته شروع به ساک زدن کرد. دهنش حسابی کیرمو گرم کرده بود و موقع ساک زدن با چشمای سبزش به چشام نگاه میکرد منم خجالتی و حشری میشدم. یکم که برام ساک زد پاشد یکم مایوشو داد پایین و خم شد تکیه داد به دیوار گفت نوبت اصل کاره…
 
من یکم با استرس کیرمو رو خط کونش سر دادم بعد یواش کردم تو کسش. یکم آروم رو کس تنگ و داغش تلمبه زدم که دیدم یکی صدا میکنه آرمین کجایی؟ گفتم اوه اوه بکش بالا بگا رفتیم مونا گفت آروم باش ازون یکی دره برو که میخوره به پارکینگ هواس مهردادو پرت کن منم میام بیرون. گفتم باشه تا رومو برگردوندم یه در کونی بهم زد و گفت هنوز باهات کار دارم قند تو دلم آب شد و خیلی حرفه ای از انباری اومدم بیرون. شانس آوردم انباریشون دوتا در داشت وگرنه فک کنم مهرداد جفتمونو همونتو میکرد. رفتم پیش مهرداد و ازم پرسید مونا کجاست گفتم نمیدونم حواسشو پرت کردم کشوندمش تو ساحل تا این که مونا هم اومد بیرون و تو ساحل به ما ملحق شد. من یه هفته بعدش دوباره فرصت کردن مونا رو پیدا کردم که تو پارت دوم براتون تعریف میکنم. ..

 
 
 
فداتون نوکرتونم آرمین.

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *