این داستان تقدیم به شما
۴ سال پیش بود
نهم میخوندم ۱۴ سالو چند ماه بودم
اون موقع رو بدنم یدونه مو هم نبود
ی دوست کشتی گیری داشتم که بدنش خیلی لاغر و بی مو بود
منم دوست داشتم کشتی کار کنم که دوستم بهم میگفت من بهت یاد میدم بعد منم از خدام بود
وقتی زنگ ورزش میشد کلاسمون خالی میشد بعد لباسامونو عوض میکردیم همیشه به بدن دوستم عرفان حسودی میکردم سیکس پک هم داشت..
یکی از روزا اومد پیشم گفت بمون کلاس بگو درس دارم میخوام درس بخونم نرو بیرون حیاط واسه ورزش بمونیم کلاس بهت کشتی یاد بدم منم گفتم حله
زنگ ورزش شدو عرفان اومد پیشم لباساشو عوض کرد و گفت تو هم عوض کن ولی من خجالت میکشیدم گفتم برو بیرون من عوض کنم بعد بیا بعدش هی اصرار کردم اونم قبول نمیکرد و هی به شوخی شلوارمو میکشید پایین
که گفت اگه میخوای کشتی گیر خوبی باشی باید راحت باشی زیاد حساس نباشی و…
آخرش گفت ببین کون من چقد نرمه منم که از خجالت آب میشدم که دستمو ورداشت گذاشت رو کونش و گفت مثل من باش راحت…
منم گفتم باشه و سرمو انداختم پایین که خودش شلوارمو کشید پایین و خم شد و کلا در آورد شلوارمو
گفت ایول چ بدنی داری بخورمت
منم هیچی نمیگفتم و خجالت میکشیدم
بعدش از پشت بغلم کرد خودشو چسبوند بهم که کیرشو حس کردم داره به کونم میماله
منم اولین بارم بود خیلی خوشم اومد حس عجیبی داشت
بعدش گفتم با حالت خجالتی که بزار شلوارکمو بپوشم بعد یاد بده ابینجوری باشرت زشته کسی میاد میبینه…
بالاخره قبول کرد و شلوارکم رو پوشیدم وچند تا فن بهم یاد داد ولی من فکرم پیش اون لحظه بود که بهم چسبونده بود
خلاصه اون زنگ تموم شد که زنگ بعدش علوم داشتیم…
من پشت و ردیف آخر کلاس مینشستم که یکم با دوستام حرفیدم و سر و صدا شد که معلم بهم گفت بیار صندلتو جلو بشین اینجا
از شانسم دیدم جلو صندل عرفان رو میگه رفتم نشستم که دیرم عرفان کاپشنشو میندازه پشت صندلم یکم بهش شک کردم که میخواد منو بماله که…
یهو دیدم دستشو گذاشت زیر کونم و هی باهاش بازی میکرد…
منم خیلی حال میکردم ولی از ترس آبروم گفتم بسه نکن دیگه گفت بزار انگشتمو کنم تو سوراخت واسه چند لحظه بعد کاریت ندارم منم هیچی نگفتم و کونمو دادم بالا و سرمو انداختم پایین دستشو کرد تو شورتم آروم آروم برد تا سوراخم داشتم بیهوش میشدم که انگشتشو کرد تو کونم منم خیلی حال میکردم اولین بارم بود خیلی حال داد
بعد چند دیقه در آورد دستشو از شورتم گفت اجازه بگیر و برو دسشوییی شلوارتو بده پایین و قمبل کن تا منم بیام
منم زود اجازه گرفتم و رفتم دسشویی شلوارمو دادم پایین و قمبل کردم تا بیاد پیشم
هی آدم میومد و میرفت منم استرس داشتم که کمی بعد اونم اومد داخل دسشویی گفت تو کدومی؟
با سرفه حالیش کردم که کجام. اومد که تو دسشویی دید قبل کردم ی لحظه اومدم به خودم دیدم ی چیز گرم رفت تو سوراخم و منم داشتم میمردم خیلی حال میداد لعنتی
برگشتم ببینم چیکار میکنه دیدم داره میخوره سوراخمو زبونشو تا ته کرده بود تو سوراخم منم داشتم حال میکردم…
بعد چند دقیقه کیرشو در آورد سرشو گذاشت رو سوراخم بعدش یکم فشار داد حس کردم که سرش رفت تو کونم و من همون لحظه خالی شدم بعد افتاد روم بغلم کرد منم کامل ارضا شدم بعد تا ته کرد تو سوراخم منم عاشق دادن شدم که چند ثانیه نگذشته بود که زنگ کلاسا خورد و ماهم زود جمع کردیم تا آبرمون نره ولی خیلی حال داد…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید