این داستان تقدیم به شما
سلام
اسم من فرشید هست،27 سالمه،چهره جذابی دارم (البته اطرافیان بهم میگن)،
یه رفیق داشتم عین داداشم بود،خانمش بارداربودودوقلو داشت،بخاطر جثه ضعیفی که داشت مجبور شد خواهرش رو بیاره پیش خودش که تو کاراش کمکش کنه…
خواهرش یه خانم نسبتا تپل،قدبلند،29 سالش بود،اندام زیبا و باسن عالی
خانم دوستم پرستاربودو تو یه شهر دیگه کارمیکرد و خواهرشم میرفت همونجا پیشش.پنجشنبه وجمعه ها میومدن خونه. از اونجایی که من خیلی بارفیقم صمیمی بودم و زیاد تو خونه شون رفت وآمد میکردم حتی خانمش هم بهم میگفت داداش.
ازوقتی سحر (خواهرخانم دوستم) اومدتوخونه اینا و من دیدمش شیفته اش شدم.البته سحر نامزد داشت و در شرف طلاق بودن.
هرچه سعی کردم بیخیال سحر بشم نشد و تصمیم گرفتم مخش رو بزنم وازاونجایی که میدونستم مدتی هست با نامزدش رابطه نداره و میدونستم اینجور آدما شهوت دست خورده شون اذیتشون میکنه از راه خودش وار دشدم وشروع کردم.
خلاصه شماره اش رو پیداکردم و بهش پی ام دادم وباچرب زبونی و اطمینانی که بهش دادم باخیال راحت باهام دوست شد و از اون به بعد هر بار دنبال موقعیت میگشتیم تا بتونیم همدیگه روببینیم.برم سراصل داستان…
***
یه شب که زیادی به خودم وابسته اش کرده بودم حرف سکس پیش کشیدم و اول نا احت شد ولی راضیش کردم که نیاز داری و از این حرفا.
شب شنبه بودوفرداش بایدباخواهرش میرفتن شهر دیگه محل کارخواهرش. باهم نقشه ریختیم که به خواهرش بگه دانشگاه کار دارم و ظهر خودم با تاکسی میام. دوستم صبح زود خانمش رو سوار ماشین کرد و برد سر کارش و زمان رفت وبرگشتش یکساعت ماوقت داشتیم. سحر با من تماس گرفت که زودبیا. منم باسرعت نور رفتم اونجا، دربازبود، رفتم داخل، سحر تو آشپزخونه بود با یه تاپ بنفش و یه ساپورت مشکی خوشگل،خلاصه رفتم دستش رو گرفتم وگفتم بریم بشینیم،خیلی خجالت میکشید،با اکراه همراهم اومد ونشستیم رو مبل.
تقریبا بهش چسبیده بودم،دستمو بردم سینشو مالیدم،اکراه داشت مثلا،هی میگفت فرشید نکن زشته ،خودشو سمت مخالف میکشید،منم همزمان سینه هاشو میمالیدم،آروم آروم شل شد،نقطه حساسش سینه هاشه،شروع کردیم لب بازی کردن،مثه وحشیا افتاده بود بجون لبای من،محکم لبامو میک میزد و زبونشو توی دهنم میچرخوند،از پایین تاپش دستمو رسوندم به ممه هاش،کوچیک و نرم بودن،مثه بالشت پرقو،دست اونم گذاشتم که ازروی شلوارم کیر شق شدمو میمالید وهی جون جون میگفت،تاپش رو دراوردم وممه های سفیدش توی سوتین توریه مشکیش دیوونم کرده بود،سوتینشو دراوردم وبا میکهای ملایم نوک سینه هاشو نوازش میکردم،بلندشدم که ساپورتش رودربیارم مقاومت میکردونمیذاشت،بالاخره دراوردم ،کس وکون ورونای تپلش کنارشورت توری مشکیش آب ازلب ولوچم راه انداخته بود،باکمک خودش شورتشم دراوردم وباسررفتم لای پاش،کس تپل وداغشو به نیش کشیدم و چندلحظه به چندلحظه زبونمو فشارمیدادم توکسش،دستامو بردم زیرکمرش ،تاکسش بیاد بالاتر،کون تپل وسفیدش ،با سوراخ تیره
رنگش دیوونم میکرد،زبونمو ازکسش میکشیدم میاوردم دم سوراخ کونش ،نوک زبونمو میکردم تو کونش،باناله ها وآه آه کردناش وتکون تکون دادنای ریز بدنش،دیوونم کرده بود،یکم که گذشت بلندشد تندتند با کمک خودم بلوزشلوارمو دراورد،شورتمم کشید پایین ،توی یه چشم بهم زدن کیرم توی دهنش بود ،ساک میزد،لیس میزد،میک میزد،دیگه ترسیدم با کیرخوردنش آبمو بیاره،خودمو جدا کردم وخابوندمش روی تخت رفتم لای پاهاش وجلوش زانو زدم،کیرمو میمالیدم به کسش ،هی التماس میکرد بکنم توکسش،خیلی تعجب کردم ویه لحظه هنگ کردم،گفتم مگه پرده نداری سرش رو انداخت پایین وگفت نامزدم به زور پردمو زده،منم خوشحال شدمو سرکیرمو درکسش تنظیم کردم،آروم آروم فشارش دادم،تاتهش رفته بود توکسش،همینجوری که توکسش تلمبه میزدم،سینه هاشم میخوردم،آه وناله هاش اتاقو پرکرده بود،کشس خیسه خیس شده بود ،آب کسش کیرمو خیس کرده بود واضافی آباش رفته بود لای چاک کونش،دستمو بردم ازبغل زیرکونش وبا آبای کسش انگشتمو خیس کردم وبا سوراخ کونش وررفتم،یه انگشتم توکونش بود کیرمو توکسش عقب جلو میکردم،سینه هاشم نوبتی توی دهنم بود،یه انگشت دیگه به انگشت اول اضافه کردم ودوانگشتی توی کونش تلمبه میزدم،دیگه داشت نعره میزد از لذت…
همونجوری یورش کردم ولب تولب شدیم،بهش گفتم میخام کونت بذارم اولش قبول نکرد ،با کلی خواهش تمنا حاظر شد کون بده،به روی شکم خوابید کونشو داد هوا،رفتم روی روناش نشستم وکیرمو به کونش میمالیدم،یه تف گنده انداختم روی کیرم وگذاشتمش دم سوراخ کونش،حسابی لیزشده بود،آروم آروم بسختی کلش رفت توش،یکم که گذشت دردش کمترشده بود الباقیشو تا نصفه کردم توش ،کونش تپل وتنگ وداغ بود ،ناله هاس هم ازدرد بود هم ازشهوت،درازکشیدم روش وسرشونه هاشو محکم گرفتم وبا ریتم آروم وشهوت کیرمو توی کونش عقب جلو میکردم،دیگه نمیتونستم مقاومت کنم ،آبم داشت میومد،بهش گفتم کجابریزم؟گفت همشو بریز توکونم ولی کیرتو درنیار تا آب منم بیاد،باچندتا تلمبه محکم تو کونش آبمو خالی کردم وکیرمو توکونش نگه داشتم ،یکم تکون تکون خوردوآبش اومد،کیرمو ازکونش دراوردم وگذاشتم لای کونش وسرشو برگردوندم یه لب مشتی گرفتیم،بلندشدیم خودمونو بادستمال تمیزکردیم ولباسامونو پوشیدیم.بغلش کردم ونوازشش کردم وبوسیدمش.وازترس اینکه دوستم بیادسریع خداحافظی کردم ورفتم .
نوشته: فرشید اینکاره
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید