این داستان تقدیم به شما
سلام دوستای گل
ميخوام بهترين خاطره سكسمو براتون بگم ٢٦ سالمه از ٢٠ سالگي سكس داشتم زياد سكس داشتم با ادماي مختلف بيشتر هم سن و سالاي خودم بودن و دوست پسرام ولي يكبار به طور اتفاقي توي يه بانك با يه اقا آشنا شدم حدود ٤٠ ساله كچل متأهل بود ازش خيلي خوشم نميومد ولي چون مالي ساپورت ميكرد باهاش موندم من هيكلم توپره سينه هاي بزرگ كون خيلي بزرگ واسه همينم خيلي گير داده بود بهم بعد از چند روز گير داد برم خونش منم چون خيلي تو كف كير بودم…
قبول كردم ميدونستم قراره گاييده بشم اومد دنبالم رفتيم خونش زنش مسافرت بود از همون اول هم شروع لب گرفتن از در كه رفتيم تو از پشت چسبيد به كونم و هي قربون صدقه كون گندم ميرفت و دستشو كرد توي شرتمو شروع كرد به ماليدن كسم كه خيس اب شده بود منم از شهوت زياد نالم درومده بود همونجا شلوار جين و شورتمو باهم كشيد پايين كير سيخ و كلفتش از روي شلوارش مشخص شده بود شلوار و شورت خودشم دراورد نشستيم روي مبل همونجا منو به پهلو خوابوند هنوز تاپم تنم بود سينه هامو از روي تاپ ميماليد كلا كسم هميشه خيسه ولي از شهوت زياد اب لاي رونام ميومد پايين …
همونطور كه به پهلو خوابيده بودم يه پامو گرفت بالا كيرشو ماليد روي كس خيسم و همه كير كلفتشو كرد توي كسم و شروع كرد تلمبه زدن همونطور كه ميكرد رونامو ميماليد يا سينمو ميماليد انقدر كير كلفتش بهم حال داده بود رو ابرا بودم دلم نميخواي كيرشو دربياره از كسم فكنم حدود ١٠ دقيقه اي داشت ميكرد خوشحال ابش قرار نبود به اين زوديا بياد يكم كه كرد رفتيم تو اتاق خوابشون روي تختشون روي شكم خوابيدم كونمو دادم بالا از پشت كرد توي كسم تو اين فاصله فكنم دو بار ارضا شدم عكس عروسيش بالآي تخت بود حال ميكردم جلوي عكس زنش داشتم كس ميدادم چند دقيقه بعد اونم ابش اومد اين خاطره چيز خاصي نداشت ولي سكس با يه مرد سن بالا به من خيلي حال داد انقدر كه ازون به بعد عاشق سكس با مرداي سن بالاي كير كلفت شدم …
گفتم تجربه جالبيه واسه شمام بگم بوووس بوووس
نوشته: نازی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید