این داستان تقدیم به شما

سلام اسم من امید ۲۹ سالمه تیپ و قیافه معمولی دارم، یه رفیق صمیمی دارم که از بچگی باهمیم به اسم محمد البته اون از من بزرگتره ۳۶ سالشه، دوران نوجوانیمون از اونجایی که محمد بدن خیلی سکسی و فیتنسی داره و خیلی خوش تیپه هر روز با یه دختر دوست میشد . محمد با من خیلی راحت و ندار بود و دوست دختراشو جلو من تو خونه میکرد یا واسش ساک میزدن، کیر محمد خیلی خوش استیل و کلفته یه جورایی خوردنیه حتی یادمه قدیما خیلی هوس میکردم موقع هایی که حشری میشد کیرشو بخورم، خلاصه تو همین عیاشی های محمد یه روز تو یه مهمونی کاملا اتفاقی یه دختری خورد به پستش به اسم #هاله، اون همسن منه و از خوشگلیش هر چی بگم کم گفتم، تو اون مهمونی محمد مخ هاله رو زد و برد تو اتاق اما بعدا بهم گفت که بهش نداده و فقط لب گرفتن و مالوندتش، هاله یه دختر با تریپ و سکسی و فوق العاده خوشگل بود و تو اون مهمونی همه واسش راست کرده بودند، خلاصه هاله و محمد باهم‌دوست شدن رفتن تو فاز تکپری و رفت وآمدشون زیاد شد تا نهایتا کارشون به ازدواج کشید، من از روز اولی که هاله رو دیدم براش راست کردم و به چشمم خیلی کس خوبی اومد و همیشه بهش نظر داشتم و تو رفت وآمدامون پاها و کون خوش فرمشو دید میزدم، تا اینکه محمد روش غیرت پیدا کرد و گرفتش تو همین حین ام از رفیقامون هرکی میفهمید تا اسم هاله رو میشنید میگفت اوه اوه همون کس خوشگله که فلان جاس خونشون حتی چند نفر ادعا داشتن که کردنش که با مدل تیپ و بی قید و بند بودن هاله بعید به نظر نمیرسید، این جنده بازیای هاله قبل از ازدواج هم به گوش محمد رسید ولی مثل اینکه به روش نیورده بود، اون دیگه گیر کرده بود عاشق یه جنده شده بود، من همیشه هاله رو با چشام لیس میزدم تا اینکه شد شب نامزدیشون ، هاله تو اون مجلس یه لباس گل کار شده ی گلبهی #ماکسی پوشیده بود که از پشت سفیدی گردنش کتف و بازوهای نازش و از جلو گردن سفید و سکسیش و یه مقدار از بالای سینه های خوش فرمش معلوم بود که دل هر مردی رو میبرد، زیر بغلش کاملا لخت و شیو شده بود و به نظر میومد طعم خیلی سکسی ای بده و جون بده واسه خوردن، اما خب مسلما اون شب نمیشد کاری به جز دید زدن کرد، من انقد برجستگی و کونشو رون پاشو نگاه کردم حسابی حشری شده بودم اون شب و به محضی که رسیدم خونه لخت شدم و رو تخت یه دست #جلق خوشگل و اساسی به یاد بدن سفید مرمری هاله جون زدم تا بتونم از فکرش دربیام.
 
خلاصه محمد و هاله نامزد شدن و تو رفت وآمدها کم کم صدای محمد از تیپای باز و سکسی هاله و عشوه اومدن و لاس زدنش با مردای دیگه درومد ولی از اونجا که هاله تو یه خانواده بی قید و بند بزررگ شده بود و پسرای زیادی رو تجربه کرده بود دیگه قابل تغییر نبود و روز به روز محمد بیشتر از انتخابش پشیمون میشد. منم که تو اوج دوران شهوتم بودم حقیقتا تو خانومای دور و برم هیچ کس و اندازه هاله جوون سکسی و کس به حساب نمیوردم و از هر موقعیتی واسه دید زدن هیکل ناز و تحریک کنندش دریغ نمیکردم. تا چندوقت قبل عروسیشون یه روز محمد بهم زنگ زد که بگه برو واسه خونه ای که گرفتیم کمک هاله کن یه سری تمیز کاری و خرید نیاز داشت و چون خودش سرکار بود نمیتونست بیاد، منم از خدا خواسته سریع به هاله زنگیدم و پیداش کردم و اومد دنبالم و رفتیم خرید، تو هر مغازه ای که باهم میرفتیم این هاله جون با اون صدای حشری و رگه دارش کیر فروشنده رو راست میکرد و منم از دیدن این #صحنه ها و ازینکه دیگران فکر میکردن این جنده ی سکسی زن منه لذت میبردمو حتی یه بار انقد رفتم تو نقشم که تو یه مغازه ناخودآگاه دستشو گرفتم و اومدیم بیرون، به محضی که دست نرم و سفیدش تو دستم اومد یه حس عجیبی پیدا کردم تپش قلبم رفت بالا و کیرم از زیر شلوارم باد کرد اومد بالا، هاله موقعی که رسیدیم به ماشین میخواست دستشو جدا کنه که بره دز اونور بشینه اما من حشرم اجازه فکر کردن نداد و دستشو محکم گرفتم نزاشتم بره که یه نگاه آبدار و با عشوه ای بهم کرد کم مونده بود همونجا آبم بپاشه تو شلوارم و سریع به خودم اومدم و نشستم تو ماشین قلبم تند تند میزد این اولین تماس بدنی با شهوت من و هاله بود از اون لحظه به بعد بزرگترین آرزوم شده بود لخت کردن هاله و لولیدن تو بدن خوش استیلش، رسیدیم خونه و اومدیم خریدارو ببریم تو که تو راهرو اومدم یه وسیله سنگینو از دستش بگیرم وانمود کردم که رو دستم تنظیم نیست و دوتا دستما حسابی به زیر سینه هاش مالیدم تا ازش گرفتم وقتی دولا شده بود تا کیلید ورودی آپارتمان و پیدا کنه دوست داشتم زمان توقف کنه تا من اون شلوار #استرج مشکی ناز هاله رو از رو اون کون خوش فرم و گنده میکشیدم پایین و با زبونم لای پاشو سوراخ کونشو لیس میزدم و حسابی بو میکشیدم، وقتی وارد خونه شدیم حشرم بیشتر زد بالا این اولین تجربه ای بود که من با هاله تو یه خونه تنها بودیم دوست داستم همونجا خفتش کنم و حسابی همه جاش بخورم و بعدم بکنمش اما چون هنو سیگنالی از سمت هاله نبود جرعت نکردم.
 
 
دیگه اونروز باید میدیدی چی کشیدم کل شرتم از پیشاب خیس شده بود با لباسایی که هاله پوشیده بود یه تیشرت سفید تنگ که پستونای گنده اش توش در عذاب بودند و یه شلوار نازک کرم و خیلی کوتاه . یکی دوبار دیگه به بهانه های مختلف دستمالیش کردم ولی عطش من به هاله با این چیزا فروکش نمیکرد و تا اون کس و کون خوشگلشو نمیخوردم و همه جوره نمیکردمش آروم نمیگرفتم و این مالوندن و چشم چرونیا جز تشنه تر کردنم تاثیر دیگه ای نداشت، حتی چند بار به خاطر دولا شدنش نصف سینه سفید مرمریشو دیدم یا یه بار به خاطر بالا رفتن از چهارپایه شلوار کارش تا بالای زانوهاش رفت بالا که اولین بار بود اون ساق پای سفید و بدون موی هاله رو از نزدیک میدیدم که بعد دیدن این صحنه سریع رفتم تو دستشویی و یه جق خوشگل به افتخار این رونمایی زدم و آبمو رو روشویه خونشون و آینه پاشیدم. خلاصه که گذشت از اون به بعد هاله جون شد کراش من، یعنی کسی تو دنیا نبود که اندازه زن جیگر محمد آرزوی کردنشو داشته باشم، بعد از عروسیشون یکی دوبار ببه اصرار هاله با هم شمال رفتیم و منم حسابی از خجالت پروپاچه ی سکسیش تو مسافرت درمیومدم، یه شب که تو ویلای شمال هممون مست کرده بودیم و من میخندوندمشون هاله انقد مست بود که حالیش نبود شلوارش از پشت کونش یکم سر خورده و چاک کون قلمبش افتاده بیرون و با خنده های هاله لپ های کونش مثل ژله تکون میخورد که ادم دوست داشت بپره روش و این هم اولین آشنایی من با اون کون سفید ژله ای بود، اون شب بعد از اینکه محمد و زن جیگرش رفتن تو اتاق واسه خواب من اومدم تو حیاط یه دور بزنم و وقتی رفته تو چشتون روز بد نبینه صدای آخ و اوخ و هاله دوباره کیرم و راست کرد چون هیشکی تو هال نبود تا پشت در اتاقشون رفتم که واضح تر بشنوم صدای آه و ناله محمد حشری ترم میکرد، مشخص بود انقد مستن حالیشون نیست صداشون بلنده و بیرون میاد، محمد داشت قربون صدقه ی کون سفید هاله میرفت و به نظرم داشت از کون میکردش که هاله هم فقط با ناله و آی گفتن بعضی وقتا یه جمله کوچیک نیخواست از دردش کم کنه، منم که داشتم تصور میکردم الان اون تو بدن برنزه و عضلانی محمد با اون کیر کلفتش رو هیکل ناز و سفید و بدون موی هاله سکسی من چه منظره ی دیدنی میشه و آرزوم بود یه بار وسط سکس اون دوتا بدن سکسی و خوردنی لول بخورم و با محمد دوتایی هاله #حشری رو بکنیم اما سریع کیرم و دروردم و با دوتا تکون کار آبم با یکی از جیغای هاله که میگفت اآاآااآاااآییییییی محمووووو دد یواااااش جر ررر ر خوردمممم

 
پاچید رو پادری اتاق و حسابی خالی شدم. اون شبم گذشت و دیگه فرصت نیست بگم رفتیم لب دریا چه صحنه های حشری کننده ای از هاله جونم دیدم و چندبار دیگه آبم پاشید تو شورتم.خلاصه این مسافرت هم با تمام صحنه های حشری کنندش گذشت و من روز به روز بیشتر عطش اون کس و کون و اون سینه های بروری رو میکشیدم تا زودتر به ماجرای اصلی برسیم.
تو اون روزا هر دور همی و مسافرتی میرفتیم من حسابی از خجالت بدت هاله درمیومدم هرسری یه جای جدیدشو کشف میکردم، یه بار شبش خونشون بودم که صبحش باید میرفتم سرکار که هاله اصرار کرد همون جا بمونم که صبح که میرم تا یه مسیری با من بیاد جایی کار داره منم از خدا خواسته اصلا عاشق اون خونه اون وسایل و هرچی که به هاله مالیده میشد شده بودم، برام جا انداخت و موقع راه رفتن تکونای اون کون سکسی تو یه شلوار تنگ استرج قرمز راه راه قلب منو جابجا میکرد، طبق عادت تا رفتن تو اتاق شلوار وشورتم و دراوردم به این‌امید که شاید سکس داشته باشن منم از اه و ناله هاشون فیض ببرم اما خبری نبود، یه اتاق دیگه داشتن که خالی بود واسه آماده شدن و یه سری از وسایل هاله بود و همیشه بهم‌ریخته بود ریسک کردم‌و رفتم تو اون اتاق در کمد دیواریشو باز کردم با دراور شیش کشو مواجه شدم که قبل از دست انداختن بهش آرزو کردم توش اون چیزی که له له دیدنش رو دارم باشه بازش کردم دیدم به به انواع شرت وسوتین سکسی پارچه ای و چرمی توری و پارچه ای سفید و مشکی قرمز و فیروزه ای و زرد و بنفش و کاپ سوتین و کاپ پروتز ژله اس کون و که احتمالا تو مهمونیا میزاره رو کونش، یه کشوش با هر رنگ‌و هر ضخامتی بگی ساپورت و جورابای سکسی بود که دوست داشتم هاله رو با شلاق بیارم‌ یکی یکی برام امتحانشون کنه .کیرم سریع عکس العمل نشون داد دوست داشتم کل شورت و سوتین های هاله جونمو بمکم و به کیر و خایم‌ بمالم که همینم شد یه شرت توری سفید که روی زمین افتاده بود رو برداشتم به محضی که بوش کردم مغزم راست کرد قلبم تند تند میزد تابلو بود که اینو همین امشب از پاش درورده با اون بوی حشری کننده داشتم تصور میکردم که الان‌ دارم لای پاهای سکسی هاله حشری مو دارم بو میکنم و لیس میزنم و اون قسمتی که ترشحات کس خوشگلش روش ریخته بودو گذاشتم دهنمو محکم میک میزدم و مزه میکردم که همون لحظه آبم پاشید تو کشوی شرت و سوتین های تمیز عشق حشری خودم، و یه شرت مشکی توری که جلوش پاپیون کوچیک‌ داشت رو یادگاری برداشتم و انداختم تو کیفم تا از این به بعد بتونم‌ به نیت کس خیس هاله خانم لیسش بزنم. صبحش هاله کامل آماده شد بعد منو بیدار کرد محمد هنوز خواب بود منم یا صحنه های دیشب افتادم و دوست داشتم هرشب اونجا بخوابم آماده شدم و رفتم پایین ماشین رو گرم کردم تازه چشام باز شد که دیدم در آسانسور باز شد یه پارچه کُس به معنای واقعی کلمه با یه تریپ خفن کیر راست کن و یه آرایش خوش رنگ حشری داره میاد بشینه تو ماشینم، تا وارد ماشین شد از بوی عطر ادکلن ش یه جوری مست و حشری شدم که کیرم رسید به فرمون و به گمونم حاله متوجه کیر ورم کردم از زیر شلوار پارچه ای شد، نمیدونم چه لذتی میبرد از حشری کردن و راست کردن کیر من، دیگه داشت صبرم‌تموم میشد باید یه چاره ای میکردم تا زودار بتونم به آرزوی ۹ سالم برسم اون سینه هاس بلوری رو با زبونم نوازش کنم. تو ماشین چشم از لای پاش و ساپورت مشکی و حجم رون پاش و گردن سفیدی که برام ریخته بود بیرون برنداشتم و نفهمیدم چجوری رسیدیم به مقصد که موقع خداحافظی یه دست آبدار باهاس دادم که انقد حشرم فکرمو تعطیل کرده بود واسه خداحافظی از ساعد دستش مالیدم تا نوک انگشتام و دیگه هاله #قشنگ فهمید بود روش کراش دارم و چند ساله تمامه دارم‌ میمالمش ولی انگار مشکلی با این‌ قضیه نداشت.
من کم کم داشتم ازدواج میکردم با یه دختر خوش هیکل فوق العاده خوشگل و سکسی که اسمشو نیاز نیست بدونید تازه نامزد کرده بودیم که محمد و هاله پیشنهاد دادن ۴تایی بریم ترکیه، زنم موافق نبود ولی من به عشق اون سکانس های سکسی که از هاله میتونستم ببینم به هر قیمتی بود راضیش کردم و راهی شدیم، اولین سکانسی که کیرمو بلند کرد بعد از اینکه با زن من از دستشویی فرودگاه استانبول اومدن بیرون لباسی که موشیده بود تا بالای نافش بود و شکم صاف و صیغلیش شده بود ویترین کیر های چشم چرون از جمله خودم. دیگه تا برسیم هتل من ده بار زبونمو رو اون شکم سفید خوردنی تصور میکردم که کیرم کلا راست بود حالا با وجود نامزدم باید حواسمو جمع میکردم تا ازین کراش بویی نبره تا رسیدیم هتل و تو دوتا اتاق بغل هم مستقر شدیم من شیرجه رفتم رو نامزدم و داشتم دق دلی حشری که هاله بهم داده بود و سر اون خالی میکردم و تو تمام تایم سکسم چشامو بسته بودمو با تصور خوردن و کردن هاله داشتم میکردمش که به خاطر همین آبم زودتر از معمولش اومد ریختم رو صورت نامزدم به امید روزی که یه لیتر آب کیر بریزم رو اون صورت سفید و خوشگل هاله خانوم کیر راست کن.

 
 
صبح زود بود خوابم برد بیدار شدم دیدم ۳ بعدازظهره و خبری از نامزدم نیست دوش گرفتم و تیپ زدم حسابی زدم گفتم شاید تو لابیه اما اونجا هم نبود رفتم در اتاق محمد و هاله در زدم کسی جواب نداد دوباره زدم تا هاله با اون‌صدای رگ دارش گفت بععلههه بفرمااایییید منم‌گفتم منم هاله جان که سریع پرید درو باز کرد منم بدون توجه به اینکه کی تو هست رفتم تو که تازه دوزاریم افتاد محمد هم نیست، یه برنداز کردم هاله رو یه لباس راحتی گشاد بلند نخی پوشیده بود که تا زیر زانوهاش میومد و منم سوی چشامو خرج اون ساق پای سکسی و عضلانیش کردم که باز منجر به راست شدن کیرم شد. ازش سراغ محمد و نامزدمو گرفتم که فهمیدم اونم دقیقا مثل من‌ بیدار شده دیده کسی نیست و موبایل هامون هم نمیگرفت، نشستم رو تختشون چشمم یه پایین تخت افتاد همون شرت توری سفیدی که یه بار میکش زده بودم افتاده بود اونجا و باز برام تداعی شد اون لحظه و فهمیدم که زیر این ماکسی گشاد و نازک‌ هبچی تنش نیست، با چشم خریداری همه جای هاله رو برانداز کردم دوست داشتم همونجا کارو تموم کنم و به این حسرت مایان بدم اما واقعا ریسکش فوق العاده بالاس چون اصلا نمیدونستیم کجان، تمرکزم رو بدن هاله بود و داشتم کس شر بهش میگفتم راجع به استانبول که نامزدم زنگ زد و گفت دیده من بیدار نشدمو رفته تکسیم پیاده و اونجا هم محمد و دیده و راه افتادن باهم طول استقلال رو قدم بزنن، من سریع با حساب تجربه گذشته و زمان پیاده اومدن خیابون استقلال و با حساب اینکه چون بار اولشه مغازه ها و اجناس براش تازگی داره و هی توقف داره حداقل ۱:۳۰ زمان تا رسیدنشون قائل شدم و اینو به هاله گفتم، اون دراز کشیده بود و من پشت به اون نشسته بودم لب تخت یکم خودمو تکون دادم رو تخت که بهش نزدیکتر شم اون سرش تو گوشیش بود و ساق و پنجه های بلوریش با اون‌ لاک سفید صدفی رو ناخنای پاش حالمو خراب کرد که یه دفعه دست انداختم پشت گردنش و کشیدمش سمت خودم که بلندش کنم که داد زد چته و من از اخم و تعجبش قالب تهی کردم و احساس کردم پا نمیده و گند زدم که سریع گفتم هیچی بابا حوصلم سر رفت سرت تو گوشیته بشین بغل من با من حرف بزن اونا دوساعت دیگه هم نمیان ماهم از گرسنگی پس میوفتیم. هاله بعد از فهموندن اعتراضش به این لمس ناگهانی من یه جورایی خواست دوباره جو رو عادی کنه که اومد نشست بغلم لب تخت گفت خوب من در خدمتم بفرمایید حرف بزنیم، منم‌چس کن و زدم تو برق و بدون اینکه نگاش کنم گفتم ممنون و کلاس گذاشتم که دوباره صدام کرد گفت آقا امید #لوس با توامااا من اینسری کلا هیچی نگفتم و سرمو کردم تو گوشین که خودشو با یه تکون کامل چسبوند به بدن من سرم پایین بود باز نگام قفل شد تو اون دونه های مروارید سفید پنجه ی پاش از طرفی هم بوی خالص تنش که قبلا تو خونشون از رو لباساش بو میکردم وارد مشامم شد و کیرم دوبرابر همیشه سفت و کشیده شد، هاله از حرص اینکه من برنگشتم و جوابشو ندادم دست انداخت زیر چونم و صورتمو چرخوند و تا برگشتم چشام قفل شد تو چشما درشت و قهوه ای هاله جونم، منم باز اومدم مثل خودش تو برق باشم گفتم چته! که دیدم دستشو از رو چونم برنداشت و کشید به پهنای صورتم روی ته ریشام تا روی گوشم و لاله گوشم منم که از قبل کیرم آماده انفجار بود با این کارش ناخودآگاه چشم چرخید رو لبای قلوه ای قرمز حجم دارش که هر مرد حسری آرزوی مکیدنشو داره با این حرکت گفتم امید امروز خود روز موعود روز رسیدن به آرزوته فقط عرضه داشته باش بکن

 
 
دست هاله رو گوشمو بغل موهام به مدت ۲۰ ثانیه مشغول نوازش شد منم با چشام داشتم لباشو میپرستیدم که یه دستمو برداشتم دقیقا مثل هاله منم گونه و گوش هاله رو شروع کردم به نوازش و دوباره قفل کردم تو اون چشمای خمارش که انگار با چشماش میگفت بپر روم و لبامو بگیر و دیدم چشمای هاله هم جرخید سمت لبامو با تمنا نگاهشون کرد هیچکدوم هیچی نگفتیم فقط من یه کلمه به عنوان تشکر گفتم دوست دارم مهربوووون! در عرض ده ثانیه نمیدونم چی شد دیدم شونه هامون بهم چسبیده دستا مشغول نوازش و لب هامون هر لحظه داره بهم نزدیکتر میشه و نهایتا شاهد لحظه ی این تماس تاریخی شدم که ۹ سال و نیم منتظرش بودم و لبامو خیلی آروم‌گذاشتم رو اون قلوه های عشق حشریم و آروم شروع کردم مکیدنشون و اون یکی دستم که آزاد بود هم آوردن گذاشتم رو گردن بلوریش حالا نخور لبو کی بخور، حاله انگار زیادم براش مسعله ای نبود که به شوهرش داره خیانت میکنه و بعد از چند ثانیه که حیا اولش رفت کنار با ولع شروع کرد میک زدن و خوردن لبام و یه دستشم انداخت پشت کتفم که بیشتر فشارم بده تو صورت خودش حدود ۴ دقیقه بدون هیچ حرفی مشغول لب خوردن بودیم که یه دفعه هاله چشماشو باز کرد و واسه اولین بار بهم گفت جوووووووونننن قربووونهه…. لباییییی سکسیت برم سیر نمیشم ازش، این حرف هاله بعد اینهمه سال انتظار کام مثل ۱۰ تا ارگاسم ارضام کرد، دیگه باورم شده بود که امروز روز موعوده و من تا دارم تا چند دقیقه دیگه به آرزوی دست نیافتنیم میرسم باز زمان اومدن نامزدم و محمد رو تو ذهنم محاسبه کردم به ساعت نگاه کردم دیدم مفید یک ساعت وقت هست، یه وقفه تو لب خوردن انداختیمو با یه خیره شدن تو چشم‌ همدیگه اندفعه با لبام به زیر گلوش حمله ور شدم،،، اونم‌ شوکه شد سرشو گرفت بالا و شروع کرد اه و ناله که بیشتر روانیم‌میکرد این صدای حشریش، همینجوری که لبم رو از زیر گردن بی روی گونهاشو گوشاشو دوباره لب هاش حرکت میدادم دستو از رو صورتش برداشتم و گذاشتم رو لباسش بالای برجستگی سینه های خوش فرمش، چند ثانیه بعد سینه ی راستشو از رو لباس نازکی که تنش بود گرفتم همونطور که گفتم سوتین نداشت و حجم و نرمی سینه هاش و حس نوک سینش زیر پنجه هام داشت از تخمام به مغزم آب کیر وارد میکرد، بند بند وجودم شده بود شهوت و خون تو رگام، تمنای هیکل خوش استیل ظریف و #صاف هاله حشری قصه ام بدون توجه به این که اون زن صمیمیترین رفیقمه، تازه توجه به این قضیه بیشتر حشریم میکرد چون یاد هیکل فیتنس محمد صحنه های سکسشو بدن برنزه بدون مو و کیر خوش استیل کلفتش میفتادم که داشتم لونه کیرشو پیدا میکردم
 
 
با ادامه مالوندن سینه های نرم هاله همزمان لیسدن گردن و لبش و بالای سینه هاش دیگه طاقتش تاخت شد و صدای ناله هاش بیشتر شد و یه دفعه گفت واااااااییییییی بسسسه دیگههههه کُشتی منو و دوتایی ترسیدیم که زمان محدودمون تموم شه و این عشق بازی تاریخی ناتموم بمونه من اروم خوابوندمش رو تخت و رفتم سمت پاهاش ای وااییی همین الانم یادش افتادم راست کردم کاش الانم اینجا بود، واقعا اون لحظه گفتم‌ خدایا چجوری اینهمه زیبایی با جزییات تو بدن یه زن میزاری و بعد میشه مال یه نفر مگه بقیه دل ندارن و استرس گرفته بودم که یه جوری هاله رو بکنم که دفعه آخرمون نباشه.
ترکیب نوک پنجه های کشیده و مرتبش با ناخن های پدیکور شده و لاک سفید دیونه کنندش با بوی عطر پاهاش منو داشت از زمین جدا میکرد دیگه کیرمو حس نمیکردم، همه جاشو خوب میخوردم از لای پنجه هاش و کف پاش تا روی پا و پاشنه ی پای سفیدش و از مزه ی پاهاش لذت میبردم، رسیدم به ساق پای فوق العاده سکسی اش ، نمیدونم‌ فابریکی مو نداشت یا با لیزری چیزی برداشته بود که حتی یه ته موی نازک هم جوونه نداشت و پوست صیقلی نرم با یه بوی تن ملایم دیوانه کننده که چاشنیش بود شروع کردم دور مچشو لیس زدم و یه خنده ریز سکسی کرد انگار که قلقلکش اومده، رفتم پشت ساق پاش از خوردن اون عضله های ریز سیر نمیشدم دلم میخواست هاله رو بردارم از اونجا فرار کنم به همه بگم این زن حشری ماله منه، بعد از ساق به ترتیب پشت زانوهاشو کم کم رون پای نرم و روانی کنندش و همینطور کم کم لباسو میدادم بالا حسابی همه جای رونشو خیس کردم هاله یه تکون خورد که مغزم رگ به رگ شد یه لحظه رون های ماش از هم جدا شد و چشم افتاد به اون وسط پاهاش واسه یک نگاه اون شکاف طلایی آرزوهامو دیدم‌ و همزمان‌ بوی عطر کسش خورد تو دماغم که همون بویی بود که چند ماه قبلش از رو شرتش تو ذهنم مونده بود، دیگه دیوونه شدم حتی اومدن محمد و زنم هم برام اهمیتی نداشت تنها چیزی که اون لحظه فکر میکردم اینکه کیرم داره میره تو بهترین کس دنیااااااااا، کلا لباس رو از تنش دروردم حالا دیگه هاله لخت کامل خوابیده بود رو تخت و با چشماش التماسم‌ میکرد سریعتر بکنمش، منم سریع دورسی که تنم بود رو کندم بعدشم رکابیو شلوارم هم اسلش بود با یه دست تو یه چشم به هم زدن درش آوردم، شرت مشکی نازکم واقعا کم مونده بود جربخوره و قسمت کش بالای کیرم از فشار از بدنم‌جدا شده بود، کلا خیس شده بود جلوش، دراز رو اون بدن پورن استاری و با لبام حمله کردم به دوتا بافت چربی سفید بدون رگ خوشمزه، سایز سینه هاش همون ۸۵ معروف بود دقیقا، فرمش هم استثنایی سرحال و گرد و میزووون با یه نوک برجسته ی کبود رنگ که دوس داشتم با دندون بکنمش، وقتی زبونمو کردم لای اون سینه های بلوری از مزه سینه هاش داشتم از حال میرفتم،، محمد جطور میتونه این کس حرفه ای رو روزی دوبار نکنه واقعا حیف بود، حسابی چلوندم سینه هاشو و زبونمو کوچ دادم به سمت شکم تخت و دور نافش و اونجارم حسابی میلیسیدم و عشق میکردم، و همینجوری یک سانت یک سانت پایین تر میرفتم صدای ناله های شهوتی هاله و آه اوهش فضا رووو کاملا #روحانی کرده بود ، عطر کسش خورد تو بینی ام داشتم از خود بیخود میشدم دوتا دستم و انداختم رو نرمی روناش از هم بازش کردم و تو یه استارت زبونم کشیدم رو لبه های کسش که داد هاله فک کنم تا میدون تکسیم رفت، یه آن فک کردم اگه الان‌ محمد بیاد ببینه دارم‌ زن جنده شو انقدر تمیزو با عشق میکنم چی میشه ، سریع توجیه میکردم که جون اینجا یه کشور دیگس نمیتونه قانونی کاری کنی تازه اینجام‌هتله تا بییاد ثابت کنه من پیچیدم پس فعلا آب اورترین کُس ممکن رو که زبونم بهش رسیده از دست ندم، شروع کردم زبونمو لای کس خوشمزش میکشیدمو ناله میکرد و منم سینشو با دستم میمالیدم، زبونمو فرو کردم تو کسش انگار میخواست تموم بشه، از داخل دیوارشو لیس میزدم دوباره کل لبها و چوچولشو با دهنم میکشیدم که حسابی روانی شده بود هاله سکسیم،
 
 
بلند شدم یه بار دیگه پهلو ها و کمرشو نوازش کردم با دستم و به بغل خوابوندمش و بدون اینکه ببینه شرتمو دراوردم و کیرم یه آخیش گفت، عین یه پورن استار واقعی با کمر باریک و کون پهن کس مایل به بنفش، پاهای کشیده و سفید، سینه های شق و رق، فیس اش هم‌ که دیگه به خودی خود آب آدمو میاره مخصوصا جدیدا لمینت کرده موهاشم تا روی کون جیگرشه، پشت کونش دوزانو نشستم رو تخت کیرم‌انقد پیشاب داشت که نیاز به هیچ روان کننده ای نداشت، کسشو هم که خورده بودم‌ خیس خیس بود و منتظر فرود کیر کلفتم تا تصاحبش کنه، باورم نمیشد این سکانس رو با دستم کیرمو تنظیم کردم رو شکاف کسش کافی بود فقط سرش بدم تو یه لحظه یاد ساعت افتادم از اون یک ساعت و نیم فقط ۸ دقیقه مونده بود هر لحظه ممکن بود برسن و فاجعه ای پیش بیاد، بلاخره سرکیرمو گذاشت اول سوراخ کسشو بقیشو خودش کشید توو باورم نمیشد بلاخره بعد از ۹ سال کرش الان کیرم تو کس زنی بود که یه زمانی ارزوی کردنشو داشتم و با گرفتن دستش راست میکردم و چشم دنبال کونش بود، یک دو سه چهار …. شروع کردم با یه موج خاصی تلمبه میزدم هاله دیگه جشاشو بسته بود و جیغ میزد کمتر از یک دقیقه با تغییر ریتم ناله های هاله و لرزش بدنش فهمیدم که داره ارضا میشه، شهوت ارضا شدن هاله کاری کرد آب کیرم یه دفعه فوران کنه تو کس هاله جوونم و اصلا فرصت نکردم بکشم بیروووون و حداقل تا ۳۰ ثانیه داشت ازش آب میومد و کلش خالی شد تو کسش، شروع کردم قلوه لباشو میک زدن‌و خوردن تا ته مونده آبم خالی شه،،، یه دفعه هاله گفت خیلی نامردی امید چرا ریختی توووووش، گفتم دفعه بعد میریزم رو سینه هات فعلا پاشو تا بگا نرفتیم الان اینا میرسن، که هاله گفت دیگه دفعه بعدی در کار نیست اولین و آخرین بار بود، منم گفتم عمرا تازه پیدات کردم تازه میخوام رو تختی که محمد کستووو جر میده من کون تنگتو پاره کنم، هنوز برام ساک نزدی و خیلی کارا رو نکردیم، گفتن قربون هیکل سکسیت برم حالاحالاها باهات کار دارم، اینو گفتم و بلند شدم گفتم سریع بجنب پاشو لباس بپوش و خودمم هول هولکی پوشیدم و اومدم تو واحد خودمون‌ رفتم تو حموم یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتم و اومدم بیرون خوشحال و راضی از کسی که کردم، لباس پوشیدم و خشک کردم رفتم اتاق اونا محمد و هاله و زن من داشتن چیپس و ماست میخوردن منم با هاله سلام علیک کردم مثلا الان تازه دیدمش، دیگه تو اون سفر پا نداد بکنمش تا روزی که برگشتیم . بعدها طی یه اتفاق فهمیدم اون روزی که هاله رو تو هتل کردم محمد کس کش زن من رو به بهانه لباس خریدن که بلده برده بوده دیسکو و مستش کرده و مخشو زده و همونجاهم مکان کرایه کرده ترتیب کسشو داده منم دیگه طلاقش دادم، پس محمد از من زرنگ تر بود تو ۶ ماه زن منو کرد اما من بعد ۹ سال، هاله هم چندبار تا پای طلاق رفته و برگشتن اندفعه به مو بنده ولی اگه از محمد جدا شه به منم دیگه نمیده تا وقتی زن محمد مکان داریم هر از گاهی محمد نباشه ترتیب هاله حشریمو میدم، هاله هم انواع اقسام عمل های زیبایی و ترمیمی رو میکنه که روز به روز کس تر بشه احتمالا تو مخشه طلاق بگیره بیزنسی بشه، #بیزنس کنه راحت شبی یه تومن کار میکنه،البته من که مفتی دارم میکنم.

 

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *