این داستان تقدیم به شما
سلام. من آرش هستم. 32 ساله و متاهل. حدودا 6 سالی هست ازدواج کردم و داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط به تابستون 4 سال پیش هست. همسرم مریم 5 سال از من کوچکتره. مریم هم یک خواهر داره به اسم مینا که 3 سال از اون کوچکتره. پس این ماجرا وقتی اتفاق افتاد که من 28 ساله بودم، مریم 23 و مینا 20. اون روزها به خاطر شرایط کاری من، ما توی شهرستان زندگی می کردیم. مریم و مینا هر دو سفید، با قدی حدودا 165 سانتیمتر و وزن 60 هستن. مریم و من هردو خیلی حشری هستیم . اما در مورد مینا چیزی نمی دونستم تا اینکه…
اوایل ازدواجم بود که یکروز تابستون، مینا که امتحانات دانشگاهش رو تموم کرده بود برای استراحت و دیدن خواهرش اومد خونه مون. اون روزها هنوز گوشیهای هوشمند و وای فای خیلی رایج نبودن. برای همین یکروز مینا بهم گفت که با کامپیوتر خونگی کار داره و ازم پرسید که آیا کامپیوتر به اینترنت وصل هست یا نه که منم با خنده بهش جواب دادم: دیگه این روزا بی اینترنت کی میره تو کامپیوترررر!؟ بعد هم کامپیوتر رو که توی اتاق خوابمون بود براش روشن کردم و رفتم سراغ تماشای تلویزیون در هال. مریم توی آشپزخونه مشغول پخت و پز بود. حدودا نیم ساعت که گذشت برای برداشتن بالش رفتم به سمت اتاق خواب. در اتاق نیمه باز بود و مینا که پشتش به من بود و حواسش کاملاً مجذوب مونیتور اصلا متوجه نزدیک شدن من نشد. از لای در یه نگاهی انداختم. دیدم دست راست مینا لای پاشه و دست چپش هم روی یکی از سینه هاش. لباسش رو هم اونقدر بالا برده بود که سینه ش افتاده بود بیرون. به مونیتور نگاه کردم و دیدم که یاهو مسنجر بازه و یه نفر داره به مینا وب کیر میده. همونجا خشکم زد. ترسیدم مینا یا مریم بفهمن من اونجا هستم… خودم رو جمع و جور کردم. آروم و بیصدا به سمت هال قدم برداشتم. یک دقیقه بعد با صدای بلند و به صورت کاملا عمدی که مینا بشنوه گفتم مینا خانوم اگه روی تخت ما خوابت نبرده بالشم رو میخوام بردارم. بعد هم خیلی سریع رفتم توی اتاق خواب. مینا هم که معلوم بود گیج شده بود از پای سیستم بلند شد …
چشاش پر شهوت بود و یه جوری که صداش می لرزید گفت… الان کارم تموم میشه … من برم آب بخورم. منم یه لبخند زدم و گفتم امر میکردی خودم برات بیارم. بدون اینکه چیزی بگه از اتاق رفت بیرون. مونیتور خاموش بود. روشنش کردم. حدسم درست بود. فرصت نکرده بود از مسنجرش خارج بشه. آی دیش رو بخاطر سپردم. مونیتور رو خاموش کردم و از اتاق رفتم بیرون. رفتم توی هال و مثلا مشغول تماشای تلویزیون شدم. اما حواسم کاملا پیش مینا بود. همونجا بود که این فکر توی ذهنم حک شد که کاش بشه باهاش سکس کنم.
مریم سفره ناهار رو روی میز توی آشپزخونه چید. من روی صندلی نشستم. مریم صندلی کنار من و مینا هم صندلی روبروی من. اونروز مینا یه تی شرت صورتی یقه باز پوشیده بود و شلوارک بنفش و جذبی که کمی از زانوهاش پایین تر بود. سر میز همه فکرم پیش مینا بود. اصلا نمی فهمیدم که دارم چی میخورم. اتفاقی که توی اتاق خواب دیدم رو توی ذهنم مرور می کردم. بدنم داغ و دهنم خشک شده بود.
داشتم دیوونه می شدم. کیرم توی شورتم شق شده بود. خودم رو کنار بدن سفید و جَوون مینا تصور می کردم. توی همین افکار بودم که دیدم مریم موبایل به دست رفت سمت هال. مینا که فهمید حواسم نیست با یه لحن شیطنت آمیز گفت: مادر زن عزیزت پشت خط بود! ضربان قلبم اونقدر بالا رفته بود که حس می کردم قلبم داره از دهنم می زنه بیرون. مینا گفت بسه دیگه! وقت غذا تموم شد… این رو گفت و بدنش رو روی میز خم کرد تا ظرف غذا رو از جلوم برداره. یه جوری که یقه تی شرتش افتاد پایین و بالای سینه های سفید و گردش به راحتی دیده می شد. مریم برگشت توی آشپزخونه. مینا گفت من ظرفها رو می شورم. منم توی آشپزخونه خودم رو مشغول کردم و مینا رو زیر نظر گرفتم. پشت سینک که ایستاده بود کون خوش فرم و خوشگلش از توی شلوارک خودنمایی می کرد. با کمی دقت می شد خط شورتش رو دید. حسابی داغ شده بودم. شستن ظرفها که تموم شد من رفتم توی هال. هنوز توی فکر مینا بودم. دیدم دوباره مینا اومد و گفت: آرش! اگه نمی خوای روی تخت بخوابی برم پای کامپیوتر؟ منم بهش جواب مثبت دادم. مریم هم گفت پس من برم دوش بگیرم. عصر باید برم دکتر.
مینا رفت سراغ کامپیوتر. منم لپ تاپم رو برداشتم و رفتم توی یاهومسنجر. ای دی مینا رو زدم و دیدم on هست. بهش پیام دادم. با یکی دو دقیقه تاخیر جوابم رو داد. شروع کردم به حرفهای سکسی زدن. حسابی حشریش کردم. ازش پرسیدم که داره چکار می کنه؟ بهم جواب داد داره سینه ها و کسش رو می ماله… گفت حسابی حشری شده و شورتش خیس خیسه. بهش گفتم وب بده. جواب داد وب ندارم. بهش گفتم میخوای کیر منو ببینی؟ اونم گفت آرررره… وبکم رو روشن کردم و کیرمو که حسابی شق شده بود بهش نشون دادم. ازش پرسیدم چی میخوای؟ اونم گفت کیییییر. کیر کلفت و داغ تو رو میخوام. گفتم دوست داشتی الان پیشت بودم؟؟ اونم گفت: آره. آرزوم بود. اگه بودی برات ساک می زدم… روی کیرت می نشستم و حسابی بالا و پایین می کردم. گفتم باور نمی کنم… گفت به جون خودم راست میگم… گفتم منم اگه بودم جرت می دادم…بعدش بهش گفتم میخوام یه چیزی نشونت بدم. چشات رو ببند. وبکم رو فریز کردم و یواش رفتم توی اتاق خواب. مینا روبروی مونیتور روی صندلی نشسته بود. آروم رفتم پشت سرش و از همون پشت یکی از دستامو گذاشتم روی سینه هاش که از زیر تی شرتش بیرون افتاده بود و با یکی دیگه از دستام جلوی دهنش رو گرفتم.
قبل از اینکه جیغ بزنه یا چیزی بگه، سرمو بردم دم گوشش و توی گوشش گفتم آرزوت برآورده شد. عکس کیرم هنوز روی صفحه مونیتور بود. بهش گفتم این کیری که داشتی با عکسش حال می کردی کیر منه. حالا واقعیش پیشته. به قولت عمل کن. صندلی رو برگردوندم. چشمهای مینا پر از شک و شهوت بود. چند لحظه به چشمام خیره شد. بدون اینکه چیزی بگه دستش رو برد سمت شلوارم… از روی شلوار، کیرم رو که حسابی سفت شده بود محکم توی مشتش گرفت و فشار داد. کیرم داشت شلوارم رو پاره می کرد. بعدش مثل آدمهای حریص شلوار و شورتم رو باهم پایین کشید. دوباره به چشمام نگاه کرد. یه لبخند شهوت آمیز بهم زد و لبش رو برد به سمت کیرم. لبش رو آروم گذاشت روی کلاهک کیرم…. بوسش کرد. نقش لبش با رنگ رژ لب قرمزش روی کیرم افتاد. بعد آروم دهنش رو باز کرد. کیرم رو مکید توی دهنش. باورم نمیشد… توی یک چشم به هم زدن کیرم تا ته توی دهنش بود. مینا جوری کیرم رو میک می زد که فکر میکردم ممکنه کیرم کنده بشه. اونقدر حرفه ای کیرم رو میخورد که مطمئن بودم دفعه اولش نیست. بعدش شلوارکش رو پایین کشید. یه شورت قرمز براق داشت. شورتش خیس شده بود. وقتی شلوارکش رو پایین کشید، بوی کسش رو تونستم حس کنم. خودش رفت و روی تخت به پشت خوابید. با صدایی که از شدت شهوت می لرزید گفت: تو نمی خوای به قولت عمل کنی؟ رفتم روش خوابیدم و شروع کردم به خوردن سینه هاش.
چه سینه های سفت و گرد و سفیدی. نوکشون قهوه ای بود و به اندازه یک بند انگشت اومده بود بیرون. نوکشون رو میک زدم و مینا شروع کرد به ناله کردن: آآآآآخ… جووووون….آرررره… بمک … گازشون بگیر… اونقدر بمک که ازشون شیر بیاد بیرون.منم با شدت بیشتری سینه هاش رو خوردم. یعد از خوردن سینه هاش، کمی خودم رو بالا کشیدم و شروع کردم به خوردن لبهاش… لباش نیمه باز مونده بود و داشت از دهن نفس میکشید. واسه همین لباش خشک و داغ بودن… اول لب بالاش رو خوردم تا حسابی خیس بشه… بعد رفتم سراغ لب پایینش … زبونم رو کردم توی دهنش و با زبونم زبونش رو لیسیدم. زبونش رو میک زدم توی دهنم و خوردم. دستام رو گذاشتم روی سینه هاش و خودم رو سُر دادم سمت پایین. جوری که صورتم بالای کس مینا قرارگرفت. وااااااای. بوی کسش از زیر شورت قرمز و خیسش شنیده میشد. داغی کسش رو روی صورتم احساس میکردم. داشت دیوونه م میکرد. از روی شورت کسش رو لیس زدم. حسابی شهوتی شده بود. شورتش رو زدم کنار و نوک زبونم رو روی چوچوله ش گذاشتم…. چوچوله ش اومده بود بیرون و می شد به راحتی دیدش. شروع کردم به مکیدن و خوردن چوچوله مینا… نوک زبونم رو توی کسش کردم و چرخوندم…. چقدر داغ و آبدار بود. بدنش بالا و پایین می رفت و ناله میکرد .آروم داد زد: آرش جونم! جرم بده. مگه قول ندادی؟
به شکم خوابوندمش. پاهاش رو توی شکمش جمع کردم. کون خوشگل وسفیدش قلمبه شد. زبونم رو گذاشتم روی سوراخ کونش و براش لیس زدم تا حسابی خیس بشه. بعد سر کیرم رو که تف زده بودم گذاشتم روی سوراخ کونش. آروم فشار دادم توی کونش. چقدر تنگ و داغ بود. جیغ بلندی کشید. گفتم : میخوای …. حرفم رو قطع کرد و گفت: نه… ادامه بده. دوباره تلاش کردم. کلاهک کیرم توی کونش رفت. یک کم صبر کردم. کسش رو مالیدم و بعد با یک فشار آروم، یه کم دیگه از کیرم رو توی کونش هل دادم… مینا دائم میگفت: آره…همینه… تا ته… فشار بده…. بیشتر… جرم بده… کونم پاره شد. آآآآخ…. تندتر…. محکمتر…. همونطور که قول دادی…. همونطور که مریم رو از کون میکنی. با این حرفاش حسابی حشری شدم. با دستام پهلوی مینا رو محکم چسبیدم و با یه فشار همه کیرم رو توی کونش جا دادم. شروع کردم به تلمبه زدن. جلو عقب، جلو عقب…. و هربار با فشار و قدرت بیشتر. با دستاش دو طرف کونش رو از هم جدا کرد. مینا بالش روی تخت رو گاز گرفته بود تا صدای جیغش شنیده نشه. اما بازهم صدای ناله هاش توی اتاق پیچیده بود. همونطور که داشتم کیرم رو توی کون تنگ و سفیدش جلو و عقب میکردم دیدم بدنش لرزید. فهمیدم که ارضا شده. بوی آب کسش توی اتاق پیچید. مستم کرده بود.
دستم رو از زیر بردم روی کسش. انگشتم رو کردم توی کسش و چرخوندم و جلو و عقب کردم. انگشتم رو از توی کسش درآوردم و خوردم. بهترین آب کسی بود که تا حالا خورده بودم. هنوزم مزه ش زیر زبونمه. چند دقیقه که براش تلمبه زدم حس کردم داره آبم میاد. گفتم مینا کم کم دارم ارضا میشم. آبم رو چکار کنم؟ مینا گفت: بریزش توی کونم. میخوام کونم از آب کیرت پر بشه. کیرم رو تا جاییکه میشد توی کونش فرو کردم و همونجا نگه داشتم. آبم اومد و ریختم توی کونش. آبم که حسابی اومد کیرم رو از توی کونش درآوردم و زود لباسم رو پوشیدم. کامپیوتر رو خاموش کردم و روی تخت دراز کشیدم. مینا حسابی عرق کرده بود و بدن سفیدش سرخ شده بود. بوسیدمش. لباسهاش رو زد زیر بغلش و رفت سمت دستشویی. یکی دو دقیقه بعد از اینکه مینا رفت توی دستشویی مریم از حموم اومد بیرون. بهم خیره شد. نگران بودم که شاید صدای جیغ مینا… بوی آب کس و کیر…
لباسی که یه گوشه افتاده و من نفهمیدم یا حالت من باعث بشه که شک کنه. بهم گفت نخوابیدی؟ مینا کجاست؟ نگاش کردم و با یه حالت مظلوم گفتم خواب؟؟ بدون عشقم که خوابم نمی بره… فکر کنم مینا هم توی دستشویی باشه. خندید و در حالیکه حوله رو از دور خودش باز می کرد گفت: شیطونک حشری من! گفتم که وقت دکتر دارم… شیطونی باشه برای شب. خب؟… فهمیدم که به چیزی شک نکرده. خیالم راحت شد که مریم چیزی از رابطه بین من و مینا نفهمیده. می ترسیدم مینا یه وقتی بچگی کنه و قضیه رو لو بده. نگران بودم اگه مریم بفهمه چی میشه. اما اون موقع مطمئن بودم فعلا چیزی نمی دونه؛ تا اینکه …
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید