این داستان تقدیم به شما

دخترم دبیرستانی شده بود و تازه وارد یه محیط جدید شده بود حتما همه این تجربه رو داشتید که وقتی وارد یه محیط جدید میشید یکمی اضطراب و نگرانی خواهید داشت دختر منم همینطور بود البته یکمی بیشتر با اینکه مادرش هم معلم بود دبیرستان دیگه مشغول بود اما این اضطراب رو داشت بهر حال سال تحصیلی شروع شده بود درس و امتحان و بقیه کارها که گاهی برای رسیدگی به درسهای دخترم باید میرفتم مدرسه بهش سر میزدم خب توی مدرسه دخترونه هم که کلی معلم زن و هست واقعا برای من که مرد بودم سخت بود از طرفی هم خانمم که خودش شاغل بود و من که یه دفتر خصوصی داشتم راحتتر میتونستم بهش سر بزنم . همه معلمها در هیبت مانتو و مقنعه بودند اصلا هیچ جلوه ای نداشتند بعضیهاشون که کلا نمیشد نگاهشون کرد ولی دو سه تا شون بودند که از بقیه بهتر بودند یکیشون که واقعا عالی بنظر میومد قد بلند کمی هم هیکلی مثل ورزشکارا بود هم خوشگل بود هم خوش اندام دخترم خیلی ازش تو خونه تعریف میکرد به مامانش میگفت تو کلاس بدون مقنعه هست و خیلی خوشگله خلاصه یه جورائی دلم میخاست باهاش حرفی بزنم ولی هیچ وقت پیش نمیومد تا اینکه به بچه ها قول یه اردوی تابستونی را داده بودند نمیدونم چرا اردوی تابستونی گذاشته بودند ولی خب اینطوری بود دیگه انگار همه دبیرستانها چنین اردوئی را داشتند

مدرسه ای که همسرم هم اونجا درس میداد همین برنامه را داشتند اونم تو یک زمان به مدت یک هفته خیلی غیر عادی بود بنظرم از یه طرف دخترم با اوردو میرفتند شمال همسرم هم با اوردوی خودشون میرفتند شیراز که دخترم گفت بابا بیا با ما بریم تنها نمون گفتم اخه دخترم من با شماها کجا بیام شماها همگی دختر و معلماتونم که خانم هستند خلاصه اینقدر دخترم اسرار کرد و خانمم گفت خب برو توهم اب و هوات یکم عوض میشه برو هتل و به دخترمون هم سر یزنی که قرار شد با هماهنگی با مدیر مدرسه که مثل یه خانم عنق و بد اخلاقی بود همیشه خانمم حرف بزنه چون بلاخره همکار بودند و گفت شوهرم با ماشین خودش میاد مزاحمتی برای اوردوی شما نداره اونم با اخم و ناراحتی قبول کرده بود روز موعود خانمم رفت که با اتوبوسهای مدرسه خودشون بره منو دخترم هم با ماشین رفتیم مدرسه دخترم سوار اتوبوس شد بچه ها هم فهمیده بودن من هم پشت سرشون دارم با ماشین خودم میام هی کلی بر میگشتن منو نگاه میکردند و میخندیدن کلا اعصابم خورد شده بود فقط وقتی دیدم همون خانم معلم قد بلنده که فامیلش رضائی بود اسمشم مریم بود سوار ماشین شد گفتم خب شاید بتونم اینجا کمی باهاش حرف بزنم و بهش نزدیک بشم میدونستم شوهر داره ولی خب لامصب خیلی ناز و خوردنی بود اون روز دیگه معلمها با چادر و مقنعه نبودند هرکدوم یه مانتوی خوشگلی تنشون کرده بودند از جمله خانم مدیر که داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم بهش میخورد 45 به بالارو داشته باشه یکمی صورتش گرفته و درهم بود از بس اخم میکرد اندامش نسبت به بقیه که خیلی رو فرم نبود چیزی نبود که چشم مردهارو به خودش جلب کنه ولی از کمر به پائینش تو مانتوی تنگی که پوشیده بود به نظر خوب بود از همه بهترم که مریم خانم بود مریم و یکی ازدوستاش که اونم نسبتا خوشگل بود و هیکل خوبی هم داشت قدش متوسط و سینه های درشت و کون برجسته خیلی باهم عیاق بودند مدیر و یکی دیگه هم با هم خوب بودند اینو تو راه از رفتارهاشون میتونستم تشخیص بدم دیگه بلاخره رسیدیم محل اوردو که یه چیزی شبیه به مدرسه بود اتوبوسها رفتند داخل و بچه پیاده شدن و مدیر هم هی داد میزد سرشون که مرتب و منظم باشند منم که خیلی خسته شده بودم یه سایه پیدا کردم زیرش پارک کردم ساعت 3 عصر بود هوا هم گرم کولر ماشینو روشن کردم صندلی و خابوندمش تخت خوابیدم نمیدونم چقدر خوابیده بودم که دیدم یکی داره میزنه به شیشه بلند شدم دیدم دخترمه با همون مریم خانم دوتائی اومدن شیشه رو دادم پائین و سلامشون کردم وای صدای خیلی نازی هم داشت با یه حالتی ناز و عوشه ای مریم بهم سلام کرد دستش یه بشقاب میوه بود گفت بفرمائید منم بشقابو ازش گرفتم دخترم گفت بابا فرید شب کجا میری ؟ گفتم دخترم میرم هتل صبح میام دوباره مریم گفت کدوم هتل میرید؟ گفتم نمیدونم میرم یکی پیدا میکنم

بعد مریم به دخترم گفت عزیزم تو برو منم الان میام دخترمم ساده زودی رفت و مریم گفت اجازه هست بشینم گفتم بله بفرمائید ببخشید تعارف نکردم مریم هم درو باز کرد و اومد نشست جلو میوه رو گذاشتم روی داشبورد و گفتم درخدمتم برفرمائید مریم گفت خدمت از ماست هردومون یکمی لبخندی زدیم گفتم خب بفرمائید دخترم کاری کرده که باید بدونم ؟گفت هزار ماشاالله که دخترتون خانمه همه ازش راضی هستن و فقط خیلی با بچه های دیگه جوش نمیخوره گفتم خب ما هم خیلی بهش میگیم و میدونید که مادرشم همکار خودتونه گفت بله میدونم فقط میخام بدونید که باید کم کم این رفتارشو بزاره کنار یکمی راجب دخترم حرف زدیم مریم گفت میشه یه خواهش ازتون داشته باشم گفتم بفرمائید مریم گفت اگر ممکنه وقتی خواستین برید هتل بگیرید منو دوستمم هم باهاتون بیائیم اخه من نمیتونم توی این اتاقها بمونم گفتم باشه مریم پرسید کی میرید گفتم ساعت 5 خوبه ؟گفت اره و خیلی تشکر کرد و رفت . وقتی داشت میرفت داشتم اندام بینهایت خوردنیشو از پشت نگاه میکردم کیرم حسابی براش شق شده بود کون کمر و پاهای خیلی خوردنی داشت قدش فکر کنم 170 میشد چون خودمم 180 بودم . از خودم بگم که نمیزاشتم شکمم بیاد بیرون همیشه پیاده روی میکردم خیلی ورزشکار نبودم ولی چهارشونه تو پر هستم همیشه مراقبم که هیکلم از رده خارج نشه خخخخخخ یکمی میوه خوردم و همش تو کف مریم بودم بدجور چشم دنبال اون کون خوشگلش بود ولی اصلا نمیشد بهش حرفی زد تازه شوهرم که داشت دیگه بدتر خیلی زود هم با این فکرها کیرم شل شد و خوابید دوباره خوابیدم که بازم با صدای تق تق شیشه ماشین بیدار شدم دیدم مریم و دوستش کنار ماشین ایستادن مریم هم با خنده با اشاره داره ساعت مچی شو نشون میده یعنی ساعت 5 شده صندلی ماشینو درستش کردم قفل درو باز کردم مریم با یه لبخند خیلی قشنگ و با صدای مهربون سلام داد و گفت سمیرا جون دوستم گفتم سلام خوشبختم چشام خواب الود بود کمی هم نا مرتب شده بودم سمیرا هم سلام کرد مریم گفت تورو خدا یه وقت مزاحمتون نباشیم گفتم این چه حرفیه بفرمائید

مریم جلو نشست و سمیرا هم عقب نشست دوتا ساک هم همراشون بود که روی صندلی عقب گذاشتن و گفتم بریم مریم گفت هرجور شما راحتی فکرشو نمیکردم که اینقدر به مریم نزدیک بشم که اینطوری راحت باهم حرف بزنیم سمیرا ساکت بود از تو اینه یواشکی نگاهش میکردم واقعا اونم خوشگل بود مخصوصا لب و دهن و چشماش صورت گردی داشت گفتم خب هتلی مد نظرتون هست مریم گفت نه هرجا شما راحتین ما هم مشکلی نداریم محل اوردو از شهر بیست کیلومتری دورتر بود دور زدم رفتم داخل شهر هرچی هتل بود رو گشتیم ولی جا نداشتند یا فقط یه اتاق داشتند که مریم گفت نه نمیشه باهم جا میگریم خلاصه مجبور شدیم بریم یه شهر که کمی از محل اوردو دورتر بود بلاخره یه هتل پیدا کردیم که خیلی ترتمیز نو بود اتاق هم داشت رسپشن گفت دوتا اتاق هست که یکیش مخصوص زوج هست یکیشم دو تخته جدا هست مریم گفت خب دو تخته رو ما برمیداریم اونم شما بردار دیگه فرمهارو پر کردیم کلیدهارو گرفتیم مستخدم چمدونهای خانمهارو تا اتاق اورد من انعامشو دادم مریم و سمیرا خیلی تشکر کردند هرکدوم رفتیم اتاق خودمون . ولو شدم روی تختی که مخصوص زن و شوهرا بود یه اهی از ته دلم کشیدم توی دلم گفتم ببین تورو خدا دوتا کس خوشگل اتاق بغلیته و جرات نمیکنی بهشون نزدیک بشی الان روی این تخت باید تنها بخوابی گفتم اههه لعنت به این شانس کاش نیومده بودم حالا یه هفته همش باید عذاب بکشم از توی یخچال یه بطری اب برداشتم داشتم سر میکشیدم که دیدم یکی داره در میزنه درو باز کردم دیدم مریم هست اینبار با یه پیرهن و رو سری اومده بود جلوی در وای هر دفعه بیشتر خودشو نشونم میداد ولی من بخاطر حضور دخترم که این خانم معلمشه باید خویشتنداری میکردم جانب ادب و احترامو نگه میداشتم مریم گفت مزاحمتون شدم ؟ گفتم نه چی شده اتاقتون مشکلی داره ؟ مریم گفت نه خیلی هم خوبه دست شما درد نکنه باعث زحمت شما هم شدیم گفتم نه مشکلی نیست مریم گفت خب اگر ما نبودیم تو همون شهر اولی اتاق گیرتون میومد گفتم بی خیال فکرشو نکن مریم گفت راستش منو سمیرا که تنها هستیم شما هم تنها هستین گفتم اگر قبول کنید شب شام مهمون ما باشین بریم بیرون رستوران تو دلم قند اب میشد با این پیشنهاد مریم گفتم اخه …

گفت اخه نداره دیگه گفتم خب مهمون من هستین مریم گفت نه امشب مهمون ما فرداشب مهمون شما گفتم باشه خندیدیم مریم یه سرکی توی اتاق کشید گفت راحتی ؟گفتم اره گفت تخت بزرگ هم حال میده ها دیدم انگارداره نخ میده ولی باز جراتشو نداشتم تیکه ای بندازم گفتم خب میخاهین شما بیان اینجا من برم اتاق شما مریم خندید و گفت نه همینطوری گفتم بعد مریم گفتت ساعت 9 خوبه بریم بیرون؟ هم شما یه دوشی بگیری هم ما گفتم باشه مریم گفت پس فعلا . رفت اتاقشون وای داشتم میمردم از خوشی لباسامو کندم و رفتم حموم حسابی تر تمیز کردم موهای کیرم هم تازه زده بودم ولی نوکشون زده بیرون نمیشد دوباره بزنم تیغ و چیزی هم نداشتم و کلا بی خیالش شدم یه جغ حسابی برای مریم جون زدم که کلی حال کردم وقتی توی حموم بودم چون هردو حموم کنار هم بودند خوب دقت کردم دیدم صدای حموم اونهام داره میاد هی با هم میخندیدن و یه چیزاهائی رو میگفتند که مفهوم نبود چون صدای دوش و صدای هواکش ها نمیزاشت فقط خندهای بلندشون خوب بگوش میرسید دیگه اومدم بیرون لباسمو عوض کردم نشستم تی وی تماشا کردن ساعت هفت بود دوساعتی وقت بود یه شلوارک و یه تی شرت تنم بود که دوباره صدای در زدن اومد گفتم کیه مریم گفت منم تعجب کرده بودم درو باز کردم دیدم با یه بشقاب پر اجیل و شکلات اینا وایساده منم ور ور نگاهش میکردم خودش گفت دعوتم نمیکنی گفتم وای معذرت میخام گفتم بفرما اونم که یه دامن کوتاه با یه ساپورت پاش بود و یه تی شرت هم تنش بود اینبار دیگه بدون روسری بود و همین طرز لباسش باعث شده بود من هنگ کنم اومد تو اتاق من سریع یکمی جمع و جور کردم لباسهارو نشست کنار تخت و ظرفو گذاشت رو میز منم نشستم رو صندلی جلوش کیرم واقعا شق شده بود وقتی نشست گفت دیدم تنهائی گفتم بیام یه گپی باهم بزنیم گفتم خوب کاری کردی مرسی مریم گفت اشکال نداره فرید صدات کنم ؟ گفتم نه چه اشکالی داره؟گفت توهم همون مریم صدام کن گفتم ببخشید که با این لباسها هستم مریمم گفت عیبی نداره منم راحتم میبینی که گفتم اره میبینم اینو با یه حالت شهوتی بهش گفتم . مریم گفت خستگیت در رفت دوش گرفتی ؟گفتم اره الان سرحال سرحالم تو چی خستگیت در رفت مریم گفت اره ولی دلم یه ماساژ حسابی میخاد کاش یکی بود ماساژم میداد گفتم دوست داشته باشی من میتونم مریم هم گفت اخخخخخ خیلی تنم ماساژ میخاد دیگه کیرم داشت منفجر میشد…

گفتم پس دمر بخواب برات ماساژ بدم اونم سریع ولو شد روی تخت و دمر خوابید پریدم پشتش وای تو یه لحظه همه اندامش مال من شده بود پاهاش تو اون ساپورت نازک میدرخشید از مچ پاش شروع کرد براش مالیدن و انگشتهای پاش مریم گفت وای انگار خیلی واردی گفتم شاید مریم گفت نه واردی معلومه دیگه ساق پاشو رونهاشو خوب براش ماساژ دادم مریم زیر دستم اروم اه میکشید تنش شل شده بود زیر دستم پاهاشو از هم بازترش کردم نشستم بین پاش رونهاش و کونشو براش میمالیدم خودمم داشتم هلاک میشدم بعد رفتم بالاتر رو کمرش و پهلوهاش دستمو بردم روی بدنش از زیر تی شرتش میمالیدمش که دیگه نفس نفس میزد اه و اوه میکرد و از بغل سینه هاشو گرفتم توی دستم میمالیدمشون هی اه میزد میگفت وای فرید داری منو میکشی منم گفتم منم دارم میمیرم برات مریم جون قربونت بشم تو چقدر نازی چقدر خوردنی هستی داشتم دیونت میشدم عزیزم مریم با اه و ناله میگفت منم فرید جون منم دیونت بودم وای جون بمالم تنمو بمالم دارم میمیرم فرید منم سینه هاشو فشار میدادم دستم رو کمر و کونش بود بلند شدم ساپورتشو با شورتشو از پاش کشیدم پائین وای خدای من از دیدن کون و رونهاش و کسش که کمی معلوم بود داشتم سکته میکردم دامنشم کندم از تنش تی شرتشم درش اوردم برشگردوندم سینه های گرد مامانیش و کس نازش که وسط پاهاش بود نفسمو بند اورده بودمریم بلند شد تی شرتمو دراورد گفت وایسا شلوارتو دربیارم ایستادم کنار تخت دستم رو بازوهاش بود مریم شلوارک و شورتمو کشید پاین کیرم مثل فنر پرید بیرون مریم گفت واااااااااااااااییییییییییی جوووووووووووووووننننننن خیلی خوبه کیرت اخه کیرم تعریف نباشه هم کلفتیش خیلی خوبه هم بلندیش 17 سانته سفید و سفت وقتی هم شق یشه رگهاش میزنه بیرون

با دیدن بدن مریم هم بدجور سیخ شده بود مریم لبهای خوشگلشو گذاشت رو کیرم و سر کیرمو مک میزد انگار خیلی وارد نبود ولی خیلی حال میداد منم داشتم نگاهش میکردم مریم هم گاهی تو چشام نگاه میکرد کم کم کیرمو بیشتر میکرد تو دهنش هوم هوم میکرد وای به ارزوم رسیده بودم تازه هم جغ زده بودم شاید ابم زود نمیومد ولی بدجور تحریک شده بودم یکمی که خورد بلند شد وایساد جلوم و بغلش کردم لبهاشو میخوردم دستم رو کونش بود دستای اونم دور گردن و کمرم بود حسابی از هم لب میگرفتیم بعد خوابوندمش روی تخت و پاهاشو از هم بازشون کردم کسشو براش میلیسیدم که دیگه اه و ناله های مریم اتاقو برداشته بود سرمو به کسش فشار میداد منم تا جائی که میتونستم کسشو میخوردم کسش یه عالمه خیس شده بود ابشو میلیسیدم بلند شدم گفتم مریم جون میخامت عزیزم مریمم گفت ای جونم فرید جون بکن تو کسم عزیزم کیر خوشگلتو بکن تو تنم بهت نیاز دارم نفسم منم پاهاشو دادم بالا و کیرمو کردم تو کسش وای خیلی باحال بود از کس زنم خیلی خیلی بهتر و داغتر و تنگتر بود هردومون اه و اوه میکردیم من تو کسش تلمبه میزدم سینه هاشو مک میزدم میمالیدمشون وسط کار بودیم که یکی در میزد اصلا انتظار اینو نداشتم که کسی وسط سکس مزاحمم بشه از حرکت وایسادم گفتم کیه یکی گفت منم صدای یه زن بود مریم گفت وای فراموش کردم فرید جون برو درو باز کن گفتم کیه گفت سمیراست نترس گفتم مریم چی میگی من لختم تو لختی برم درو باز کنم گفت برو بهت میگم کیرمو از کسش دراوردم یه اهی کشید و نفسی کشید مونده بودم چکار کنم کیرم شق و خیس بود مریم گفت برو دیگه رفتم پشت در ، درو بازش کردم سمیرا با یه مانتو پرید تو اتاق گفت وای جون فدات بشم فرید جون و کیر منو گرفت تو دستش اومد چسبید بهم و داشت بهم لب میداد وقتی دیدم اوکی هست محکم گرفتمش و لبشو میخوردم مریم هم لخت روی تخت میخندید گفت خب بیارش تو تخت لبمو جدا کردم سمیرا هم مانتوشو کند دیدم وای لخت بوده فقط شورت و سوتین تنشه اونم یه شورت توری که کس تپلشو قشنگ معلومه سینه های بزرگ گردش هم خیلی ناز خوردنی بود دستمو بردم کسشو گرفتم گفتم جوووووووووووننننننننننن کستو بخورم سمیرا جون…

اون دستمو کردم لای کون تپلش بردمش روی تخت کنار مریم خوابوندمش شورتو سوتینشو درش اوردم سمیرا به مریم گفت قرار بود خبر بدی مریم گفت وای سمیرا نگو فرید منو کشت اینقدر که کسمو خورد به سمیرا گفتم قربونت بشم الان مال تورو هم میخورم رفتم لای پاش و کسشو میلیسیدم که سمیرا هم اه و ناله اش رفت هوا هردوتاشون خیلی توپ بودن کسهاشون هم صاف و بی مو همه کس سمیرا رو هم خوب خوردم رفتم روش کیرمو کردم تو کسش از زیر زانوهاش گرفتم پاهاشو کشیدم بالا و تا ته کیرمو تو کسش جا دادم که سمیرا هی جون جون میکرد حسابی تو کس تپلش کیر کلفتمو میکردم سمیرا هی میگفت جووووووووووووننننننننن چه کلفته وای کسم جرش دادی بکنش فرید جون بکنش کسش برخلاف ظاهرش تنگ و خوب بود از کس سمیرا کشیدم بیرون رفتم سراغ مریم کردم تو کسش ناله مریم دراومد تند تند و محکم میکردمشون نوبتی تو کسشون میکردم وقتی رفتم رو سمیرا گفتم برگرد میخام از پشت بکنمت سمیرا گفت از کون ؟گفتم ببینم میتونی کون بدی ؟تاحالا کون دادی سمیرا گفت زیاد ندادم ولی کیرت خیلی کلفته گفتم حالا برگرد میخام کونتو بخورم برات توهم برگرد مریم جون دیونه کونتونم خیس عرق شده بودم ابمم نمیومد گفتم تو چی مریم تو کون دادی مریمم گفت اره دادم ولی تورو خدا با این کیر یواش بکن تا پاره نشیم خندیدم گفتم باشه نترسین کاش وازلین داشتیم سمیرا گفت اوردم عزیزم زدم در کونش گفتم ایولا پس اماده ای برای کون دادن سمیرا هم کونشو گرفت طرفم گفت اره عزیزم خوشت میاد از کونم بخورش برام منم سرمو کردم لای کونش سمیرا گفت اخخخخخخخخخخ جوووووووووووونننننننننننن جیگرمو حال اوردی منم سوراخ کون قهوه ایشو محکم مک میزدم زبونمو میکردم توش کسشو میخوردم مریمم قمبل کرده بود رفتم سراغ سوراخ کون مریم مال اونو هم میخوردم و مک میزدم کیرم له له میزد برای سوارخ کونشون از سمیرا وازلینو گرفتم و مالیدم به کیرم و به سوراخ کونشون که هنوز تنگ بنظر میرسید یکم با انگشت هردوشون کردم بلند شدم پشت کون سمیرا گفتم عشقم اماده ای عزیزم ؟ سمیرا سرشو تکون داد گفت یواش فرید میمرم بخدا گفتم باشه فقط جیغ نزنید

سمیرا دهنشو کرد تو باللشت کونشو از هم باز کرد منم سر کیرمو گذاشتم رو سوراخشو یه فشار دادم که سمیرا داشت تو بالشت جیغ میزد نصف کیرم تو کونش رفته بود پاهاش از درد میلرزید منم همه کیرمو کردم تا ته تو کونش سمیرای بیچاره داشت زار میزد و هی سرشو تو بالشت فشار میداد به مریم گفتم ببین حالش چطوره مریم بالشتو برداشت و سمیرا هی میگفت سوختم فرید سوختم درش بیار مردم غلط کردم بهت کون دادم دارم میمیرم درش بیار مریم گفت درش نیار بزار الان باز میشه کونش خیلی خوشگل بود کون سمیرا سفید بزرگ گرد لپاهی کونشو گرفتم اروم تو کونش تلمبه میزدم سمیرا میگفت وای دارم میمیرم فرید نکن تورو خدا نکن ولی من میکردمش کم کم تندترش کردم کونشم جا باز کرده بود دیگه سمیرا هم داشت اه و ناله میکرد جون جون میکرد فهمیدم داره حال میکنه تندترش کردم شلپ شلپ میخوردم به کونش و تخمهام میخورد به کسش حسابی کیف کرده بودم چون خانمم بهم کون نمیداد الان این کون که شبیه کونش بود را داشتم میگائیدم خوشبختانه تو کونش هیچ گند و کثافتی نبود از قبل اماده اش کرده بود بوی کونشم که وای دیونه کننده بود مستم میکرد مریم گفت منم میخام فرید قمبلشو هوا کرد گفتم کونت خیلی تنگه میترسم بدجور درد بکشی گفت عبی نداره دارم میمیرم وقتی میکنی تو کون سمیرا گفتم باشه وازلین بزن به سوراخت حسابی چندتا دیگه تو کون گشاد شده سمیرا تلمبه زدم کشیدم بیرون رفتم پشت مریم دوطرف کونشو گرفتم بازش کردم سر کیرمو کردم تو کونش و مریم چنان جیغی زد که نگو سمیرا سریع بالشتو گذاشت جلوی دهنش منم اروم اروم کردم تو کونش تا بیخ رفت داخل خیلی تنگتراز سمیرا بود شروع کردم تلمبه زدن دیگه کاری نداشتم مریم داره درد میکشه بعد از چند دقیقه مریم هی میگفت جوووووووووووونننننننننننن جرم بده فرید جون جرم بده قربون کیرت بشم

اینقدر تو کون مریم تلمبه زدم تا ابم اومد و ریختم تو کونش با هم ولو شدیم روی تخت نفس نفس میزدیم کیرم تو کونش مونده بوداز روش بلند شدم کیرمو کشیدم بیرون سوراخ کون مریم قرمز و باز بود مریم یه تکونی به کونش داد و اب منی ها ریخت بیرون چنین چیزی رو توی فیلها دیده بودم که الان تجربه کردمش سه تائیمون کنار هم ولو بودیم رو تخت سمیرا یه طرفم مریم هم طرف دیگه ام یه چند دقیقه خوابیدیم بلند شدم تن هردوشونو بوسیدم کس سمیرا رو بود کون مریم تو دید بلندشون کردم گفتم از هردوتون بینهایت ممنونم فکرشو نمیکردم بتونم باهاتون سکس داشته باشم ولی بهترین لحظه های زندگیمو با شما گذروندم سیمرا و مریم هم بغلم کردن منو میبوسیدن مریم گفت یه جوری حرف میزنی که انگار همین یکبار همدیگرو میبینیم ؟گفتم منکه واقعا از خدامه ولی بریم تهران خب خیلی سخت میشه سمیرا گفت تو بازم دلت میخاد با منو مریم سکس کنی؟گفتم اره عزیزم دیونتونم سمیرا گفت پس مشکلی نیست دیگه هردوشونو به خودم چسبوندم بوسیدمشون ازشون تشکر کردم بخاطر سکس زیبائی که باهاشون داشتم بلند شدیم رفتیم سه تائی دوش گرفتیم و لباس پوشیدیم رفتیم بیرون شام یکمی هم کنر ساحل قدم زدیم برگشتیم هتل و دوباره تا نصف شب با هم سکس کردیم که بزور ابم اومد و ریختم رو کس سمیرا و مریم ابمو از روی کس سمیرا لیس میزد حسابی سه تائی حال کرده بودیم بعد سکس یکمی با هم حرف زدیم ازشون پرسیدم مگه شوهراتون خوب بهتون نمیرسند؟

سمیرا گفت نه فرید جون کسکش زدی ابش میاد کیرش میخابه تازه کیرش به خوبی کیر تو نیست اصلا نمیتونه ارضام کنه سکسمون 5 دقیقه هم طول نمیکشه ولی قربون این کیر خوشگلت بشم که حسابی زیرش گائیده شدم منکه دیگه ولت نمیکنم بوسیدمش گفتم تو چی مریم جون ؟مریم گفت دوساله طلاق گرفتم فعلا که شوهر ندارم ولی اون موقعش هم اینقدر حشری بودم که نمیتونستم تنها به اون اکتفا کنم گفتم پس این دوسال رو چطوری گذروندی ؟با کسی هستی ؟گفت یهکی دوبار با سمیرا با یه پسره سکس داشتیم که اصلا به پای تو نمیرسه بزور بیست دقیقه دوام میاورد کلی باید کیرشو میمالیدیم تا بلندش کنیم حال نمیداد بهمون تا اینکه امسال تورو دیدیم به سمیرا نشونت دادم گفتم این مرده چطوره ؟سمیرا هم که اب کسش راه افتاده بود ولی نمیدونستیم چطوری بهت نزدیک بشیم گفتم واقعا شما برام نقشه کشیدین بهم نزدیک بشین گفت اره فرید جون خیلی به دخترت میرسیدیم هی میگفتیم بگو بابات بیاد مدرسه ولی توهم که نگاه نمیکردی مثل خنگها میومدی میرفتی گفتم اشتباه فکر میکنی منم تورو میدیدم و تو دلم میخاست محکم تو بغلم بگیرمت ولی خب منم هیچ راهی نداشتم بهت برسم باورکن الانشم هنوز برام غیر قابل باوره مریم دستمو گرفت گذاشت رو کسش گفت این چیه دستت؟گفتم کس خوشگلت عزیزم گفت پس بیداری اینم کسمه که دستته بوسیدمش گفتم میمیرم براتون دلم میخاد همیشه مال هم باشیم مریم همونطور که کسش توی دستم بود برگشت سمت منو بمو بوسید گفت تا هروقت دلت بخاد مال توایم عشقم کیرمو گرفت تو دستش سمیرا هم همینطور برگشت دستمو کردم لای پاش کسشو گرفتم اونم کیرمو گرفت سرش رو بازوم بود و دیگه نفهمیدیم کی خوابمون برد صبح ساعت شش زنگ بیدار باش گوشیم صدا کرد بلند شدم دوتا زن تاپ تو بعلم دیدم وای خیلی ناز خوابیده بودن گوشیه اینقدر زنگ زد تا از صدا افتاد مریم و سمیرا اینقدر خسته بودند که بیدار نشدن دستمو از لای رونهاشون اوردم بیرون کمرشون و موهاشونو نوازش میکردم خوابیدم تا ساعت هشت هرسه دیگه بیدار شدیم دوش گرفتیم رفتیم برای صبحونه گفتم خب امروز برنامتون چی ؟گفت هیچی پیش توایم اگر بخواهی گفتم پس اوردو چی ؟مریم گفت اوردو بهانه بود تا به تو برسیم منو سمیرا با اوردو نیستیم گفتم خوب من باید برم به دخترم سر بزنم منو ببینه قرار شد من برمو برگردم بعدش بریم بیرون بگردیم همینکارو هم کردیم تو حرفها حرف مدیر مدرسه و معاونش که با هم بودن پیش اومد گفتم وای این خانم مدیرتون خیلی بد عنقه با یه من عسل هم نمیشه خوردش مریمو سمیرا زدن زیر خنده و گفتم برای چی میخندین سمیرا گفت میدونی اسمش چیه گفتم نه گفت اتفاقا اسمش عسله گفتم وای چه عسل تلخیه سمیرا که شیطونتر بود به مریم گفت بگیم بهش ؟مریم گفت وای ولشون کن سمیرا جون گفتم چیه چی شده قضیه چیه سمیرا گفت دوست داری سورپرایزت کنیم گفتم اره خب حالا چی هست سورپرایزتون سمیرا گفت دوست عسلو لختشو ببینی ؟گفتم چی میگی سمیرا ؟؟؟؟!!!!!

گفت تو بگو دوست داری یا نه گفتم خب هیکل زیاد مالی نداره گفت کونش خوبه کسشم بدک نیست میگن کاچی بهتر از هیچی گفتم منکه شما دوتارو دارم مریم گفت فرید بیا قبول کن میخام کاری کنم بهت سکس بده گفتم برو بابا اون بد عنق بهم سکس بده ؟گفت تو بکنش اونش با ما گفتم باشه بعد سمیرا زنگ زد به معاون مدرسه که اسمش زهرا بود گفت زهرا دوست داری یه برنامه توپ داشته باشی کست حال کنه ؟زهرا هم گفت اره وای عالیه حالا کی هست این کیر خوشگله گفت تو کاریت نباشه عسلو بپیچون امشب بهت حال بدیم اونم قبول کرد گفت سمیرا زهرا برای چی گفت باید هرچهارتائیمونو بگائی اول مریم بعد من بعد زهرا اخرم خانم مدیر رو خنیدیم گفتم باشه عزیزم شب با ماشین رفتیم سراغ زهرا وقتی اومد تو ماشین اولش فکر نمیکرد باید به من کس بده خیلی رفتارش عادی بود وقتی وسط راه مریم گفت بزن کنار و بهم لب داد گفت وای سمیرا این اقا ؟گفت اره چی خجالت میکشی نمیدونی چه کسی میگاد ازت جیگرت حال میاد جامو دادم به مریم که رانندگی کنه رفتم عقب پیش زهرا بغلش کردم ازش لب گرفتم قیافه معمولی داشت ولی بدن خوب داشت دستمو کردم تو شورتش کسشو گرفتم براش میمالیدم اونم هوم هوم میکرد کسش خیس کرده بود و دو انگشتی میکردم تو کسش زهرا هم کیرمو از تو شورتم گرفته بود هی محکم فشارش میداد لبشو از لبم جدا کرد زیپمو کشید پائین کیرمو کشید بیرون و گفت وای خدای من میمیرم برای این جور کیر مرسی سمیرا جون سمیرا گفت حال کردی دختر گفت وای اره فدات بشم اقای….

سمیرا گفت فرید گفت فدات بش فرید جون بعد دولا شد کیرمو کرد تو دهنش اینقدر مکید که دیگه ابم و اورد و همشو خوردش بازم کیرمو مک میزد لیسش میزد دیگه کم کمرسیدیم به هتل من سوا رفتم اون سه تا هم سوا اومدن رفتیم توی اتاق من و زهرا رو لختش کردم خوابندمش رو تخت و کسشو براش خوردم هیکل خوبی داشت رونهای تپل قدش از سمیرا بلندتر ولی از مریم کوتاهتر سینه هاش هم متوسط بود یکمی شکم داشت ولی خوشگل بود پهلوهاشم یکمی چاق بود روی هم خوشگل و خوش اندام بود حسابی کسشو خوردم مریم و سمیرا هم لخت شدن کس اونارو هم خوردم رفتم سراغ زهرا و کیرمو کردم تو کسش ناله اش جیگرمو حال میاورد هی میگفت اخخخخخخخخخ کسسسسسمممممم وایییییییی کسم حسابی محکم و تند تند میگائیدمش خلاصه بازم سه تائیشونو حسابی کردم که اینبار وقتی کیرم تو کس مریم بود دیگه ابم اومده و ریختم تو کس مریم البته مریم هم خودش پاهاشو دورم قفل کرده بود نمیزاشت بکشم بیرون وقتی ابم تو کسش ریخت حسابی بهم لب میداد پاهاش شل شدن و از روش بلند شدم گفتم مریم چرا نزاشتی درش بیارم گفت وای فرید من دیونتم چرا ابتو نمیریزی تو کسم بعد سمیرا هم گفت اره بابا بریز تو کسمون نترس بابا بچه بهت نمیدیم لوله هامون بسته هست زهرا هم که حسابی کیف کرده بود چندین بار ارضاش کرده بودم بلند شد اومد و لبمو بوسید کسشو گرفتم گفتم خیلی حال کردم باهات امیدوارم توهم حال کرده باشی زهرا گفت فوق العاده بود سکس به این میگن …

. سمیرا به زهرا گفت به فرید گفتم میخام عسلو برات لختش کنم و به کمکت احتیاج داریم زهرا گفت من برای فرید جونم هرکاری میکنم سمیرا گفت میدونی که تولد عسل نزدیکه باید بهونه جور کنیم بیاریمش هتل و تا لختش کنیم . زهرا گفت والا میدونی که عسل هم اهل حال هست ولی فکر نمیکنم به این راحتی پا بده سمیرا گفت میاریمش بعد بعنوان کادو چشمهاشو میبندیم و دستاشو سه تائی میبندیم و لختش میکنیم جلوی فرید باهاش ور میریم تا حشری بشه زهرا گفت باشه فکر خوبیه ولی از بدش میترسم که اخراجمون کنه سمیرا گفت فدای سرمون میریم یه مدرسه دیگه مهم اینکه جلومون تحقیر بشه و زیر کیر فرید بره دیگه ادعای پاک بودن نکنه و بهمون گیر نده زهرا و مریم خندیدن و گفتند باشه فرداش زهرا با عسل حرف زده بود که برای یه جشن کوچیک بریم هتل پیش دخترا اونم قبول کرده بود دخترای مدرسه رو سپرده بود بهمسولین اون مردسه اومدش و من توی اتاقم بودم منتظر خبر سمیرا یکمی زدن و رقصیدن سمیرا بهم اس داد اماده باش که بعد از پنج دقیقه سمیرا اومد بهم گفت بیا ولی ساکت باشه و بشین و نگاه کن . رفتم تو اولین بار بود عسل یا همون مدیر را با لباس راحتی و تی شرت شلوار میدیدم چشماش بسته بود و میخندید و میرقصید خنده ام گرفته بود ولی جلوی خودمو گرفتم اون سه تا هم دست میزدن و عسل میرقصید بینشون که سمیرا گفت خب وقت سوپرایزه عزیزم عسل جونم ولی باید دستاتو ببندیم عزیزم نترس اونم هی میگفت دیونه چرا دستامو میخاهی ببندی گفت سوپرایز داریم برات نترس خوشت میاد دستای عسلو بستند بردنش روی تخت خوابندنش عسل هی میگفت دیونه ها چکار میکنید مریم و زهرا دست به رونهاش میکشیدن سمیرا دستاشو گرفته بود زهرا رفت سراغ کس عسل و از روی ساپورتش کسشو میخورد عسل یه جیغی زد و گفت دیونه چکار میکنی ولم کن بی شعور زهرا گفت منم عزیزم عسل گفت خاک برسرت مسخره چکار میکنی ؟دستامو باز کنید عوضیها میکشمت مریم میکشمت سمیرای جنده زهرا خفه ات میکنم کثافت ولم کننین ولی زهرا ول کن کس عسل نبود حسابی لیسش میزد به مریم گفت سینه هاشو بخور زودی وا میده مریم هم سینه های عسل رو درش اورد و شروع کرد مک زدن که چندتا مک زد عسل ناله میکرد اه میکشید زهرا هم ساپورت و شورتشو کشید بیرون و بهم یه نگاهی کرد و چشمک زد شروع کرد لیسیدن کسش عسل هی میگفت اهههههه ولم کنین بی شعورها کسش خیلی خوب بود با اینکه یکمی مو داشت ولی کوچولو ناز بود دلم میخاست بپرم بکنم توش …

کیرم شقم توی دستم بود و با ولع بدن لخت خانم مدیر رو تماشا میکردم زهرا همچین کسشو میخورد که دیگه عسل و اه و اوه میکرد مقاومتش تموم شده بود و مریم هم که سینه هاشو میخورد به سمیرا یه نگاه کردم سمیرا برام بوس فرستاد منم رفتم جلو بالا سر عسل از سمیرا یه لب حسابی گرفتم سمیرا با اشاره بهم گفت هیس منم سرمو تکون دادم و وایسادم منتظر بقیه ماجرا دستای عسل شل شده بود سمیار هم اون یکی پستونو میمالید هی میگفت دوست داری عسل جون اونم که هم کسش هم سینه اش خورده میشد با اه ناله میگفت خدا نکشدتون جنده ها سه نفری لختم کردین اخخخخخخخخخخ زهرا جوووووننننن بخور کسمو جون کاش بگائین منو دارم حال میکنم سمیرا به زهرا گفت دمرش کن کونشو بخور مریم و زهرا عسلو دمرش کردن وای کون خوشگلش جلوی چشم بود در فاصله نیم متری منم با کیری شق و سفت داشتم هلاکش میشدم میخاستم دست بهش بزنم سمیرا دستمو گرفت عسل همچنان ناله میکرد زهرا کس و کونشو میخورد وقتی چند بار ارضا شد و دیگه هیچ جونی نداشت و ولو روی تخت افتاده بود سمیرا با بقیه طناب دستهای عسل رو بست به تخت و رفت پشت کون عسل اون شروع کرد خوردن کون عسل که بازم عسل ناله هاش بلند شد سیمرا دو انگشتی میکرد تو کونش میگفت خوبه عسل جنده اونم با اه و ناله میگفت اررررههههههههههه من جنده ام اره جنده ام میخام کون بدم کیر میخام کیرررررر کیرررررررررر میخام سمیرا گفت چی نمیشنوم جنده پتی عسل میگفت کسکش کیر میخام کسم کیر میخاد و جیغ میزد سمیرا گفت دوست داری کیر بره تو کوست جرت بده اونم میگفت اوهوم اوووووووووهوممممم جرم بدین

سمیرا به من اشاره کرد منم رفتم پشت عسل و دوطرف کونشو گرفتم ازهم بازش کردم وای کس و کونی داشت کیرم داشت له له میزد بره تو کسش سمیرا گفت بکنش منم کیرمو کردم تو کس عسل تا بیخ فروش کردم توش عسل که یه چیز خیلی کلفتی تو کسش حس کرده بود یهو سرشو داد عقب و یه جیغ خیلی بلندی زد و سمیرا گفت یالا دیگه معطلش نکن منم کون عسل رو محکم گرفتم تند تند تو کس خیس و گرم و نرمش تلمبه میزد عسل که تازه فهمیده بود کیر تو کسشه هی تقلا میکرد خودشو ازاد کنه ولی اصلا فایده ای نداشت هی به اونا فحش میداد منم کسشو میگائیدم عسل هم از شهوت ناله میکرد که داره محکم گائیده میشد هم بدش اومده بود که نمیتونست ببینه کیه داره کسشو میگاد هی اون سه تارو فحش میداد مریم و سمیرا زهرا هم زده بودن زیر خنده سمیرا میگفت مگه کیر نمیخاستی جنده خانم حالا تو جنده ای یا ما همش کلاس میزاری عسل میگفت میکشمت پتیاره جنده میدم حراست ترتیبتو بدن جنده این کیه داره کسمو جر میده وای مردم کیرش چرا اینقدر کلفته ؟؟؟؟اههههههههه اخخخخخخخخخخخخ جووووووووووننننننننن کسم وای کسم بکن یارو بکن کس مدیر مدرسه رو داری جرش میدی عوضی منم گفتم میخام کونت بزارم یه لحظه عسل از اه کشیدن دست کشید و گوششو تیز کرده بود تا صدامو تشخیص بده منم دولا شدم رو سوراخ کونش و براش لیسیدمش و کسشو هم خوردم عسل هی خواهش میکرد چشمهاشو باز کنند ولی بازش نکردن عسل گفت تو کی هستی عوضی چرا صدات اشناست ولی نمیشناسمت ؟سمیرا گفت هیس و با اشاره گفت فقط بکنش منم سوراخ کونشو حسابی خوردم عسل هم اه و ناله میکرد کونش بوی خوبی نمیداد ولی شکل و قیافه نازی داشت وازلین مالیدم به کیرم و سر کیرمو گذاشتم رو سوراخش و عسل خودشو جمع کرده بود منم کونشو از هم بازش کردم و گفتم غریبه نیستم عسل جون داری به اشنا کس و کون میدی همه کیرمو فرو کردم تو کونش که جیغش رفت هوا زانوهاش میلرزید و از درد ناله میکرد منم یکمی صبر کرد بعدش شروع کردم گائیدن کونش عسل هم بعد دو سه دقیقه ارومتر شد و هی میگفت جون قربون کیر کلفتت بشم عوضی خوب میکنی بکن منکه نمیدونم کی هستی ولی دلم میخاد حسابی جرم بدی بکن کسکش بکن کونمو…

منم تند تند تو کونش تلمبه میزد به سمیرا اشاره کردم برو چشمشو باز کن سمیرا هم رفت جلو چشم بند رو از رو چشمش باز کرد عسل که چشمش به روشنائی عدات نکرده بود چندبار پلک زد و سریع سرشو برگردوند تا منو دید گفت خدا مرگم سرشو فرو کرد تو بالش تا مثلا من نبینمش خم شدم روش اروم تو کونش میکردم در گوشش گفتم عسل جون گفتم که غریبه نیستم چرا دیگه خجالت میکشی ؟عسل هی میگفت حرف نزنید با من گفتم فدات بشم عسلم اینطوری نکن دیگه بلاخره با هر طرفندی بود ارومش کردیم و دیگه تونست با من چشم تو چشم بشه گفتم عسل جون منم فکر نمیکردم این برنامه انجام بشه این سوپرایز سمیرا و زهرا مریم جون بود برای تولدت دیگه سمیرا هم دستهای عسل رو بازش کرد عسل یه کشیده خوابوند تو گوش سمیرا ولی سمیرا خندید و گفت عوض دستت درد نکنه هست عسل گفت اینو زدم تا دیگه سوپرایز نباشه عسل رو طاق بازش کردم خوابیدم روش گفتم چرا زدیش توکه واقعا خوب حال کردی از خداتم بود هی میگفتی کسم کیر میخاد عسل لبمو گرفت و حسابی بهم لب داد گفت بکن تو کسم گفتم اخه شاید کثیف باشه عسل گفت زهرا کیرشو تمیز کن برقش بنداز زهرا هم کیرمو که تو کون عسل بود با دستمال تمیزش کرد کرد تو دهنش میخوردش حسابی لیسش میزد عسل گفت همشونو گائیدی ؟گفتم اره فقط تو مونده بودی خندید و گفت کسم چطور بود گفتم عالی بینهایت عالی زهرا کیرمو گذاشت تو کس عسل و گفت امادست منم فروش کردم تو کسش شروع کردم تلمبه زدن گفتم ابمو کجات بریزم عزیزم؟گفت هرجا دوست داری قربون کیرت بشم خیلی عالیه خوب جرم میدی منم محکمتر میگائیدمش عسل به سمیرا گفت کستو بیار برات بخورمش خیلی خری سمیرا از اول میگفتی باید کس و کون بدم دیونه کس خوشگلتو بیار جنده خانم سمیرا هم رفت رو دهن عسل و کسشو گذاشت تو دهنش کونش سمت من بود منم سوراخ کونش میخوردم عسل هم کس و چوچولش میخورد صدای سمیرا هم بلند شد عسل با انگشت میکرد تو کس و کون سمیرا منم همینطوری یه نواخت کسشو میکردم شلپ شلپ کسش صدا میداد جون جون میگفت بعد مریمو صداش زد اونم کسشو گذاشت دهنش همونطوری بعدشم نوبت زهرا شد منو عسل کس و کون میخوردیم کس میگائیدیم دیگه طاقتم تموم شد و چندتا محکم محکم فشار دادم تو کسش و ابمو ریختم تو کسش افتادم روش ضربان قلبم که بشدت داشت میزد حس میکردم نفسم بند اومده بود محکم عسلو بغلش کرده بودم عسلم گویا برای چندمین بار به راضا رسیده بود اونم منو محکم گرفته بود جوووووووننننننننننن جوووووووووونننننننننن میکرد …

یکمی روش خوابیدم وقتی حالم جا اومد از روش میخاستم بلند بشم که عسل نزاشت سرشو گرفت بالا و لبشو اورد جلو که لبشو بمکم منم براش همینکارو کردم دوباره افتادم روش و کیرم تو کسش بود از هم لب میگرفتیم اروم تو کسش تلمبه میزدم که دیگه کیرم داشت شل میشد و از کسش اومد بیرون بین رونهاش بود عسل با رونهاش سعی میکرد کیرمو بهش حال بده وای واقعا بینهایت حال کرده بودم از این سکس همشون در حد غیر قابل تصوری سکسی و داغ بودند اصلا بهشون نمیخورد که چنین زنهائی باشند و اهل حال باشند اون شب تا صبح سمیرا مریم و زهرا رو هم خوب کردمشون ولی دیگه از ارضا شدنم خبری نبود و فقط الکی تو کس و کون اونا تلمبه میزدم اونا بودند که خیلی لذت میبردن البته منم از لمس کردن و خوردن بدنشون بینهایت کیف میکردم دیگه تا اخر اردو هرشب سکس داشتیم مثل خوره های سکس بودیم تا میرسیدیم هتل برهنه توی بغل هم بودیم تن و بدن همدیگرو میخوردیم و میکردمشون بجز همون دو زور اول واقعا برام دیگه خسته کننده شده بود از بس سکس کرده بودم موقع برگشتن بود که عسل گفت فرید جون این چند روز کاری با ماها کردی که واقعا ارزوی هرزنی هست که اینطور سکس داشته باشه یه خواهشی ازت دارم تورو خدا ازت میخام که این رابطمون تنها به همین سفر ختم نشه من تهران واقعا دلم میخاد بازم باهات باشم هم من هم زهرا هم سمیرا هم مریم گفتم بخدا منم همین ارزو رو دارم فقط اونجا دیگه اینطوری نمیتونیم با هم وقت بگذرونیم شاید در هفته یکی دوبار بشه اونم شاید اگر زنم بوئی نبره اونام خندیدن گفتن باشه فرید جون ما به همون هم راضی هستیم تو فقط اون کیرتو از ما دریغ نکن بقیش مشکلی نیست . دیگه توی تهران هم حسابی باهاشون حال میکردم تا بعد از تموم شدن دبیرستان دخرتم هم همچنان با هم هستیم .

نوشته: ؟

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *