این داستان تقدیم به شما

سلام امیدوارم از داستان من خوشتون بیاد…
اسم من دنیزه ۱۷ سالمه
از ۱۵ سالگی حس دختر بودن رو تو خودم کشف کردم ۱۷۳ قدم ۶۰ کیلو وزنم🥲 که ۳۰ کیلوش کونمه
۱۶ سالم بود با شهوتناک آشنا شدم فهمیدم سیسی چیه
تصمیم گرفتم سیسی شم و رفتم حموم خودمو شیو کردم
توی اینه خودمو نگاه کردم اوف چه چیزی شدم
 
بعد از گذشت یه هفته یه پیام برام اومد از چت شهوتناک
رفتم نگاه کردم دیدم یه مردس که درخواست دوستی داده
منم قبول کردم رفتیم تلگرام با هم کلی صحبت کردیم بدنساز بود معرفی کنم اسما رو تغییر دادم امیر ۲۴ قد ۱۸۹ وزن ۸۰ من چون سخت اعتماد میکردم ۷ ماه طول کشید بریم همو ببینیم
تو گذشت این ۷ ماه من با خیار کلی خودمو حال دادم و آقا امیر منو بیغ کرد

شب تا مادر جندمو نمیکرد با چت من ولش نمیکردم خیلی خوب تحقیرم میکرد تو گذشت یه ماه من جنده شدم براش اونم اربابم براش کلی از مامانم عکس فرستادم بدون چهره سوتیناش شورتاشو پوشیدم فرستادم
انقدر پیش رفت که در حالت عادی فقط با یه فحش یاده ابم داشت میومد چند ماه گذشت نمیدونم چجوری انگار یه نیروی خاصی منو کشوند سر قرار
از هفته قبلش آماده شده بودم نمیذاشت ارضا شم یه هفته ارضا نشدم داشتم از شهوت میمردم اوبم زده بود بالا
رسید روز موعود…
 
من رفتم سوار ماشین شدم انقدر استرس داشتم دستام سرد سرد بود🥲\
امیر:سلام خوبی دنیز
من:سلام
راه افتادیم
امیر: میخوای دستاتو بگیرم
من: نمیدونم
دستمو گرفت
دید خیلی سرده بوس کرد دستمو من که از این کارش یکم حالم بهتر شد
امیر:هوو چقدر سردتهه
من که رسیدم فقط چشمم به بازوهای گندش بود
من در جوابش هیچی نگفتم
امیر:میخوای فقط دور بزنیم سکس نکنیم چون حالت داره بد میشه
من: نمیدونم
رسیدیم ی جای خیلی خلوت
خواست شلوارشو باز کنه در بیاره من که از ترس ریده بودم تو خودم گفتم برگردیم
گفت باشه
 
راه افتادیم یهو باز دور زد همونجا گفت زدم بالا نمیتونم منم گفتم نه لطفا برگردیم
گف حداقل بزار دست بزنم کونت
گفتم باشه دستشو برد تو شلوارم سوراخم دست زد من آهم بلند شد
بعد گفت دور بزن دیگه کارام دست خودم نبود فقط گوش میکردم دور زدم کونمو دادم بالا شروع کرد به خوردن سوراخم
من آه ناله میکردم فقط
که شروع کرد انگشت کردن اول یه انگشتی بعد دو انگشت تا ۴ انگشت

که دیگه درد داشتم
 
کیرشو تنظیم کرد رو سوراخم اروم اروم فشار داد من نفس نفس میزدم که عقب جلو کرد یکم راهم باز شد یکم دیگه به خودم اومدم دیدم داره من مثله یه تیکه گوشت اینور اونور میکنه😶فقط صدای ناله من میاد
که شروع کرد به تحقیر کردنم
امیر:میبینی بالاخره زیر بابایییی جنده کوچولو
تو بودی ناز میکردی
تورم مثل مادر جندت دارم میکنم توله
۹ ماه دیگه میفهمی مامانت چیکار کرده توله سگم
من:عاح اره بکن جرم بده
که همون لحظه گوشیم زنگ خورد <مامانم بود>
که جواب ندادم
امیر: کی بود
من؛:خود جنده بود
بکن فقط
 
امیر:فکر کنم حس کرده بکنش داره پسرشو میکنه پسر که چه عرض کنم دخترشو
با این حرفاش داشت مردونگیم ته میکشید
حس کردم داره ابم میاد
:امیر جنده حال میکنی دارم میکنمت مامانت که عشق میکنه بفهمه پسرشم مثل خودش جر دادم
من:وقتی این حرفو شنیدم ابم پاشید رو صندلی اصلا حس قبلو نداشت خیلی لذت بخش بود پاهام بالای چند ثانیه حس نداشتن
امیر:میبینم که از شنیدن جندگی مامانت ابت اومد
من:نای حرف زدن نداشتم
امیر:میتونی بچه هامو حمل کنی توله سگم
که یهو یه چیزی سوراخمو سوزوند بله امیر آبش اومد ۵۰ دقیقه داشت تلمبه میزد
چند دقیقه موند روم

 
بعد چند تا دستمال ورداشت گفت زور بزن زور زدم سوزش عجیبی تس کردم اب میریخت بیرون که از شدت غار شدنم
گوز دادم که گفت جوون اینم امضای کار
ابو در آورد و ریخت تو دستمال
منو همونجایی که سوار کرده بود بورد و بغلش کرد پیادم کرد رفت
بهم میام داد چطور بود منم گفتم عالی بودش
باورم نمیده دادم بالاخره
شب بود  که دیدم بله هنوز آبش تومه
 
امیدوارم زیاد غلط املایی نداشته باشم ممنون که خوندید. اگه دوس دارید بگید عکس لخت مامانم رو اینجا میذارم
دوستون دارم
 
 
نوشته: جنده کوشولو

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *