این داستان تقدیم به شما
سلام به دوستان خوبم میخوام این داستانوبراتون تعریف کنم ک هم واقعی و هم قشنگه
ما یه همسایه داشتیم یزد ک افغانی بود یه پسرهم داشت ک خیلی سفیدوناز بود
همیشه دوس داشتم بکنمش چون واقعا رفته بودم تو کفش
اسمش محمدبود 16ساله
تا اینکه کم کم زدم تو کارش خیلی بیشتراز قبل گرم میگرفتم باهاش تا اینکه بلاخره مخشو زدم کم کم بهش فیلم سوپر نشون میدادم و دستمالیش میکردم تا اینکه یه ماهی گذشتو خونه ما خالی شد منم از خدا خواسته بهش گفتم من شب تنهامو بیا. میشم فیلم جدیدم گرفتم خلاصه مخشو زدمو بردمش شب خونه .
حدودا ساعتای 11 شب بود فیلمو با کامپیوتر پلی کردمو شرو ب نگا کردن کردیم کم کم بهش نزدیک میشدم تا اینکه کلا چسپیدم بهش
هی دستمو میکشیدم روی کونش میگفت چیکار میکنی منم فقط میخندیدم .
تا اینکه بلاخره پریدم پشتش از پشت گرفتمش گفتم امشب باید بشی جنده من ترسیده بود
گفتم کسکش چن ماهه ک تو نختم باید بهم بدی بلاخره راضیش کردم
زود لباسای خودمو اونو در اوردم .وای چی میبینم یه کون سفید و گوشتی از بس کیرم راست شده بود ترسید.گفتم نترس یه بوسش کردمو یه تف انداختم در سوراخش کیرمو یواش یواش کردم توسرش ک رفت یه جیغ زد ک منو بیشتر تحریک کرد کیرمو کشیدم بیرون دوباره دادم تو یه دوسه دقه صب کردم جا وا کنه بعد همه کیر 22سانتیمو کردم تو اشکش اومد دیگه حالیم نبود کیرمو تا دسته فرو میکردم تو تا حدی ک خایه هام میخواست بره توش..همش میگفت وای دارم جر میخورم وای داره میسوزه .منم بیشتر حال میکردم یه چن دقه ای گذشت گفتم حالت سگی بخوابه کیر به این بزرگی چن دقه کرده بودش ولی بازم تنگ بود به زور دادم تو سوراخش دوسه دقه ای بود میحمخواست ابم بیاد کشیدم بیرون ریختم رو کونش
بعداون روز هر فرصتی گیر میاوردم میکردمش
تا اینکه از یزد رفتن
امیدوارم ک خوشتون اومده باشه
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید