این داستان تقدیم به شما

سلام اسم حامده 23 سالمه اقغانم ایران بزرگ شدم از بچگی دوست داشتم کون بدم یه مدت توی نوجونی با پسر داییم بودم ولی خب متاسفانه الان تنهام چون پسرداییم ازدواج کرده و شهرستان رفته ، راستش نمیدونم چرا این چند وقته چرا اینقدر میل کون دادنم زیاد شده ،البته بخاطر موقعیتم خیلی میترسم وجرات ندارم به کسی بگم .ولی هفته پیش دیگه خیلی حشری بودم هرچی چیز بود فرو کردم توی کونم ولی اروم نشدم ، دلم کیرواقعی میخواست یهویه فکری به سرم زدم من موقع برگشتن از کارم بعد از ظهرها معمولا دوتا کارگر جوون رو میبینم که لب جاده منتظر ماشین هستن ،پیش خودم گفتم سوارشون میکنم بهشون پیشنهاد میدم فوقش میگن نه دیگه و نمیتونن مزاحمتی ایجاد کنن ،خلاصه رفتم خودمو حسابی تمیز کردم یه لباس تنگ هم پوشیدم اینمبگم هیکل و قیافم نسبتا خوبه و اگه لخت بشم هر کیری رو هوسی میکنم که منوبکنه اما بهرحال یکم اظطراب داشتم اخه دونفر بودن ولی چاره نبود خیلی دلم کیر میخواست همش خدا خدا میکردم نرفته باشن اون روز ، که دعام مستجاب شد جلوشون ترمز کردم و سوار شدن هوا بارونی بود و یکم خیس شدهبودن یکشون جلو نشست گفتم کجا میرید ادرس دادن دیدم مناسبه تقریبا بیرون شهره..
 
کم کم توی ماشین سر صحبت رو باهوشن باز کردم سنش زیاد نبود حدودا 24 و یا 25 خلاصه یکم از سختی های کار گفتن و تنهایی و غربت کم کم بحث روبردم سر اینکه مجرد هستن یا متاهل گفتن مجرد هستیم . گفتم سخت نیست اخه اینجوری؟ خندیدن که خب چیکار کنیم ؟ گفتم خب زنی دوست دختری چیزی! باز خندین گفتم کسی نیست که دل زدم به دریا گفتم خب پسر !یه سوکت کردن ،گفتم حرف بدی زدم اونی که جلو نشسته بود گفت اخه خطرناکه اینجا بعدشم کسی ما رو تحویل نمیگیره اخه وگرنه ما از خدامونه  البته با لحن شوخی میگفت من گقتم نه اینجوری هم نیست مثلا من اگه بخوام دوست دارید با من باشید .چشماشون از تعجب وا شده بود نمیدونستن چی جواب بدن من توی اینه نگاه کردم دیم پسر پشت سرم داره میخنده ،با خنده گفتم دوستت که راضیه اونی که جلو بود گفت اخه ما پول نداریم که به شما بدیم با خنده گفتم پول نمیخواد هرکاری هم بگید میکنم نگران نباشید خوش میگذره بهتون. اونی که پشت سر بود گفت خوبه خب پس بریم خونه ما الان نگاش کردم معلوم بود خیلی حشری تر از دوستشه ،دوست گفت نه الان ! پسر دومی که بعدا فهمیدم اسمش عبداله گفت بهش چرا نه بیا بکنیمش !منم گفتم راست میگه دیگه بریم
احمد هنوزم میترسید ولی دیگه راضی شده بود با من من گفت باشه بریم . خلاصه رفتیم تا رسیدیم خونه اونا خونه که چی بگم یه اتاق کوچیک داشتن توی پاین شهر طفلکی ها احمد گفت فقط زیاد سر وصدا نکن اینجا لطفا
 
صاحبخونه بفهمه مهمون اوردیم پرتمون میکنه بیرون از اینجا !من با ناز گفتم چشممم 🙂 رفتیم داخل اتاق هردو همونجوری منو نگاه میکردن ،معلوم بود بار اولشونه توی دلم گفتم تا بخورم واسشون ابشون میاد ولی چاره نبود اروم شروع کردم لباسمو با نازو خنده در اوردم ولی اونا همینجور نگاه میکردن البته عبداله میخندید با شیطتنت بعدش که لخت شدم و فقط یه شرت تی گذاشت بمونه تنم اونم با ناز محکم کشیدم بلا تا بره لای باسنم بعدش اروم رفتم سمتشون بینشون زانو زدم مثله زنای هرزه :)اروم دستمو گذاشتم روی کیرشون از روی شلوار و اولش هردو واکنش نشون دادن رفتن عقب با خنده گفتم نترسید بیای جلو کاریتون ندارم بعدش که اومدن جلو شروع کردم با دستام مالیدن تا دستمو زدم به کیرشون فهمیدم کیر عبداله هم گنده تره هم اماده تر. راستش عبداله ی جورایی هنوز توی شوک بود منم اروم زیپ شلوار عبداله باز کردم دستمو کردم توی شورتش کیر داغشو گرفتم و کشیدم بیرون تقریبا 17 سانتی بود و کلفت! اروم یه زبون زدم سر کیر عبداله باصدای بلند گفت اخ واسه تحریک جقفتشون کیرشون کردم تویدهنم وای چه خوب بود لبمو حلقه زدم دور کیرش میک زدم ولی خب بعد حدود 20ثانیه ابش اومد توی دهنم کیر احمد هم حسابی سفت شده بود سریع اونم در واردم کردم تویدهنم کیرش 15 سانتی بود و باریک! ولی خب بد نبود یه قوس قشنگی داشت اروم کردم توی دهنم احمد از لذت لبشو گاز گرفت نض کیرشو احساس کردم اون از فوادم ابش زودتر اومد همه رو ریخت توی دهنم ،هردو بی حال شده بودن ، همون جا دراز کشیدن ، یجورایی دیگه میلی نداشتن شروع کردن به مزخرف گفتن که چرا میدی از این حرفا ولی خب همه بعد از سکس معصوم میشن خخخ .من یه چندت ساعت باهشون گپ زدم چایی خوردیم دم ظهر بود که احساس کردم وقتشه دوباره شروع کردم واسه عبداله ساک زدن میدونستم ابش دیر تر میاد تا کیرش سفت شد یکم تف زدم دم سوراخم کشیدمش سمت خودم وای کیرش داغ بود مثل ندید بدید ها یهو همه رو کرد تو ف گفتم اییی یواش ترسد گفت ببخشید با ناراحتی گفتم اروم بکن لطفا  اونم گفت چشم دوباره شروع کرد کم کم وایی خیلی خوب بود ولی خب دوباره ابش اومدم یه اه بلند کشید و هم رو خالی کرد توی کونم ، بعدش رفتم سراغ کیر احمد خوب که خوردمش اروم نشستم روی کیرش مثله یه زن جنده نفسش از لذت بند اومده بود و سریع داغی ابش رو توی کونم حس کردم ،راستش با وجود کوتاهی سکس مون ولی به من خیلی خوش گذشت مطئنم توی سکس های اینده هم اونا بهتر میشن هم من بیشتر لذت می برم

 
 
مرسی که داستان منو خوندین
 
نوشته: حامد کرزی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *