این داستان تقدیم به شما

سلام.
 
اون قدیم ها خدود 30-40 سال پیش اکثر خونه ها حموم نداشتن و مردم میرفتن حموم بیرون من هم ی پسر پانزده ساله بودم که ی بار تنها رفتم حموم اون هم حموم عمومی وارد حموم شدم هفت هشت نفر مرد و پسر توی حموم بود اول رفتم ی دمش گرفتم بعد اومدم بعد نشستم ی گوشه ای و شروع کردم خودم لیف زدن ی پسر حدودا 28 ساله اومد بهم گفت میشه پشتم لیف بزنی من گفتم اشکال نداره رفت دراز کشید ومن هم شروع کرده پشت و پاهش رو لیف زدن بعد گفت باسنم رو لیف بزن باسنش لیف زدم بعد برگشت و شروع کردم سینه ش رو هم لیف زدم بعد رونش رو با لیف وصابون زدم اشاره کرد به اطاف کیرش که ی خورده سیخ هم شده بود منم گفتم خودت بزن و اون هم رفت زیر دوش و بعد از چند دقیقه برگشت و منم دید که دارم بالای شونه هام لیف میزنم اومد پیشم و گفت بده من لیف بزنم منم گفتم باشه اونم شروع کرد به لیف زدن پشتم بصورت خیلی آروم.
 
بیشتر ماساژم میداد گفت از شکم دراز بکش که پشتت رو لیف بزنم منم درازکشیدم اونهم زانوش انداخت وسط پاهم و شروع کرد لیف زدن منم و اروم اروم دستتش به نزدیک کمر میکشید که منو تحریک کنه منم داشتم لذت میبردم خدایی خیلی وارد بور کیرم هم سیخ شده بود رو نمیشد برگردم اونهم اروم دستش میبرد تو شورتم و باسن کونم رو حسابی لیف زد که من دیگه توی این عالم نبودم بهم گفت پاشو برو زیر دوش من پس از چند لحظه بلند شدم رفتم زیر دوش خواستم در رو ببندم گفت بذار بیام اون طرفت هم لیف بزنم و اومد درب رو بست من زیر دوش بودم که اون به بهانه لیف زدن دست برد تو شرتم و باسنم و کونم لمس کرد منم داشتم لذت میبردم و حرفی نمی زدم تا اینکه گفت شورت رو بده پایین کف ها بدنت شصته بشه من دیدم شاید دردم بیاد گفتم نه و سریع اومدم بیرون اونها بعد از چند دقیقه اومد بیرون من هم رفتم سریع حوله م اوردم خودم خشک کردم لباس پوشیدم از حموم خارج شدم رفتم خونه

 
 
ولی شب افتادم یاد حموم و ی جلق حسابی زدم دو سه روز گذشت باز هم رفتم حموم در حموم دیدم اون طرف ایستاد اومد جلو سلام کرد و گفت من نوبت حموم خصوصی گرفتم بیا با هم بریم زود را می افتی منم مونده بوده چی بگم که افتادم یا بار قبل و قبول کردم نوبتم که اومد با هم رفتیم داخل حموم گفت لخت شو تا بیام ماساژ بدم منم هم همه لباسم بجز شورت مامان دوزم دراوردم رفتم توی حموم گرم زیر دوش چند ثانیه نگذشت دیدم لخت با ی کیر کلفت اومد داخل کیرش نیمه سیخ بود گفت دراز بکش تا ماساژت بدم منم روشکم خوابیدم اومد ابتدا ی دستس به پشتم کشید من دیگه تسلیم شدم اروم شورت کشید پایین گفت عجب کونی دارای خوشگله بعد شروع کرد نوازش کونم من هم حسابی داشتم لذت میبردم یه چند دقیقه ای پشت و باسنم ماساز داد بعد گفت آماده شدی بکمنت من حرفی نزدم دوباره پرسید من سکوت کردم و داشتم لذت میبردم اون هم حسابی منو حشری کرد بود گفت سکوت علامت رضایته ولی بار بار سوم میگم بکنمت من باز هم حرفی نزدم دیدم دیگه دست نزد بهم و گفت تا نگی بکن کونمو دیگه کاری باهات ندارم ی دقیقه ای گذشت دیدم کاری نمی کنه گفتم بکنه دیگه گفت بگو خواهش میکنم بکن کونم منم گفتم لوس نشو بکن دیگه گفت نه تا نگی نمی کنم منم دیدم چاره ای نیست گفتم لطفا بکن کونمو…
 
اومد اروم در گوشم گفت چون خودت خواستی الان میکنمت جیگیر زود باش با دست باز کن سوراخ کونت رو در دسترس کیرم بگذار منم با دو دست باسنم از هم باز کردم طوری که سوراخ کونم در اختیارش باش اروم سر کیروش گذاشت در کونم من برد توی اوج سر کیرش ی خورد آبکی بود حسابی بهم لذت میداد اول ی خورد با سر کیرش با سوراخ کونم بازی کرد که من داشتم حسابی لذات میبردم و حواس نبود یهو فشار داد تازه فهمیدم چقدر درد داره که دیگه فایده ای نداشت تا ته کرد تو کونم و با دست جلو دهنم گرفت تا فریاد نکشم من هم بشدت داشتم زیر کیرش جر میخوردم یه خورده که گذشت و کل کیروش کرد تو کونم دستش برداشت و اروم گفتم تموم شد دیگه دردش یواش یواش به لذت تبدیل میشه ولی من درد داشتم و از طرفی لذت هم میبردم بعد شروع کرد به تکون خوردن و من اب زیادی از کیرم سرازیر شد و ارضا شدم اون هم پس از من ارضا شد ابش کرد تو کونم و خوابید رو بدنم…
 
بعد از چند دقیقه بلند شد منو شست  و لباس پوشیدیم رفتیم بیرون و قرار گذاشتیم هر سه روز یکبار ساعت یازده بیام گرمابه…

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *