این داستان تقدیم به شما

سلام،این خاطر مال پارساله،من اسمم علی یه و هیجده سالمه،از پونزده سالگی با گی اشنا شدم ولی تجربه حضوری نداشتم تا اینکه صفرمو بلاخره دوستم زد،اسم دوستم ممد بود،شروع داستان از چهار یا پنج سال قبله،ما برای یه کار گروهی رفتیم خونه ممد و بقیه نیومدن،اون موقع ام تو فاز سوپر و اینا بودیم ممد سوپر گذاشت و نگاه کردیم،کیرمو در اوردم و نشون دادم که اونم در بیاره و احساس راهتی کنه یکم که جق زدم ابم اومد و ممد هنوز کیرشو در نیاورده بود،با اصرار زیاد من و شارژ کردنش که کیرت کوچیکع بلاخره کیرشو در اورد،کیرش خیلی کلفت بود،نزدیک بیست بود و کلفتی مچ دست،با تعجب به کیرش نگاه کردم،گفت:چیه،کیر کوچیک ندیدی؟منم گفتم چقدر کلفته و اون گذاشت تو شرطش،یکم که گذشت گفتم ممد جق بزن دیگه،گفت نه حسش نی،گفت تو میزنی برام؟منم جا خوردم دید اینجوریم گفت : منم برات جق میزنم ،منم دیدم کیرکلفتی داره و باید حال بده جق زدن و تو دست گرفتنش،شروع کردم به جق زدن،کیرش خیلی نرم بود و دیر انزال بود،حدود نیم ساعتی جق زدم دیدم نمیاد،با نگاهی که شهوت میباره گفتم ابت نمیاد ساک بزنم برات،اولش مقاومت کردو گفت نه بعد سرش و کردم تو دهنم و در اوردم،خوشش اومد گویا،بعد بازم خوردم،دیگه اعتراضی نمیکرد،منم با ولع میخوردم،البته چح خوردنیه تا نصفش میبردم داخل خفگی شدیدی بهم دست میداد.اینقدر ساک زدم تا ابش اومد،و فرداش تو مدرسه انگار اتفاقی نیوفتاده بود،ممد اون سال تجدید زیاد اوردع بود و رفت مدرسه دیگه،بعد وارد دبیرستان که شدیم دیدم تو مدرسه ماست،یه چند ماهیی گذشت که اتفاقی ممد گفت علی ما خونه مونو داریم میاریم پیش شما،اینو که گفت من خاطرات ساک زدنم جلو چشام اومد،گفتم چه خوب و هفته بعدش همسایه مون شدن،منم تو فکر تکرار اون خاطره که یه روز زنگ خونشونو زدم
ممد اومد دم در،سلام و احوال پرسی کردم و گفتم بیا خونمون کسی خونه نیس،حالا خونه ام بابام بودا،ولی اکثرا خواب بود و اتاق من جوری بود که اگه سکسم میکردی صدا نمیپیچید تو خونه چون نزدیک دشویی بود،ینی اخرین نقطه خونه.ممد و اوردم تو اتاق و شروع کردیم سوپره نگاه کردن،مثل دفعه قبل برا اینکه راحت باشه من سریع کیرمو در اوردم و گفتم راحت باش و اونم کم کم کیرشو در اورد،باورم نمیشد تو این چند سالی ک همو ندیدیم کیرش چهار پنج سانت رشد کرده بود و کلفت تر شده بود،دستا ممد کامل دورشو نمیگرفت،منم جق زدم و ابم اومد،بعد دیدم ممد خسته شده از جق زدن چون دیرانزال بوده ابش نمیومده،کیرشو ول کرده و دراز کشیده،کلی اون لحظه حشری شدم،گفتم چرا جق نمیزنی،گفت نمیاد که لامصب،گفتم کنارت استاد جق نشسته ها،دستمو بردم سمت کیرشو و شروع کردم جق زدن،بعد سرمو نزدیک کیرش کردم که تف کنم،یه صحنه نگاش کردم،دیدم چون شبیه داگی شدم،داره کونمو میبنه،تو دلم گفتم اینم طلبه شده،شانستم که کیرکلفته، و دهنمو باز کردم و سرکیرشو بردم داخل و همینجوری میخوردم براش،بعد رفتم سراغ تخماشو ، اونارم میخوردم،اونم ساکت بود و چیزی نمیگفت،دستشو گرفتم گذاشتم رو کونم و شروع کردم کیرشو خوردن،دیدم ممد داره فقط دست میکشه رو کونم،واقعا تو باغ نبود،شلوارمو شورتو با هم کشیدم پایین،روز قبلشم پشما رو زده بودم صافف صافف بود،انگشتشو کردم تو کونم،تا اینکه بلاخره صداش در اومد،گفت:علی کونی بودی خبر نداشتم،بهش گفتم نه تفننی کیرتو میخورم،خاک تو سرت که نخ دادنامو نفهمیدی،گفت:جوننن،بخور کیرمو ،منم شروع کردم تا جایی که جا داشت تو حلقم میفرستادم،بعد ممدم کلی انگشتم کرد و کیرشو از دهنم ورداشت و لباسامونو در اوردیم،داگی شدم، ممدم یه تف انداخت لا کونم و سرشو گذاشت رو سوراخ و اروم فشار داد،که بلند داد کشیدم،کیرشو کشیدم بیرون،کونم میسوخت و یع دست کشیدم روش و دیدم کونم خون اومده،گفتم ممد دهنت سرویس،گفت به من چه کیرم کلفتع،دستمال اوردمو کونمو تمیز کردم،گفتم لاپایی بزن،به شکم خوابیدم و کونمو دادم هوا،اونم اومد و کیرشو گذاشت لاپامو منم تف زدم و ریختم رو دستم و زدم بع لای پام،ممد همینجوری بالاپایین میکرد و هی حشری تر میشد،دیدم با دوتا دستاش کونمو باز کرد و یهو کیرشو گرفت تو دستش!

نامرد ایندفعه بدون خواست من میخواست منو بکنه،کیرشو سریع گذاشت رو سوراخ کونمو محکم فرستاد داخل،سوراخم میسوخت و قشنگ خون دور سوراخو احساس میکردم،دوباره داد زدم و گفتم کسکش بکش بیرون نمیبینی نمیره،گفت:یه جوری جاش میدم و دستامو محکم گرفت و تلمبه میزد،خیلی درد میکرد،داخلم ام میسوخت،کیرش خیلی کلفت بود و تا یکم کونم جا باز میکرد بیشتر میفرستاد داخل،همینجوری تلمبه زد و دیدم که درده کمتر شده و یکم لذت داره،کیرش جلوعقب میشد داخل کونم و حس قلقلک خاصی میداد،گفتم باشه دستامو ول کن ،گفت مقاومت نمیکنی؟گفتم نه خوشم اومده تازه،بکن منو ،دستامو ول کرد و منم کونمو باز کردم که راهت تر بره،ممدکارخودشو کرد و سوراخمو داشت میکرد،پاهاش خسته شده بود چون چهار زانو نشسته بود،بعد دراز کشید گفت بیا روش بشین،منم رفتم روش بشینم،پاهامو مثل سوپرا توی جای درست گذاشتمو کم کم از سرش گذاشتم داخلم تا که تقریبا نصفش داخلم بود و ممد شروع کرد به تلمبه زدن،همینجوری که تلمبه میزد گفت ابم داره میاد،کجا بریزم.گفتم رو صورتم،همیشه این پارت سوپرا که اخرش رو صورت میریزن و دوست داشتم،رو پاهام نشستم و اونم سرپا وایستاد،تخماشو میخوردم و اونم جق میزد ،که بعد سی ثانیه ابش اومد و همش و ریخت رو صورتم،ابش سری قبلی خیلی غلیظ بود ولی این سری نمیدونم چرا خیلی رقیق بود،بیحال افتاد و کیرش داشت میخوابید،منم رفتم صورتمو تمیز کنم و بعدش رفتم کنارش گفتم بع کسی نگیا،خندید و گفت مگه سری قبلی ساک زدی برام بع کسی گفتم،گفتم بعدا هروقت خبرت کردم با وازلین و اینا بیا که قراره بکنی منو،خندید و کیر خوابشو گرفت سمت و گفت خدافظی نمیکنی ازش؟ٓمنم سرشو بوس کردم و ممد لباس پوشید و رفت خونشون،خاطرات سکسی بعدیمونو میزارم براتون.
نوشته: علی کونده

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *