این داستان تقدیم به شما
#سلام به همگی .
من #نیما هستم و در حال حاضر 23 سالمه.قدم 170 وزنم 65 پوستم سفید و همیشه هم شیو می کنم. #باسن معمولی اما برجسته ای دارم و خودم خیلی دوسش دارم. به همجنس و رابطه با همجنس خودم علاقه دارم و میشه گفت از 20 سالگی که اولین مورد اتفاق افتاد تو این سال ها چندین بار این کار رو انجام دادم. #سافت هستم و تا حالا از #سوراخ سکس نکردم. و اینکه تمایلم به مفعول بودن هست ولی مواردی هم بوده که برام ساک زدن و … . این رو هم بگم که علاقه خاصی به پوشیدن شورت و جوراب مشکی ساق بلند خانم ها دارم.
این داستانی که براتون تعریف می کنم مهرماه امسال اتفاق افتاد. من در یک شرکت تولیدی کار می کنم و مسئول تعمیر و نگهداری #ماشین آلات هستم. دفتر مرکزی و یک بخش از کار ما در تهران و یک کارخانه هم در اراک هست. قرار شد که برای بررسی خرابی و رفع خرابی یکی از دستگاه های پرس راهی اراک بشیم و در این سفر یکی از نفرات فنی هم قرار شد با من بیاد. اون شخص اسمش #سهیل و 38 ساله بود. سهیل قدی در حدود 180 و وزنش 75 اینا میشد. یکجورایی نیروی من بود و اینکه #متاهل بود.
ما راهی اراک شدیم و صبح همون روز تقریبا ساعت 11 رسیدیم. بعد از اینکه وسایل رو در هتل قرار دادیم راهی کارخونه شدیم. شروع به کار کردیم و تقریبا ساعت 5 به هتل برگشتیم. سهیل رفت دوش گرفت و اومد بیرون. یه رکابی پوشیده بود و یک شورت نسبتا تنگ و از من عذرخواهی کرد منم گفتم عیبی نداره که. یه لحظه #کیرش خیلی توجه من رو بخودش جلب کرد. راست نبود و زیر #شورتش کاملا نمایان بود. نمیدونم چی شد که شهوتی شدم. اما یه ترسی هم اومد سراغم که همکاریم و … و ممکنه اگر بخوام چیزی نشون بدم آبروم بره. اما از یکطرف هم داشتم کیرش رو تصور می کردم.
بعد از سهیل منم رفتم حموم و دوش گرفتم. حوله رو پیچیده بودم بخودم و در تمام مدت حموم داشتم به سهیل و کیرش و اینکه اگر یه سکس سافت خوب داشته باشم فکر می کردم. تصمیم گرفتم ببینم میتونم یا نه ولی با کلی احتیاط. خب با حوله ای که بخودم پیچیده بودم اومدم بیرون. سهیل رو تخت دراز کشیده بود و رکابی و همون #شلوارک پاش بود. خوشم میومد تر و تمیز و #مرتب بود. شورتم رو پام کردم و حوله رو برداشتم. من عادت دارم فقط شورت هفتی میپوشم. گفتم ببخشی سهیل جان اگر اینطورم شما از من بزرگتری و گفت نه بابا راحت باش این حرفا چیه، گفتم ممنون. گفت شما رئیس مایی گفتم نگو این حرفا چیه. گفتم من با شورت باشم تو ناراحت نمیشی که گفت نه این چه حرفیه. ردش چشاشو زدم که داره با پاهای سفید و ساق پاهام نگاه می کنه و برگشتم و پشت کردم بهش. یه #تیشرت پوشیدم و منم رفتم رو تختم دراز کشیدم.
اون با موبایل سرگرم بود و منم با موبایل. یهو گفتم تورو زیاد میفرستن ماموریت سختت نیست از همسرت دوری، گفت چرا اتفاقا هم دلم تنگ میشه هم چیزای دیگه. گفتم چیزای دیگه، گفت آره دیگه و لبخند زد. گفتم آها ای شیطون. از فرصت استفاده کردم و گفتم فکرشو نکن حل میشه، گفت چطور گفتم خب میگذره دیگه گفت آها.
حس کردم بهم تمایل پیدا کرده … خلاصه برای شام لباس پوشیدیم و رفتیم و برگشتیم #هتل.
من دوباره با شورت و موقع خواب بود …
چراغ خواب رو روشن گذاشتم که نور تو اتاق باشه. پشت به سهیل خوابیدم و پتو رو طوری روی خودم کشیدم که کونم از پشت معلوم باشه. صورت سهیل هم سمت من بود. با حالت های مختلف باسنم رو تکون میدام و متوجه بودم بیداره. یکبار هم به هوای دسشویی رفتم و اومدم دیدم بیداره گفتم چرا بیداری گفت جام عوض شده خوابم نمیبره گفتم نکنه تو فکر خانمتی لبخند زد. دوباره اومدم رو تخت و همون حرکت رو تکرار کردم و نفهمیدم کی خوابم برد.
صبح دوباره بیدار شدیم و خلاصه می کنم براتون، رفتیم کارخونه و مثل روز قبل برگشتیم هتل. این دفه من اول رفتم دوش گرفتم، سهیل رو تخت بود. پشت به سهیل بودم و حوله دورم بود. به هوای اینکه چیزی بر دارم حوله رو ول کردم و انداختم و کونمو کامل دید یکم طولش دادم و گفتم ببخشی سهیل جان. گفت نه بابا هرجور راحتی گفتم یعنی بدون شورت و هر دو خندیدیم. فهمیدم که چشمش منو گرفته. اونم رفت دوش گرفت و اومد.
ساعت حدود 6 بود و هر دو رو تخت و سرگرم #موبایل هامون که یهو یه صدای آه و اوه از صدای موبایل سهیل دراومد و فهمیدم فیلم سکسی میبینه خودش یجوری شد. گفتم چی بود سهیل جان. گفت هیچی. گفتم ببینم. گفت بیخیال. گفتم عه … آخرش نشونم داد که یه فیلم سکسی بود. سکس یه زن و مرد. گفتم اوه اوه حسابی دلت تنگ شده ها. گفت آره دیگه. گفت نیما بین خودمون بمونه لطفا. گفتم خیالت راحت. گفتم سهیل گفت چیه، با چشم به کیرش اشاره کردم و گفتم حسابی تحریک شدیا. خجالت کشید. گفتم راحت باش و برگشتم تو تختم. دیگه خیالم راحت بود که #حسابی دلش میخواد. مخصوصا با دیدن کون من.
شب دوباره خوابیدیم و دوباره من پشت کردم و دوباره همون حالت رو رفتم. اما اینبار دوباره مطمئن که شدم بیداره. اول کامل رفتم زیر پتو شورتمو درآوردم. و بعد دوباره از پشت پتو رو زدم کنار. کاملا متوجه صدای نفسش شدم. به کونم یحالت قمبل دادم. اونم فهمید … بعد از چند دقیقه حس کردم از روی تخت بلند شد. قلبم تند میزد. حس میکردم صورتشو نزدیکه کونمه. تختهای هتل یکمی بزرگ بودن برای اینکه راحت باشه، خودمو بردم جلوتر با این کار من جراتش بیشتر شد و دستش رو گذاشت رو کون من و من یه آه کشیدم و سهیل هم گفت جووون.
متوجه شدم داره لخت میشه، لخت شد اومد پشتم دراز کشید و کیرش رو چسبوند به کونم. کاملا راست شده بود و داغ بود. گفت عجب چیزی هستی لعنتی گفتم جاااااانم. گفت چیکار کردی با من تو … گفتم که نگران نباش. گفت خیلی خشگل و تمیزی گفتم قابل نداره. گفت چه کونی بکنم من امشب. گفتم فقط یه چیزی، گفت چی؟ گفتم از سوراخ نه گفت باشه لعنتی.
برگشتم سمتش رو رفتم پاییییین واقعا کیرش عالی بود و شروع کردم به ساک زدن و سهیل هم آه میکشید. حسابی براش خوردم، خوب بود دیر ارضا بود. کیر #توپول و گوشتی خوبی داشت. گفت لعنتی چه خوب ساک میزنی. گفتم سهیل این رازه ها … دیگه با هم میریم ماموریت گفت خیالت راحت.
بعد از اینکه حسابی ساک زدم، به شیکم رو تخت خوابیدم و سهیل اومد روم خوابید و حسابی قربون صدقم میرفت. حسابی باسنم رو لیس زد. پاها و رونم رو میمالد. و آه می کشید با کیرم بازی میکرد و میمالید. حسابی حشری شده بودم. منو دوباره برگردوند و کیرش رو خیس کرد و گذاشت لای پام و من چقدر حس خوبی داشتم. بعد از چند دقیقه من آبم اومد و ریخت رو تخت. سهیل ادامه داد و کلی کیف میکرد، بعد گفت داگی بشینم و از پشت گذاشت لای پام و ادامه داد و بعد از چند دقیقه آبش اومد.
کنار هم دراز کشیدیم و گفت نیما خیلی خوبی تو … عالی …
یه روز دیگه هم اونجا بودیم. فردا شبش من یه جوراب #زنونه مشکی ساق بلند هم خریدم و کلی حال کردیم.
امیدوارم بهتون حال داده باشه.
اینم دو تا عکس از من و بکن عزیزم
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید