این داستان تقدیم به شما

من میثمم اون موقع بیست سالم بود با هزار زور دانشگاه کرمانشاه قبول شدم و برای تحصیل رفتم اونجا پدرم خرج خواهرام رو میداد و کمرش تو تهران زیر اجاره خونه و خرج خواهرام خورد شده بود و فقط ماهی دویست برام میفرستاد با وجود این به زور میگذروندم اما یهو اعلام کردن که تا اطلاع ثانوی حقوق ندارید تا وضع کارخونه بهتر بشه که بابام با شرمندگی گفت بهم دیگه نمیتونه پول بده و اونجا کار کن منم گشتمو یه کار نیمه وقت پیدا کردم که بتونم خرج دانشگاه و غذامو دربیارم اما شهریه دانشگاه بیشتر شده بود و من پول نصف شهریه رو هم نمیتونستم بدم حتی گاهی از دهنم میزدم اما بازم نمیرسید با وجود همه ی این مشکلات اینجا کار کردن بهتر بود تا برگردم تو خونمون و غم و قصه رو تحمل کنم خیلی میترسیدم بچه ها بفهمن که من پول ندارم برای همین مخفیانه میرفتم پیش مدیر و خواهش و تمنا میکردم چن ماهی باهام راه اومدن اما گفتن اگه تسویه نکنی دیگه نمیتونیم برات کاری کنیم یکی بود به نام حاج حسن مرد خوبی بود گفت من بدهی هاتو صحبت میکنم فعلا نگیرن اما از این ماه پولتو تسویه کن گفتم سعی میکنم حاجی جان ممنون
اومدم تو خوابگاه با اینکه کنار گذاشته بودم اما تنها راه نجات خودم فقط تو یه چیز بود یادمه وقتی ده سالم بود یکی از مردهای گردن کلفت محل به زور بهم تجاوز کرد منم از ترسم سکوت کردم اما بعدش بلوغ زودرس شده بودم و با اراده خودم خودمو در اختیارش میذاشتم و یکی دوسالی از پشتم با من حال میکرد من تا دوازده سالگی باهاش بودم اما همون موقع کنار گذاشتم و قول دادم به خودم دیگه این کارو نکنم تا اون زمان که بیست سالم بود حالا تنها راه اینکه یه پول بخور نمیر در بیارم همین کار بود هیچ چاره ای برام نبود توی سایتا آگهی زدم که خودمو در اختیار مردی میذارم که ساپورتم کنه و مال کرمانشاه هم باشه چند نفر زنگ زدن اما تو اینا یه مردی با نام اکبر زنگ زد و گفت من خرجتو میدم و مال من شو منم گفتم باشه خودمو آماده کردم و آدرسشو برام فرستاد رفتم اول اومد بیرون با ماشین مدل بالاش همو دیدیم یه مرد حدودا چهل و خورده ای ساله با سیبیل کلفت و لباس اصیل کرمانشاهی بود که خیلی هم دستای قوی و بزرگی داشت و یه غرور خاصی داشت منو برد تو خونش فورا لختم کرد شلوار گشادش رو در آورد یه کیر کلفت و دراز پر از رگ و ریشه دست کرد تو موهام آورد جلو دهنم و گفت باز کن باز کردم سر کیرش رفت تو دهنم و گفت خوب کیر بخور شروع کردم به خوردن کیر بزرگش تو دهنم میبردم و سعی میکردم خوب براش ساک بزنم تو دهنم عقب جلو میکرد و میگفت جووون ساک بزن بچه تو حلقم میرفت و تا ته میخوردم تخماشو گرفت رو صورتم و گفت بخور میخوردم تا ته من خوابوند زمین دستامو از پشت بست کمی ترسیده بودم اما برای پول رو حرفش حرف نمیزدم یکم با سوراخ کونم ور رفت و بعد چربش کرد کیرشو گذاشت رو سوراخم و فرو کرد توم از درد و ناله داشتم میمردم اما تحمل کردم تا کامل کرد توم قشنگ حس میکردم با پاره شدن من بیست ساله چجوری یه مرد داره لذت میبره
یکم کرد توم و تند تند تلمبه میزد که یوهو یه مرد دیگه همسن و سال خودش اومد گفت نترس عزیزم اون پولی که قراره بهت بدیم دو برابر میشه منم با مظلومیت سلام کردم و گفتم باشه اومد جلو و کیر تپل و کلفتشو درآورد کیرش دراز نبود ولی کلفت بود گذاشت تو دهنم همزمان کون میدادم و کیر میخوردم محکم توم فرو میشد و محکم کیر تو حلقم میرفت من یه پسر جوون و لاغر زیر کیر دوتا مرد قوی پامو دادن بالا و اکبر گذاشت دهنم و مرد دومی که اسمش هاشم بود کرد تو کونم میگفتن بخور و کون بده تو باید زیر کیر ما فقط کیر توت بره و وحشیانه منو میگاییدن هاشم کیرمو گرفت و گفت با همچین شومبول کوچکی فقط باید کون بدی سرعت کردنشون زیاد شد و تو دهن و کونم خالی کردن از روم بلند شدن و سیصد تومن ریختن ریختن رو بدنم و گفتن اینم مزدت جنده ی ما پولامو جمع کردم و هاشم گفت چه هولم هست اکبر دستشو آورد جلوم و گفت تشکر کن که کردمت منم دست جفتشون رو بوسیدم و تشکر کردم اکبر گفت پاشو کس و کونتو جمع کن و هر وقت زنگ زدیم به سرعت بیا جرت بدیم هاشم یه ده تومنی بهم داد و گفتش قبلش یه بسته وینیستون بگیر بیار بده بعد برو گفتم چشم آوردم براشون و خداحافظی کردم و رفتم و از اون روز به بعد من تحت حمایت اون دو مرد بودم تا تونستم اینجوری مخارجمو در بیارم

اینم خاطره ی من.
نوشته: پسر تنها

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *