این داستان تقدیم به شما
سلام.من ۱۸سالمه و محل زندگیمون تهرانه.تعریف از خود نباشه ولی من پسری خوشگل و خوش فرم با کونی سفید هستم.جوری که بیشتر همکلاسی هام میخوان بهشون بدم.این داستان سکس من بر میگرده به یه ماه قبل . یه همکلاسی دارم که بدجور دلش میخواد من رو بکنه ولی من بهش پا نمیدادم .تا اینکه یه روز برای اینکه جزوم رو بهش بدم تا بنویسه اومد جلو درمون.من فک میکردم که مامانم خونس واس همین گفتم وایسا جلو در تا جزوه رو بیارم .
وقتی رفتم خونه دیدم هیشکی تو خونه نیس.فهمیدم مامانم رفته خونه خالم .منم خیلی وقت بود حشری بودم به دوستم گفتم که بیاد خونه تا جزوه رو پیدا کنم و بهش بدم.اونم از خداش بود و اومد تو.منم واس اینکه اون رو حشری کنم هه دلا و راست میشدمـ تا اینکه دیدم چسبید بهم.منم حال کردم.بعد قبل اینکه حرفی بزنه زود شلوارم رو کشیدم پایین.مهیار وقتی من رو اونظوری دید بلافاصله شلوارش رو در آورد و چنتا تف انداخت به کونم.بعد چنتا لیس زد وخوابید و گفت بشینم رو کیرش.منم نشستم اول یه ذره خودم بالا پایین شدم بعد که خسته شدم من رو خوابوند و پاهام رو داد بالا.کیرش رو تو کونم حس میکردم.
چه حالی میداد آروم آروم وحشی تر شد .سرعت کردنش رفت بالا و بعد چند دقیقه ارضا شد. لامصب یه لیتر آب داشت و همش رو ریخت تو دهنم .منم خوردمش و اونم چنتا ازم لب گرفت و بدون اینکه جزوه رو بگیره رفت.
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید