این داستان تقدیم به شما

سلام خدمت همه ی دوستان گی

میخوام داستان گی خودم بابهترین دوست سن بالام روبراتون تعریف کنم
اولا از خودم بگم که من 26 سال دارم و یکم تپلم و78 کیلو هستم و 183 قدمه
با یکم سینه ی تو دست بیفت و یکم شکم و وقتی کل بدنمو واجبی می‌زنم  سفید میشه بدنم. این داستان مال شش ماه پیشه…
***
خلاصه داستان از اونجایی شروع شد که من بعد از مدت ها دنبال دوست خوب و سن بالا گشتن بالاخره نتی با یه شخصی به اسم امید آشنا شدم( البته امید اسمی هستش که اون دوس داشت صداش بزنم) وبعد ازکلی چت کردن و حرف زدن و رد وبدل عکس باهم صمیمی شدیم و هی باهم درتماس بودیم و سکس چت میکردیم و چون خیلی مردحشری بود خیلی دوس داشتم باهاش باشم و سکس رو باهاش تجربه کنم چون من عاشق مردای سن بالا و خوشتیپ و مودب هستم.
امید جان که 42 سال سن داره با دخترش تنها زندگی میکنه و یه روز ساعت 7 عصربود که باهم چت میکردیم که قرارگذاشتیم همدیگرو ببینیم که من بهش گفتم من برم یه دوش بگیرم و اماده شم و آدرس ازم گرفت و ساعت نه قرارشد بیاد دنبالم بریم یه دوربزنیم و حرف بزنیم. منم سریع رفتم دستشویی و با شیلنگ و آب ولرم داخل کونمو تمیز کردم چون احتمال دادم که حشری هستش حتما یه جورایی امشب رابطه داریم باهم. خودمو تو دستشویی تمیزشستم و ازاونجام رفتم حموم و یه دوش گرفتم و چون از قبل کل بدنمو اصلاح کرده بودم اومدم بیرون و خودمو خشک کردم و ادکلنمو برداشتم و همه جای بدنمو خوشبو کردم مخصوصا کونمو چون میخواستم اگه بدنمو لمس کنه و لیس بزنه حس خوبی داسته باشه.
 
اماده شدم و ازخونه زدم بیرون و بهش پیام دادم که من اومدم بیرون اونم گفت که داره میاد هوا هم یکم سرد بود ومن هی پیام میدادم که من سردمه اگه دیرمیای بگو برم خونه. که دیدم یه ماشین چراغ میده بهم زود رفتم سوارش شدم و سلام و احوال پرسی راه افتادیم و تو راه حرف میزدیم و یه سیگارروشن کردیم کشیدیم و من کاپشنمو درآوردم چون هوای داخل ماشین گرم بود. اون خیلی راحت بود باهام ولی من برعکس چت و تلفنی راحت نبودم یه جورایی قلبم میزد و استرس داشتم. یکم که گذشت و همینجوری دور دور میزدیم دستشو گذاشت روپام و اروم آروم لمس میکرد و فشارمیداد که من خیلی لذت بخش بود برام ولی به روی خودم نمیاوردم و بیرون رو نگاه میکردم. ولی خیلی لذت بخش بودبرام. اون همینجوری که داشت نوازشم میکرد گفت چیکارکنیم کجا بریم که گفتم هرجور راحتی که گفت باشه که دیدم مسیر رو میکشه به جاهای خلوت و کوچه پس کوچه های خلوت که خلاصه رسیدیم به یه کوچه خلوت

 
همینجوری که فشاردستشو روی پام بیشتر کرده بود ماشین رو نگه داشت و یه نگاه اینور اونور کرد و شروع کرد لمس همه ی بدنم و صورتمو بزگردوندسمت خودش و لب بازی شروع شد اخ که چه لبای خوشمزه و خوش طعمی داشت که با بوی عطرش و سیگاری که کشیده بود جذابیتش بیشترشده بود منم حسابی لب میدادم بهش و صدای ملچ مولوچمون کل ماشین رو برداشته بود بعد پنج دقیقه لب گرفتن دست از کار کشید و کمربندشو باز کردوکیرش رو اورد بیرون این به این معنی بود که باید میخوردمش منم خم شدم بادستم کیرشو گرفتم و نوازشش کردم وکیرشو گذاشتم توی دهنم و براش لیس میزدم و میخوردم چون کیرش خیلی خوش خوراک و خوشگل بود من همینجوری سعی میکردم براش عالی ساک بزنم و کیرشو دندون نزنم اونم خوشش اومده بود و اخ و اوخ میکرد که میفهمیدم داره لذت میبره محکم تر ساک میزدم اونم داشت ازرو شلوار با کونم ور میرفت و لمس میکرد منم چون واقعا دوس داشتم بدنم با دستای یه مردسن بالا لمس بشه شلوارمو باز کردم و تا زانوهام کشیدم پایین تا بهتر حسش کنم. دیگه حشری شده بودیم و ناله میکردیم از شهوت اونم با سوراخم ورمیرفت و قربون صدقه ی کونم میرفت.
 
تو اوج لذت بودیم که یه ماشین داشت میومد توی کوچه که دست از کارکشیدیم و همینجوری نشستیم تا رد بشه. اون که رفت دیدم شلوارشو کشید بالا و ماشین رو روشن کرد و حرکت کردیم منم شلوارمو پوشیدم که اون گفت که اینجوری نمیشه باید بریم یه جایی که راحت بتونیم باهم حال کنیم و بغل کنیم و اینا که من گفتم تا همینجا بسه ما فقط اومدیم همدیگرو ببینیم و بریم خونه. گفت بذارهماهنگ شم با دخترم تا بریم خونه منم چون خجالت میکشیدم یکم گفتم اینجوری نمیشه ضایعس اون خونه باشه که دیدم تلفنش رو برداشت وبه دخترش زنگ زد و گفت من با رفیقم دارم میام خونه توام آماده شو ماشین روبرداربرو بیرون بادوستات اونم قبول کرد و قطع کرد. راستشو بخواین استرس داشتم یکم ولی ازته دل میخواستم باهاش سکس رو تجربه کنم. توراه که داشتیم میرفتیم گفتم جلو داروخونه نگه دار کاندوم بخر پس گفت کاندوم براجیه اخه گفتم بخر دیگه خوبه. که رفت یه بسته کاندوم خرید و اومد سوارشد رفتیم سمت خونه. رسیدم درخونه که زنگ زد به دخترش گفت بیا پایین ماشین رو بردار ماهم رفتین بالا تو راه باهم سلام واحوال پرسی کردیم و رفتیم تو خونه در رو که بست من کفشامودرآوردم رفتم تو دیدم همینجوری وایستاده فهمیدم منظورش بغل کردن منه که بغلم کرد و لب گرفتیم رفتیم نشستیم رو مبل اونم بلافاصله رفت لباساشو عوض کنه بیاد که دیدم با یه رکابی و شرت که کیرش توش معلوم بود اومد بیرون و رفت تو یه اتاق منم پاشدم رفتم دیدم دراز کشیده رو تخت. لباسامو اروم اروم دراوردم رفتم بغلش شروع کردباولع لب میگرفت و لیس میزدمنم داشتم لذت میبردم و حشری ترشده بودم. که اومد نشست روسینه م کیرشو گذاشت جلوی دهنم منم شروع کردم ساک زدن که فقط اخ و اوخ میکرد.

 
بعداز ده ذقیقه ساک زدن گفتم خسته شدم که گفت پس دراز بکش اونم رفت پشتمو کونمولیس میزدو سوراخمو انگشت میکرد و گاز میگرفت کونمو بعد یه مدت من رو شکم خوابیده بودم دیدم سوراخم سرد شد که فهمیدم وقت جرخوردن شده وازلین زد رو سوراخم و به کیرش و داشت میمالید به سوراخم که من استرسم بیشتر شد اونم کم کم داشت فشار میداد تا بره توی کونم که من درد خیلی زیادی داشتم میکشیدم و زیرش داشتم ناله میکردم و زجرمیکشیدم. اااااااخ یواش تورو خدا دربیار نمیتونم اااااای مردم بخدا اونم تو حال خودش بود وهی فشارمیداد که کم کم نصف کیرش رفت تو ومن واقعا عذاب میکشیدم

 
چون خیلی تنگم و سوراخم به کیرش عادت نکرده بود. یکم نگه داشت بع شروع کرد تلمبه زدن و من از زیرش میخواستم فرار کنم چون باهرتلمبه ش سوراخم میسوخت.یکم گذشت که حالتو عوض کردیم تا دردش کمتر بشه من سگی قمبل کردم و کرد تو و هی تلمبه میزد و واقعا داشتم جرمیخوردم که برگشتم و پاهامو گذلشتم رو شونش اونم یه بالش گذاشت زیرم تا راحت بکنه میخواستم فقط بکنه و ارضا بشه که گفت آبم نمیاد توراحت باش من همینجوری که میکرد تو و تلمبه میزد مشغول جق زدن بودم که داشتم ارضا میشدم که برام دستمال کاغذی گذاشت چندتا وادامه داد و منم آبم پاشید و ارضا شدم. اخخخخخ کونم خیلی دردمیکرد که کشید بیرون و کونمم پاک کرد همینجوری دراز کشیدیم کنار هم. واقعا درد و لذت باهم قاطی شده بود و یه شب به یادموندنی رو باهم رقم زدیم. بعدبلندشدم رفتم دستشویی و خودمو شستم و لباس پوشیدم برام میده و شیرینی و اینا آورد یه سیگارهم کشیدیم خداحافظی و روبوسی کردیم ومن اومدم خونه. این بود داستان سکس من با یه مرد جذاب و سن بالا که الان دنبال یه رابطه ی متفاوتیم که دنبال یه نفریم که به جمعمون اضافه بشه و مفعول یا دو طرفه باشه تا بیشتر لذت ببریم…
ببخشید اگه بد نوشتم جون اولین بارم بود.
قربون همه ی همجنسبازای گل. مرسی
نوشته: علی‌ کون بلبلی

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *