این داستان تقدیم به شما
سلام اسمم سحره میخدام خاطره سکسمو براتون بگم…
***
داغ بودم کسمم خیس خیس بود قبلا داده بودم بازم میخواستم زنگ زدم به بی افم بیاد خونمون کسی نبود اومد و بعد ی لب گرفتن حسابی وحشیانه لختم کرد سینه هامو گرفت خورد نوکشو له میکرد میگفت جووووون ممتو بخورم جنده.
میگرفت میکشیدشون بعد میخورد رفت سراغ کسم گازش میگرفت میخوردش کیرش ک 22 سانت بودو در اورد یهو کرد تو کسم کسم تنگ بود بعد از عقب جلو کردن ارضا نشد
گذاشت لای سینه هام موهامو گرفت کشید ی کشیده هم زد تو گوشم بعد گفت ساک بزن یادم رفت بگم بساکی تا ته کرد تو دهنم اهههههه دوباره کرد تو کسم تا ارضا شد…
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید