این داستان تقدیم به شما
سلام دوستای گلم من مانی هستم ۱۸ ساله از یزد
تابستون امسال رفتم توی یه کارگاره شیرینی پزی کار کنم که هم پولی به جیب بزنم هم حوصلم سر نره من قدم ۱۷۰ وزنم ۶۰ سفیدم و همیشه بدنم و شیو میکنم که تمیز باشم اونجا با یه ترنس اشنا شدم اسمش شایان بود خیلی زیاد تو خیابون دیده بودمش خوشگل هم قد خودم موهای بور سفید صورتشم مو نداشت میدیمش یه جوری میشدم ۵ سال از من بزرگ تر بود ۲۳ سالش بود ولی اصلا بهش نمیخورد کم کم باهم دوست شدیم یه شب بهم اس داد میخوام برم لباس بخرم همرام میای منم گفتم باشه همراهش رفتم بیرون هی میرفت تو لباس فروشیا میگفت برا خواهرم لباس میخوام هم سایز خودمه میشه بپوشم میرفتو اتاق پرو من که لباس و میدادم بهش بدنشو میدیدم سفید رونای بزرگ و بدون مو لباسارو که خرید
گفتم اینا رو واسه خودت میگیری
گفت اره گفتم خیلی بهت میاد
گفت ممنون عزیزم لطف داری
گذشت تا یه روز کارمون تو کارگاه زیاد طول کشید من و اون تنها بودیم کارش که تموم شد میخواست بره مهمونی خونه ی ما نزدیک کارگاه بود گفت میشه بیام خونتون برم حموم که بعدش برم مهمونی منم گفتم اره رفتیم خونه دیدک مامان بابام نیستن رفته بودن مهمونی به منم زنگ زده بودن گوشیم رو بی صدا بود نشنیدم رفت حموم یهو صدام کرد حوله میاری حوله رو که بردم براش لای درو باز کرد بدنشو دیدم راست کردم چشام چهارتا شد چه بدنی داشت یه خنده ای کرد گفت چیه گفتم هیچی و رفتم
دیدم با حوله امد بیرون فقط شورت پاش بود
گفت من عادت دارم با شورت میام بیرون بعد لباسامو میپوشم منم که داشت کیرم میترکید فقط دید میزدم بدنشو
امد کنارم گفت چیه نگاه میکنی
گفتم خب بدنت عالیه مخصوصا باسنت
گفت میخوای ببینیشد گفتم اره گفت باشه ولی باید بخوریش
گفتم چشم
چرخید شورتشو کشید پایین وای یه کون سفید بی مو و نرم اصلا دیونم کرد
سرمو چسبوند به کونش منم شروع کردم به خوردن سرمو گرفته بود و فشار میداد به سمت کونش میگفت بخور جوووووون
بد جور حشری شده بود منم کیر داشت میترکید
گفت بسته امد جلو شروع کردیم به لب بازی
رفتیم تو اتاقم خوابیدم رو تخت لختم کرد از گردن خورد تا رسید به کیرم شورتمو کشید پایین کیرم پرید بیرو گفت جوووون گذاشت دهنش کلی ساک زد من که تو اسمون بودم گفتم بسته نوبت کونته داگی شو کونشو داد عقب کیرمو مالیدم به سوراخش اروم اروم کردم توش اونم هی میگفت جووووت بکن جرم بده اروم اروم تلمبه زدنو شروع کردم یه ربعی کردمش اولی داگی بعدام خوبندمش لبه ی تخت پاهاشو دادم بالا اون قبل از من ابش امد نزدیک بود ابم بیاد گفتم چیکارش کنم گفت میخورمش منم گذاشتم دهنش ساک زد همش و خورد اخرشم یه لب ازش گرفتم لباساشو تنش کردم ورفت
هنوزم گاهی میاد پیشم ولی کونش عالی بود
ممنون خوندی تشکر بووووس
نوشته: مانی گی یزد
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید