این داستان تقدیم به شما

سلام بچه ها. خیلی داستانهاتونو خوندم اما این داستان که جزء #اسرار منه حسابی ابتونو میاره. من اصلا غیرتی نیستم و دنیا رو جور دیگه ای نگاه میکنم. تو #چین دفتر دارم و #قطعات اتومبیل #لودر و ماشین های راه سازی میخرم و همه دنیا مشتری دارم لذا به 45 کشور جهان سفر کردم و خوب به تعداد موی سرم کوس مختلف کردم. اما چند سال اخیر یه فکر هایی به سرم زد. با خودم فکر کردم چرا من باید این همه تجربه سکس داشته باشم ولی خانمم نداشته باشه. حالا خانمم چادری و مومن و همیشه تمام وقتش صرف خونه . ازش خواستم تو سفرهام باهام بیاد تا اول چادر و حجابش رو بردارم. جالب بود دیدم داره هم سعی میکنه نماز و زوزه اش ترک نشه هم از حجابش دست بر نمیداره. یه روز یه مشتری خیلی هیز برام اومد. رفتم هتلش ببرمش کارخونه دیدم خیلی بکنه. خوشم اومد. بهش گفتم بیا خونه ما من اطاق خالی دارم الکی پول هتل نده. خلاصه میکنم. اومد منم سعی کردم با خانمم تنهاش بذارم. دیدم من که میام بیرون اونم میاد بیرون. از مرامش خوشم اومد. بهش گفتم از مرامت خوشم اومده. میخوام یه کاری برام بکنی که به هیچ کس نمیتونم بگم و میدونم تو استادشی. گفت در خدمتم. گفتم زن منو چطور دیدی. به تته پته افتاد 400 هزار دلارش گیر من بود. گفت خیلی مومن خیلی خانم. گفتم تو مخ زدن استادی درسته؟ گفت اره. گفتم میخوام سعی کنی مخ خانم منو بزنی . اگخ بتونی بکنیش من ازت مزد نمیگیرم.
 
باورش نمیشد. گفتم میخوام بدونم این واقعا مومنه یا جلو من فیلم بازی میکنه. گفت 2 روز وقت بده. گفتم حال رو دور بین کار میذارم . گفت همه جا بذار. رفتم به خانمم گفتم با بچه های شرکت برو خرید خونه من مهمون دارم. از یه شرکت خواستم ریز ترین دوربیناشون رو برام بیارن. اونها هم یه مشت خودکار جا کلیدی عینک. جا خودکاری و عیره برام اوردن. هر کدوک 128 گیگ حافظه یعنی 24 ساعت. گفتم میخوام برا 3 روز کافی باشه. رفتن و همون چیزها رو روی نت اوردن که بشه روی هارد ضبط کرد و حجم تصویر همون قبلی هارم کم کردن بشه 3 روز ضبط کرد. همشونو خریدم و تو خونه پخش کردم. فرداش به خانمم گفتم میخوام برم کارخونه نمیخوام مشتری بیاد . اون سر به حیاست تو اظاقش میخوابه فقط براش غذا درست کن. گفت چشم و من رفتم. اقا از خواب بلند میشه و بعدی کلی صحبت میره بیرون و کلی هدیه براش میخره. خانمم خیلی خوشحال از دستش هدیه هارو میگیره و باهاش راحت تر میشه. یه بار که بارش قهوه میبره طرف زیر پتو لخت بوده. خانم که میره تو با نیم تنه #لخت بلند میشه. خانمم شکه میشه. بلند میشه دستش رو میگیره و میگه با من راحت باش. خانم دستش رو در میاره که حشر طرف بالا میزنه و بلند میشه میچسبونش به دیوار و پاشو میندازه لای پاش. دور بین نشون میده خیلی حشری میشه ولی بهش اجازه نمیده. میره هدیه هاشو جمع میکنه و میگه بره هتل بهتره. اون سعی میکنه با زبون راضیش کنه که میگه اگه میخواستم از تو بهتر زیاد بود از خدا میترسم.
 
هیچی طرف به من زنگ زد گفت زنت واقعا مومنه و من میرم هتل. هر چی گفتم بابا شب بمون فردا هم بمون شاید راضیش کردی . گفت بیخیال بابا ادم شناس نیستی من دو برابر بهت مزد میدم بی خیال شو.

وقتی اومدم خونه خانم هیچی بهم بگفت . گفت مشتریت گفته هتل راحت تره. شب دیدم کوس و کونو تمیز کرده و مثل جنده ها برخورد میکنه. من خیلی شهوتیم اونشب دوبار کردمش دیدم سیر نمیشه فهمیدم یه اتفاقاتی تو دلش افتاده. برا اولین بار رفت کمی وازلین اورد و گفت میخوام امشب منو تا میتونی از کون بکنی. از تعجب داشتم #شاخ در میاوردم. #وازلین رو زدم به کونش انگشتمم توش نمیرفت. بالاخره بازش کردم تا دو انگشتم رفت توش و گفت نکن دیگه چکار میکنی پدرم در اومد. اصلا باورم نمیشد. چون دو بار کرده بودم مگه ابم میومد. گفتم الان خسته میشه میگه بکش بیرون. به خودم کمی استراحت دادم تو اونم حاش جا بیاد دیدم داره خودشو تکون میده . گفتم ادامه بدم گفت تا خود صبح باید کوش و کونم رو بکنی. بکن تا بیارم بالا. بالاخره ابم اومد و کنارش دراز کشیدم. چند لحظه گذشت رفت برام یه قرص ویاگارا اورد. گفتم از کجا اوردی کفت از کشو تختت. گفتم مگه خبر داشتی من از اینها دارم گفت من از همه کارهات خبر دارم از همه کوس هایی که کردی. گفتم چرا چیزی بهم نگفتی گفت هر کسی رو تو گور خودش میخوابونن. بخور باید تا صبح منو بکنی. بلند شدم یه موز و چند تا خرما و بادوم خودم و به اونم دادم . اما اون به خوردن فکر نمیکرد فقط به دادن فکر میکرد. یه بار از کوس یه بار از کون کردمش سیر نشد گفتم بهم بگو چت شده. جریان رو بهم گفت . گفت از زمانی که رفته تا تو بیای دیونه کیر بودم. گفتم دلت خواست گفت اره ولی از خدا ترسیدم. گفتم میتونستی از من انتقام بگیری. چپ چپ نگام کرد. گفت دوست داری میکردت گفت منم ادمم. خلاصه خیلی چیز ها حل شد. فهمیدم باید رو مخش کار کنم…

 
یه شب با یه صاحب کار خونه پولدار و خانوادش دور هم جمع بودیم من جریان رو گفتم . زن طرف گفت وای اگه من بودم حسابی حال میکردم. همه خندیدن بجز اون اما از اون شب به بعد کم کم حجابش کم رنگ شد و دیگه حتی بدون روسری بیرون میرفت. یه شب بعد سکس بهم گفت اگه من بهش میدادم تو چیکار میکردی. منم عقیده خودم رو بهش گفتم که من که خودم لذت بردم دلم میخواد تو هم ببری و عدالت بر قرار بشه. گفت اخه همه مثل هم هستن . گفتم نه هر گلی یه بویی داره. گفت حال میده . گفتم خیلی. اگه دوست داشته باشی خودم برات یکی رو ردیف میکنم. گفت نه من با خدا معاملش میکنم. گفت اما گفته قبل نبود. از طرف هپکو یه سفارش خوب بهم خورد که باید نصفش رو از ژاپن میخریدم. اونها برا ویزا و همه چیز هر دوی ما هما هنگ کردن. رفتیم ایران خورد تو پاس و رفتیم مستقیم توکیو. من قبلا رفته بودم ولی خانمم بار اولش بود. باید میرفتیم هتل و نماینده های کاتر پیلار و کوماتسو میومدن دنیالمون. تو هتل پر دختر بود. بهش گفتم این دختر های خوشگل رو میشه با 6000 ین پول یه ساندویچ تا صبح بکنی. گفت امشب یکیشونو نکن. نمیدونم داشت ازمایشم میکرد یا نه اما خودم رو زدم به اون راه. 800 هزار دلار به کوماتسو و 1200000 دلار به کاتر پیلار پرداختیم و قرار شد تا اماده شدن بی ال 15 روز مهمونشون باشیم. تو این 15 روز هر شب مهمونشون بودیم. شب اول دم در به هر کدوم یه شماره دادن و گفتن هر کی اسمتون رو پرسید بگید 11 و 12. دو ساعت بعد رفتیم تو یه سالن بزرگ .حدود 10 15 تا زن و مرد بودیم. اونجا یه گردونه بود. میچرخوندن هر شماره که میومد با اون شماره که اعداد زوج داشتن میرفتن تو اطاق. خانمم پرسید کجا میرن گفتم زنها عوض میشن میرن سکس. اقا خانم شروع کرد به لرزیدن.زد شمارش در اومد هر چی صداش کردن بلند نشد. من رفتم به گردونه چی گفتم و گفت درستش میکنم.
 
مثلا دوباره چرخوند و شماره من در اومد. اقا شده بود یه تیکه یخ. بدمش تو اطاق و خوب کردمش. و اومدیم بیرون. رفتیم تو سالن بغل یه چیز هایی خوردیم و اومدیم بیایم بیرون دیدیم دوباره دارن گردونه میچرخونن. کفتم خان بریم هتل. دیدم گفت نه بشینیم ما نمیریم. اقا زد شماره اول نماینده ک.ماتسو در اومد و شماره بعد خان من. اونم که میدونست شماره خانم منه راست اومد پیش ما و بهش گفت بیش از حد از خدای خودم ممنونم که شماره یه خانم زیبای ایرانی به نام من در اومده. خانمم به من نگاه میکرد و مونده بود.گفتم خدا خیلی بخشنده و بزرگه از خودت لذت ببر. گفت یعنی برا تو مشکل نداره؟ گفتم حال میکنم چون خیلی کوس کردم و دوست دارم تو هم مزه یه کیر دیگه رو بچشی. دستم رو محکم چسبید و نگاهش راضی به نظر میرسید اما دستش یخ. گفتم من به غیرت عقیده ندارم این بدن مال ماست و باید ازش لذت ببریم. با نگاهی متفاوت بهم فهموند باشه. گفتم میخوای منم بیام پیشت و با تعجب دیدم گفت بذار ببینم کی بنامت در میاد 4 تایی بریم.یه زن زیبا هم بنام من در اومد و رفتیم تو اطاق. برا اینکه ترسش بریزه و حس انتقام بهش دست بده من شروع کردم به لخت شدن و لخت کردن دختره.اونها هم شروع کردن. من زیر چشمی نگاهشون میکردم. یارو اول خیلی ازش لب گرفت و با سینه هاش بازی کرد و نوکشون رو خورد. و کلی انگشتش کرد طوری که خانمم بی تاب شده بود و خیس. هی به من نگاه میکرد که تلمبه میزدم. ژاپنیه کلا زندگی ما رو عوض کرد. کیرش شد کلید بی ریا شدن و بی اسرار شدن و یکرنگ شدن ما. خونه دیکه به دروغ و شک و تردید نیاز نداشت. دوست دارم همه اون خاطراتی که با هم داریم و مرد و زنهایی که تجربه کردیم رو بنویسم اما طولانی میشه. و خسته میشین. ما مسابقات حدس بزن زنت کیه رو رفتیم و بلیط هاوایی برنده شدیم و یک بار هم شو تلویزیونی رفتیم و حالا بیشتر از قبل همو دوست داریم.

 
نوشته : اوپن مایند

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *