این داستان تقدیم به شما
سلام
آریان هستم من باره دومه داستان میذارم
خاطره دومم که واسه خودم جالبه برمیگرده به تنها ارتباطم با یک دختر خارجی.من تقریبا مسلطم به زبان انگلیسی چند سالی کلاس رفتم.سال ۹۰ بود تو گوهردشت کرج داخل یه بوتیک کار میکردم. یک روز دو مرد جوون امدن داخل من مشتری داشتم یکی از همکاران رفت جلو گفت بفرمایید اما مشتری پاسخی نداد دفعه دوم سینا که کلید دار مغازه بود رفت جلو و پرسید اینبار مشتری گفت wait a second سینا جا خورد سریع منو صدا کرد بعد از یه گفت و گو کوتاه هم اجناسشونو دادم هم کمی رفیق شدیم اسمشون کریس و ارانسیس بود.تکنسین الکترونیک که با خواهرشون برای کار بخاطر بحران اقتصادی کشورشون به ایران امدن.
بخاطر عدم توانایی در زبان فارسی دو روز بعد ازم خواستن برای کمک در خرید باهاشون برم.منم مرخصی ساعتی گرفتم و رفتم که اینبار با خواهرشون بود. دایانا.تقریبا ۳۰ ساله.مو بلوند.چهره گرد. سفید اما پره کک و مک.سلام کردیم دست دادم ورودش به کشورمون رو خوش امد گفتم. رفتیم خرید. نهار مهمونم کردن.بعد جدا شدیم. در این مدت دایانا زیاد از فرهنگ و دین ما میپرسید و با ذوق به جوابام گوش میداد. یک هفته بعد زنگ زدم و دعوتشون کردم خونمون تا جبران کرده باشم.علت یک هفته صبر کردن هم این بود پدر مادرم برن. ما اصالتا نیشابوری هستیم ولی برای دیدن خانواده پدری رفتن. کلی خرید کردن عرق سیب هم گرفتم و صمیمی ترین دوستم حسین هم برای کمک دعوت کردم. وقتی امدن دایانا شال و مانتوشو دراورد.یه تیشرت مشکی تنش بود. بعد از گفت گو مختصر و شام عرق اوردم.خیلی بد خوراک بود اما دوستان به راحتی میخوردن بی مزه. من اصلا به فکر سکس با دایانا نبودم.هم زید داشتم هم خوشگل و سکسی نبود ولی کنجکاو ارتباط باهاش بودم.یه فیلم گذاشتم . همه مشغول شدن اما دایانا حواصش به فیلم نبود صداش کردم بیاد تو اتاق به بهانه نشون دادن عکس های شهرهای ایران و…
در اتاق و بستم.برادراش اصلا نگاهم نکردن ما رفتیم تو اتاق اما حسین با تعجب نگاه میکرد.
یکم عکس و فیلم نشونش دادم بعد عکس زیدمو نشون دادم و بحث بردم که چندتا دوس پسر داشته و عاشق شده یا نه.رو تخت نشسته بود من پشت کامپیوتر.پاهاشو انداخته بود رو هم.رونای پرش داشت شلوار لی رو جد میداد.سینه هاشم کمی افتاده بود ولی بزرگ یکم چشمام اندامشو برانداز کرد.ده روزی بود با زید خودم مریم سکس نداشتم و تا اون موقع هم از کس نکرده بودم.بهش گفتم شما تو یونان چجوری درخواست سکس میکنین گفت بعد یه اشنایی کوتاه یا از علاقه یا نیاز از هم درخواست میکنیم. گفتم منو تو هم یه اشنایی کوتاه داریم پس الان اجازه دارم ازت درخواست سکس بکنم. گفت جدی میگی؟ گفتم اره. گفت علاقه یا نیاز.گفتم هیچکدوم دنبال ارتباط فیزیکی با یک فرهنگ متفاوتم. هم راست گفتم هم دروغ چون حشری شده بودم.گفت نمیدونم.مخالف نیستم. رفتم کنارش با دلهره که اگر صدامونو برادرش بشنون چیکار میکنن.صورتشو نوازش کردم اول به لپش یه بوسه زدم بعد لبشو شروع کردم به خوردن
قشنگ بلد بود چیکار کنه کم کم همکاریش بیشتر شد. سینشو شروع کردم به مالیدن نرم و بزرگ بر خلاف مریم که سینه های کوچیکی داشت. تیشرت دادم بالا یه سوتین سفید تنش بود سینشو از بالاش دراوردم نوک های درشت.شروع کردم به خوردن میک زدن کم کم شروع کرد به ناله کردن جسش از من بزرگ تر بود قشنگ تو بقلش جا شده بودم دستمو گذاشتم رو کسش از رو شلوار لی مالوندم چشاشو بسته بود دکمه شلوارشو باز کردم رو تخت درازش کردم دستمو اول از رو شرت بعد توش یکم خیس ولی درشت و باد کرده بی مو.انگشتمو گذاشتم رو چوچولش کمی باهاش بازی کردم ناله هاش کم کم بیشتر میشد.همینطور که با کسش بازی میکردم کنارش دراز کش گردن و سینشو میخوردم.شلوار و شورتشو در اوردم من کوس مریمو نخورده بودم ولی این کس خوردن داشت.شروع کردم با زبون چوچولشو میک زدن.با زبون با لاله کسش بازی میکردم. پیرهنمو در اوردم.نشست زیپ شلوارمو باز کرد کیرمو دراورد که از شقی رگاش زده بود بیررون یکم ور رفت یهو برادرش صداش کرد .در یه ان کیرم شل شد.
دایانا گفت راحته و کار داره. کیرمو دید یکم خندید امد یکم ور رفت کرد تو دهنش قشنگ لیس میزد و میمکید.خیلی زود احساس کردم دارم ارضا میشم.بلندش کردم خوابیدم روش اول یکم با سینه هاش ور رفتم بعد کیرمو کردم تو کسش به بیست تلمبه نکشید ارضا شدم ریختم رو شکمش البته اونم موقعی که کسشو میخوردم ارضا شد ولی تو سکس نتونستم.تشکر کردم بعد ابمو پاک کردم لباس پوشیدیم رفتیم تو حال اخرای فیلم بود.عکسی چیزی نگفت ولی بعضی خنده ها معلوم بود فهمیدن.نشستم کنار حسین گفت کوفتت بشه…
سه ماه بعدم رفتن. مرسی از وقتتون
نوشته: آریان
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید