این داستان تقدیم به شما

سلام خدمت دوستان وشهوتناکی های عزیزبعد از استقبال از داستان قبلیم که اسم داستان بود یه اتفاق خوب تو شمال من دوست دارم داستان های دیگه از خودم زنم براتون بنویسم …
***
بعد از قضیه سکس همسرم مهسا تو چادر کنار ساحل بابلسر دوهفته ای میگذشت از اون اتفاق که برگشته بودیم مشهد و شب خسته از سر کار اومدم خونه و دیدم مهسا ارایش غلیظی کرده با و شورت و سوتین سفید منتظر منه.
منم با اینکه خسته بودم اون صحنه رو که دیدم حشرم زد بالا و یه لب ازش گرفتمو باسنشو با دستام فشار دادم که مهسا یه اوفی گفت و منو کشوند تو اتاق خواب و شروع کرد به در اوردن لباسام بعد از در اوردن لباسام شروع کرد به ساک زدن کیرم که اونقدر گنده شده بود که رگای کیرم زده بالا انقدر خوب ساک میزد که دلم میخواست ابمو تو دهنش خالی کنم . اونو هل دادم روی تخت و شورتشو در اوردم و با زبونم افتادم به جون کسش که خیس خیس بود و از شدت شهوت به خودش میپیچید نمیدونم چش بود ولی خیلی داشتم لذت میبردم مهسا گفت کاظم جان تو رو خدا کیرتو بزار تو کسم که خیلی هوس کیر کردم منم که خیلی دوست داشتم کس خیس و پف کرده زنمو بکنم امون ندادم و کیرمو فرستادم تو کس مهسا جون و شروع کردم به تلمبه زدن بعد از چند دقیقه مهسا تو حرف هاش میگفت کاظم من یه کیر دیگه هم میخوام دوست دو تایی منو بکنین (بعد از قضیه شمال که سه نفری زنمو جلوم از کس و کون کرده بودن حالا هوس کیر دیگه کرده بود) .
 
منم که خیلی خوشحال شده بودم و بیشتر از قبل شهوتی سرعت تلمبه زدنامو بالابردم و گفتم چشم بزار فردا برات یه کیر پیدا میکنم تا دوتایی ترتیبتو بدیم مهسا انگار خیلی از حرف من خوشش اومده بود که هی قربون صدقم میرفت و اب از کسش با شدت زیاد زد بیرون که همهی کیرم و شکمم خیس خیس شد و منم از شدت شهوت با تمام وجود تو کسش ابمو خالی کردم و افتادم کنارش روی تخت و یه پنج دقیقه ای فقط بینمون سکوت بود تا اینکه مهسا بلند شد و ماچ ابدار از لپم کرد و گفت قربون شوهر گلم برم که اینقدر به فکر زنشه و ادامه داد و گفت کاظم جان برات جبران میکنم .
خلاصه فردا صبح که از خواب پا شدم دیدم مهسا نیست از تخت اومدم پایین و رفتم بیرون از اتاق خواب که دیدم مهسا که هیچ وقت اینقدر زود از خواب پا نمیشد توی اشپزخونست و یه صبحونه ی مفصل اماده کرده بود .
در حال خوردن صبحانه
مهسا بهم گفت: عشقم
منم گفتم: چی عزیزم
مهسا گفت : کاظم سر حرف قول دیشبت هستی ؟ منم گفتم اره عزیزم چرا که نه اخه منم از این که با یکی دیگه سکس کنی خوشم میاد و لذت میبرم .ولی نمیدونم کیو بیارم تا دوباره ازمون سو استفاده نکنه .

 
مهسا گفت باید یکیو تو اینترنت توی این سایت های سکس چت پیدا کنیم و باهاش بیرون قرار بزاریم و ببینیم چجور ادمی هستش بعد اگه دیدم ادم خب و موادبی هستش با خودمون بیارم خونه .
منم قبول کردم و بعد از خداحافظی از خونه زدم بیرون تا برم مغازم که یه سوپر مارکت بود .
رسیدم مغازه و بعد از باز کردن مغازه تا ظهر فرصت نکردم تا با لب تاب داخل مغازه اینترنت وصل بشم ولی ساعت تقریبا یک ونیم بعداز ظهر که مغازه خلوت شد رفتم تو سایت سکس چت و شروع کردم دنبال یه جوون مجرد برای زنم اول با هر کی چت میکردم فکر میکردن الکی هستش ولی بعد از یه ربع با یه پسری به اسم شایان اشنا شدم که بچه مشهد بود و مجرد . بعد از اینکه بهش گفتم که قضیه از چه قراره پیشنهاد دادم که دم غروب اونو تو پارک نزدیک مغازم ببینم و اونم قبول کرد . دم غروب مغازرو بستم و رفتم پارک جای که به شایان گفته بودم بیاد من زودتر رفته بودم و منتظر بودم تابیاد بعد از 10دقیقه یه پسر سبزه تقریبان 185 قد و 80 وزن با چشای درشت بهم نزدیک شد و سوال کرد ببخشید شما اقا کاظم هستین که من گفنم اره و شما هم باید شایان باشی .
 
 
بعد از احوال پرسی های معمولی بهش قضیه رو گفتم و اونم که باورش نمیشد که واقعان باید زنمو بکنه قبول کرد که تو ماشین چشم بند بزنه تا خونه ما و با هم رفتیم داخل ماشین و چشم بندو به چشماش زدم و حرکت کردیم به سمت خونمون که دو چهارراه اونور تر بود . خلاصه رسیدیم در خونه و ماشینو بردم داخل پارکینگ البته شایان رو روی صندلی عقب خوابنده بودم تا همسایه ها متوجه نشن . بعد ماشینو خاموش کردم و راه پله ها رو چک کردم و وقتیدیدم همه چی اوکی هست اونوب ردم به سمت اپارتمتن که طبقه دومبود البته تو مسیر با همسا هماهنگ کرده بودم . وارد خونه شدیم و چشم بندو باز کردم شایان اول یکم ترسیده بود ولی بعد از اینکه چشمش به مهسا افتاد که با اریش و لباس های سکسی جلوش ظاهر شد برق تو چشش افتاده بود و باور نمیشد که قراره امشب با مهسا توی یه تخت بخوابه
مهسا با عشوه یه سلام کرد و با شایان که هنوز تو شوک بود دست داد و اونو راهنمایی کرد به اتاق پذیرایی و خودش رفت اشپزخونه. و با دوتا شیر موز اومد داخل پذیرایی و به شایان ومن تعارف کرد و رفت نشت روی مبل جلوی شایان و جوری نشت که قشنگ شورت مشکیش معلوم بود من که شوهرش بودم کیرم سیخ شده بود تفلی شایان قشنگ از روی شلوارش معلوم بود که کیرش بلندش ده و فقط دوست داره کس زنمو جر بده . بعد از کمی صحبت مهسا که خیلی حشری بود به منو شایان گفت بیاین بریم تو اتاق خواب چون دیگه نمیتونم تحمل کنم .

 
 
مهسا جلو و منوشایان پشت سرش وارد اتاق خواب شدیم. مهسا به محض اینکه وارد اتاق خواب شدیم اومد سر وقت شایان و شروع کرد به لب گرفتن از اون و در همین حین کمربنده شلوار شایانو باز کرد و لباس های شایانو در اورد و تا چشمش به کیر بزرگ و کلفت شایان افتاد گفت جوون امشب این کیر مال منه و ادمه داد کاظم جان من اینو برات جبران میکنم و کیرشایانو تو دهنش کرد و با لذت براش ساک میزد منبه مهسا گفتم بزار از اون اسپری به کیر شایان بزنم تا امشب خوب حال کنی و اسپری رو از روی درایور برداشتم و به کیر شایان زدم تا دیر تر ارضا بشه .
خلاصه منم لباسامو در اوردم و اول نشستم ببینم مهسا و شایان چیکار میکنن خلاصه بعد از پنج دقیقه که مهسا داشت برای شایان ساک میزد شورت و سوتینشو در اورد و دراز کشید روی تخت و خودشو در اختیار شایان گذاشت منم از دیدن این صحنه ها حشری حشری شده بودم بخصوص که مهسا داشت لذت میبرد اونم با یه پسر 23ساله .
شایان شروع کرد به لیس زدن کس و چچول مهسا جون و مهسا هم از لذت داشت داد میزد و میگفت جوون بخور امشب کسم مال تویه شایان جوون و منم رفتم نزدیک صورت مهسا و کیرمو دادم تو دهنش تا بران ساک بزنه .
شایان هم داشت با تمام وجود کس مهسا رو لیس میزد و قربون صدقش میرفت و منم داشتم از اینکه زنم جلوم کس میده لذت میبردم . بعد از یه ربع شایان کیرشو اورد دم کس مهسا و با نگاه به من یه اجازه گرفت و منم با تکون دادن سرم بهش اجازرو صادر کردم تا مهسا زنمو بکنه .

 
کیر شایان از کیر من 7سانت بزرگتر و کلفت تر بود تقریبان اول که سرش رفت داخل کس مهسا مهسا بی تابی میکرد ولی چون کسش خیس بود بعد از چند تا عقب جلو کردن جا باز کرد و هردوشون داشتن لذت میبردن انصافان هم کیرش عالی بود شایان داشت تلمبه میزد بعد از یه چند دقیقه ای که مهسا متوجه من شده بود که داشتم با عشق بهشون نگاه میکردم بهم گفت حالا شایان تو از کون بکن تا کاظم از کس منوبکنه .خلاصه شایان رفت زیر و منم اومدم روی مهسا اول شایان کیرشو به سوراخ کون مهسا مالوند تا خیس بشه بعد کم کم کیرشو فرستاد تو کون مهسا که قبلان اون سه تا پسر کونشو اماده کرده بودن واسه امشب بدون هیچ دردی شروع کرد به اخ و اوف کردن ولذت بردن . منم کیرمو دادم رفت تو کس مهسا که داشت از شدت شهوت دادو هوار میزد و شروع کردم به تلمبه زدن منو شایان با تمام وجود داشتیم تلمبه میزدیم حدودان 15دقیقه ای میشد که داشتیم تلمبه میزدیم که به شایان گفتم بیا جاهامونو عوض کنیم و همین کارو کردیم و من از کون و شایان از کس مهسا رو میکردیم اینقدر تلمبه زدیم تا اینکه شایان و مهسا همزمان ارضا شدن و شایان ابشو ریخت داخل کس مهسا و هردوشون داد میزدن منم وقتی این صحنه رو دیدم و از اینکه اب شایان از کس زنم میومد روی کیرم شهوتی شدم و منم ارضا شدم و تمام ابمو داخل کون مهسا ریختم و بی حال افتادم کنار مهسا و شایان هم اونطرف مهسا افتاده بود .
 
بعد مهسا یه لب مشتی بهمداد و گفت قربون شوهر بی غیرتم برم که برام هیچ چی کم نمیزاره .منم بوسش کردم و گفتم تا باشه از این سکسا .
بعد لباسامونو پوشیدیم و بعد از شامی که از رستوان سفارش دادیم که البته پولشو شایان داد منو دوباره چشم بندو به چشمای شایان زدم و اونو بردم به همون پارکی که سوار کردم و ازش خداحافظی کردم و بهش گفتم مهسا ومن ازت خوشمون اومده هروقت خواستیم خبرت میکنیم وشمارشو گرفتم ورفتم سمت خونه .
***

امیدوارم از داستان دومم خوشتون اومده باشه و حتما نظراتونو برام بنویسین تا من داستان های دیگهای که برای منو مهسا اتفاق افتادرو براتون بنویسم . ممنون که وقت میزارین و داستانهای کاظم بی غیرت رو میخوننین .
منتظر داستان های بعدی من باشین

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *