این داستان تقدیم به شما
سلام. عسل هستم 25سالمه 1ساله ازدواج کردم,خیلی حشریم دلم نیومد خاطره سکس چندشب پیشمو واستون تعریف نکنم…
***
غروب بود,منم دراز کشیده بودم,چند روز بود به همسرم گفته بودم دلم مشروب میخواد,اونم هی فراموش میکرد.زنگ زدم بهش گفتم از دوستش بگیره میخندید میگفت ول کن نیستی نه؟ منم بالحن بچگونه خودمو لوس میکردمو میییخوام میییخوام میگفتم.اونم اوکی وداد. منم دست به کار شدم,رفتم دوشمو گرفتم آرایشمم کردم,یه پیراهن کوتاه جذاب هم پوشیدم,همسرم اومد و شام خوردیم رفت حموم,منم از فرصت استفاده کردمو آرایشمو تمدیدکردم,بساط مشروبمونم آماده کردم,یه موزیک هم گذاشتم,عاشق موزیکم,مخصوصا رپ نشستیم,3,4تاشات زدیم,احساس کردم گردنم,باصورتم داغ,شده,همسرم میخندیدمیگفت کافیه,منم بالحن لووس وارم میگفتم نننه بازم میخوام,همینجوری که داشت حرف میزدوبه من نگاه میکردو میخندید,منم داشتم موزیک وزمزمه میکردم رفتم نشستم رو پاش کسم روی کیرش بود,گردنشو لیس میزدم,زیادتو حال خودم نبودم,دستم دورگردنش بود, گردنشو میخوردم,تنش مورمور میشد لباشو گذاشت رو لبام شروبه خوردن لبام کرد,چ,حس خوبی بودکیرش داشت زیرکس داغم بزرگ میشد,حسش میکردم,توهمون حالت لباسمودرآورد,سینهامو با دست میمالید نوکشونو فشار میداد, میکرد تو دهنش با زبون باهاشون بازی میکرد,احساس میکردم کوسم خیس خیس شده,داشتم دیوونه میشدم,بلندشدم شرتشو دراوردم,با زبونم با سر کیرش بازی کردم اونم موهامو جم کرده بود تودستش, کیرشو فشار میداد تو دهنم,یه جوری براش میساکیدم خودم باورم نمیشد,شوهرم میگفت جوووون,بخورشش,هی لباشو گاز میگرفت یجوری نگام میکردشهوتم10برابرمیشد…
بقلم کرد نشوند رو کاناپه پاهامو باز کرد,شروع کرد به خوردن کسم,دیگه طاقت نداشتم,داشتم جیغ میکشیدم اونم میگفت آرومم ,جوون حالشو ببین,هی میگفتمم بکنشش,میخوامم,بلندشد,منو برگردوند باسنمودادم بال کیرشوبه کسم مالوند,خیلی کلفت وبلنده سر کیرش خیس شدکرد تو,شروع کرد به تلمبه زدن,صدای کیرش که میخورد به کسم, با نفس نفس زدناش داشت دیوونم میکرد,منم صدام بالاتر میرفت,با دستش میزدرو کونم دردداشت ولی حس خوبی بود,انگشتشو کردتو دهنم منم میک میزدم دراورد گذاشت روسوراخ کونم یواش انگشتشو کردتوو,واقعاداشتم حال میکردم چشماموبستم اونم داشت لذت میبرد
همش میگفت مال خودمی عشق سکسی خودم,محکمترفشار میداد,,گفتم میخوام بشینم رو کیرت,نشست یواش روش نشستم,جووون تا ته رفت توو,همین جور که بالاپایین میکردم چوچولمم میمالیدم اونم سینهامو میمالوند,ارضا شدممم,حالم اصلا خوب نبود کیرشو بیرون آووردکه ایستاده ازپشت بکنه,بازگرفتمش گذاشتم توو دهنم,با زبون از بالا تا پایینشو میلیسیدم, تخماشو میکردم تو دهنم,بازکیرشو تو دهنم فشارداد,ولی اینبار آبش اومد یکمش تو دهنم ریخت زود دراورد ما بقیشو رو سینهام ریخت,خیلی سکس خوبی بوود. عاشق کیر شوهرمم فقط اون از پس من برمیاد.
نوشته: عسل الکلی
داستان سکسی
اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید