این داستان تقدیم به شما

تابستان سالی که گذشت خواهرم ماهرخ بچه اش دنیا اومد چند روزی مامانم خونه خواهرم بود منم قزوین دانشگاه آزاد ترم جبرانی گرفته بودم نشد برم به خواهر و نوزادش سری بزنم
ترم تابستانیم تموم شد حدود 15 روز از زایمان خواهرم گذشته بود رفتم دیدنش پسر کوچولوشو دیدم
ماهرخ چون در حین زایمان سخت بوده پاره اش کرده بودند کصشو بخیه زده بودند
شوهرش مرد بلند قدت ولی زشته من خوشم نمیاد ولی او بارها با من شوخی می کرد و چند دفعه هم تو عروسی داداشش شلوغ پلوغی ها منو مالیده و حتی کیرشو به لای باسنم فشار داده بود که بدم می اومد آخه من عاشق کیر عمویم بودم که خوشتیپ ترین مرد فامیله
خواهرم مریض بود مامان تلفن کرد چند روزی بمان اونجا تا من بیام تو شب دوم بود خواب بودم حس کردم باسنمو دارن می مالن تا بیدار شدم برگردم فقط صدای پا شنیدم
فرداش به خواهرم گفتم گفت حتما خوابنما شدی چون جز منوتو کسی خونه نبود عباسم خونه نیست
به عمو زنگ زدم گفت مواظب باش شاید خواب می دیدی شوخی هم کرد گفت پردتو زده یا نه دعواش کردم گفتم پرده کجا بود؟ کلی هم خندیدیم
 
 
چند شب گذشت عباس هم کماکان شهر دیگری مشغول بود که خواب دیدم یکی داره منو می ماله بقدری با حوصله و واقعی بنظر می رسید که هر جوری که اون میخواست خودمو اماده می کردم منم شورت نمی پوشم مگر زمان پریود زیبایی و تناسب بدنم زبانزد فامیل و غریبه است
حالا حس می کردم داره کیرشو می ماله به کسم خیلی خشری بودم دوس داشتم کیرشو بکنه
تو کسم من پاهامو هر چه میتونستم جمع می کردم تو شکمم شک داشتم خوابم یا بیدار که کیر یارو که نمیدونستم کیه به ارامی رفت تو کصم. دردش خیلی کم بود مثل یه ویشگون کوچولو(ما سه خواهریم هر سه بدون پرده دنیا اومدیم و حلقوی هستیم مثل مامانمون) خیلی واقعی مینمود تا دیدم بغلم کرد سینه هامو چنگ زد حالا فهمیده بودم خواب نیست ولی کاری بود که شده بود خودمم خیلی دلم میخواست فهمیدم عباس نامرده
نزدیک ده دقیقه منو گایید ابمم اومد وانمود کردم خوابم تا خواست ابش بیاد کشید ریخت رو باسنم خیسی اب کیرشو حس کردم بعد با دستمالی تمیز کردو رفت
صبح باز خبری از عباس نبود و منم چیزی نگفتم رفتم بی بی چک گرفتم خودمو چند روز چک کردم (پزشکی می خونم)خوشبختانه ابستن نشدم و به موقع پریود شدم تو اون چند روز عباس دو شب خونه بود طرف من نیومد ولی شب سوم تا در اتاقمو باز کرد پاشدم گفت خواستم ببینم روتو کشیدی سرما نخوری نشد بگم خر خودتی
به عمو که انلاین بود پیام دادم کجایی گفت تو قلبت مگه نیستم گفتم هستی شروع کردم شوخی کردن گفت نانازت چه می کنه گفتم وضعیتش قرمزه
از عباس پرسید باز گفت مواظب نانازم باشم پارش نکنه گفتم نترس حلقویم
گفت پس مثل مامانتی ناقلاااا!
گفتم از کجا میدونی مامان هم حلقوی بوده
گفت خودش برام تعریف کرده بود پرسیدم عمو جون پریسا، مامانو گاییدی یا نه؟
گفت خدا نکنه
پرسیدم چی
گفت به تو چیزی بشه .
 
گفتم پس گاییدی و چیزی نگفت ولی میدونستم که گاییده چون زیر زبان مامانو کشیدم گفت یک شب عموت منو با زنش اشتباه گرفت ولی ندونست منم
منم به روش نیاوردم قطعا دروغ می گفت چون خودم بارها دیده بودم چطوری با هم لب می گرفتن و یک روز ایام عیدی که من کلاس اول بودم تکالیفمو انجام میدادم سوالی داشتم رفتم از مامان بپرسم دیدم زیر عمویم داره نق و نق می کنه و لباشونم تو لب همه لخت عموم رو و لای پاهای مامانه
عموم اونموقع مجرد بود از مامانمم یکسال کوچکتر بود حسی بمن گفت نباید برم از پشت شیشه نگاهشون می کردم متوجه نبودند تا عموم ساکت شد مامان هم داشت پشت و باسن عمو را نوازش می کرد و پاهاشم میمالید پاهای عمو تا خواست بلند بشه من نشستم زمین نبینه یواشکی نگاه کردم دیدم عمو و مامان دارن لباس می پوشن هردو لخت بودند هیچی تنشون نبود باز نشستم رفتم این بار که اومدم هردو لباس تنشون بود عمو مثل بارها که دیده بودم مامانو از پشت بغل کرده بود و مامان داشت جلو آئینه آرایش می کرد عمو هم سینه های خوشگل مامان را تو دستاش می مالید با دیدن من هم ادامه داد سوالمو پرسیدم عمو جوابمو داد ولی دیگه مامانو ول کرده بود
در طول زندگیم فقط یکبار اونم اتفاقی سکسشون را دیده بودم که عقلمم نمی کشید

ماهها گذشت حتی شد یکسال نشد با عمو جایی تنها باشم تصمیم گرفته بودم تنها که بودیم اون جریان را که مامانو می گایید را بگم
تا جمعه ای که گذشت عمو زنگ زد فردا چک دارم داری 10 میلیون بریز دو سه روز دیگه بر می گردونم
پرسیدم زنمو کجاست (میدونستم دعواشون شده مدتیه رفته پیش مانانش تو شمال)
گفت رفته پیش ننش گفتم شب خونه باش بیام دلم تنگه پولم نقدی میارم گفت باشه

 
رفتم عمو مثل همیشه شیک و اتو کشیده تو خونه ویلایی لاکچری اش منتظرم بود ماشینمو پشت بنزش زیر الاچیق پارک کردم تا رسیدم بغلشو باز کرد لبمو گرفت تا جا داشت خورد و کونمو فشار سمت خودش با شلوارک
گشاد و پیراهن هاوایی تنش بود کیرش آزادانه لای پام رفت انگار تو هوا بودم
دو بسته تراول پنجاهی دادم بهش و رفتیم تو لم داد رو مبلهای بسیار لاکچری و راحت بغلشو باز کرد که بیا بشین رو پاهام میخام بغلت کنم منم داشتم مانتو و بلوزمو در می اوردم با تاپی که مخصوصا پوشیده بودم نشستم رو پاهاش و منو خوابوند رو سینشو لب به لب شدیم اونقدر تشنه سکس بودیم هردو با مالیدن هم ارضا شدیم شلوارهایمون خیس شد
بعل هم بودیم عاشقانه همدیگرو بوس و نوازش می کردیم من که باز دلم میخواست اینبار دوس داشتم بکنه تو کصم وحشیانه لبشو میخوردم اونم باز کیزش به سفتی سنگ شده بود
تو گوشم گفت شلوارتم در میاوردی مگه شورت نداری ؟
گفتم خودت در آر (شورتم نداشتم) با کم هم شلوارمو در اوردیم مال خودشم در اورد
گفتم عمو بکون تو کصم گفت نه بعد شوهر کردنت گفتم پرده که ندارم گفت تو آزمایش معلوم میشه چه داشته باشی چه نه نمیخام خاطره بدی بشه
اصلا حرفشو نزن
 
هر چه کردم توش نکرد اونقدر رو کیرش که هزار ماشالا اندازه ساعد دستم هست سابیدم خیلی باز زود هر دو ابمون اومد پا شدم بدون شلوار تنها با تاپ رفتم دستشویی خودمو شستم دیدم عموم هم رفته حموم صدا اب میاد درو بسته بود زدم باز کرد منم رفتم تاپمو در اوردم همدیگرو لیف زدیم یکبارم اونجا در چند حالت لایی و لای سینه و دهنی ابشو لای سینه هام آوردم مال منم قبلش اومده بود اومدیم بیرون شام سفارش داد قسم دادم مامانو تا حالا گاییدی یانه هی طفره رفت نمی گفت تا گفتم بچه بودم دیدم اعتراف کرد مامانتو بی شمار گاییدم الانم باز سکس داریم عاشق همیم حتی خواهر بزرگت مهری از تخم منه نمی دونستیم در زایمان مهری که من و شوهرش بیمارستان بودیم خون نیاز شد اونجا من دونستم پدرش منم (من اینو میدونستم اطلاعات سوخته بود مهری اعتراف کرده بود) من فهمیدم ولی به روش نیاوردم ولی اعتراف کرد که مثل تو باهاش سکس دهانی و لائی و از کون داشتیم (منو تا اون روز از کون نکرده بود) بعد از شوهر کردنش چندین بار هم از کوص گاییدمش
شب قبل از خواب با ناز و کرشمه دونه دونه لباساشو در اوردم مال منم در اورد هلش دادم رو مبل راحتی ایتالیایی اش نشستم روش گفتم باید بکنی تو کصم
گفت نه راضی شد کونمو بکنه منم تا اون روز کیر تو کونم نرفته بود اونم کیر به این گندگی !

 
نمیدونستم دردش چیه خوابیدم رو سینش با دست خودم راست سوراخ کونم کردم تا سرش رفت حس کردم که دو شقه شدم دستمو بردم در اوردم ولی صدامو در نیاوردم بردم رو سوراخ کصم گفت نکنی توش گفتم نه دارم با اب کصم لیزش می کنم دردم کم بشه باور کرد که تا سرش بردم تو کصم فرصت ندادم تا خایه هاش تو کصم قورتش دادم درد داشتم ولی با یک دنیا لذت که دیگه عمو هم همراهی کرد با وجودی که سه بار ابشو اورده بودم بعد یک ربع فریاد زد پاشوووو ابم آبممم که بیشتر فشار دادم اب کیرشو عاشقانه کصم مکید و گفتم عمووو جووونم نترس ابستن نمی شم مثل اینکه خانم دکترو جر میدیااا فردا نه پس فردا پریودم نترس که سکسهای مامانم و با مهری را تا اونجا که یادش بود تعریف کرد
منم جریان گاییده شدنم توسط عباس را گفتم تو بغل هم لخت تا صبح خوابیدیم و صبح دیر وقت هم شده بود عمو باید می رفت بانک گفتم تو بمون من میرم رفتم پولو خوابوندم برگشتم فقط دلم سکس میخواست #صبحانه مفصلی اماده کرده بود تو بغل هم خوردیم و #سکسمونو باز شروع کردیم
الان که مینویسم تازه روز اول پریودمه تا دیشب پیش عمو بودم عموم با صراحت به مامان گفت که دامادت پریسا را گاییده منم دیگه برای اینکه #غریبه نکنه دارم می کنمش اعترافم کرد که پریسا #میدونسته هم باتو هم با مهری سکس داریم مامان هم در عین تعجب گفت همه ما مال تو هستیم #نوش #جونتون مبارکتون باشه مامان #تاکید کرد گفت به #پریسا هم اگه صدامو میشنوه که هبچ اگر نه بگو تبریک ، فقط ابستن نشه تا #شوهر کنه
پریسا از #دهکده #پردیس …

داستان سکسی

اگر از داستان لذت بردید برای ما نظر ارسال کنید


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *